تاریخ علم در اسلام و ایران
شاردن می‌نویسد که برخلاف شاه عباس، جانشینان وی رغبتی به تجدید عمارت یا مرمت بناهای ربع‌رشیدی نشان ندادند.
در ۱۰۲۰ق، شاه‌عباس شخصی به‌نام منوچهربیگ ایشک‌آقاسی را مامور کرد تا مصالح عمارت ویران‌شده شنب غازان را به ربع رشیدی انتقال دهد و به بازسازی آن به کمک استادان ماهری که از بغداد و دیگر نقاط به تبریز می‌آمدند اقدام کند. بدین‌سان، قلعه جدید تبریز در ربع رشیدی ساخته شد.
از مشهورترین بلاهایی که بر سر تأسیسات ربع رشیدی آمده، تخریب و انهدام آن به فرمان جلال‌الدین میرانشاه (۸۱۰- ۷۶۹ق)، پسر تیمور گورکان است.
اوحدی مراغه‌ای (-۷۳۳ق)، از شعرای معروف آذربایجان در قرن هشتم و از اولیای صوفیه و از ستایشگران سلطان ابوسعید و وزیرش، خواجه غیاث‌الدین بن رشیدالدین، در وصف ربع رشیدی اشعاری سروده است.
خواجه رشیدالدین افزون بر درمان عمومی، از وجود کحالان و جراحان نیز برای آموزش استفاده می‌کرد. هر طبیب و استاد کحال و جراح پنج دانشجوی زیردست داشت که به آنها آموزش می‌داد.
هرکدام تعلیم ۱۰ دانشجوی پزشکی را برعهده گرفتند: «۵۰ طبیب حاذق که از اقصای بلاد هند و مصر و چین و شام و دیگر ولایات آمده بودند گفتیم که هر روز در دارالشفا (بیمارستان) تردد کنند و پیش هر طبیب ۱۰ کس از طالب‌علمان مستعد نصب کردیم تا به این فن شریف مشغول شوند
ترکیب ربع‌رشیدی در دو محور حائزاهمیت است: یکی نهادهای آموزشی و دیگر نهادهای اقتصادی و از نامه رشیدالدین به پسرش خواجه سعدالدین، حاکم قِنَّسرین و عواصم، چنین مستفاد می‌شود که در سراسر ربع، جماعتی از هر شهری ساکن شده‌اند و این خود نشانگر تلفیق بین علم و عمل است.
امکانات وسیع رفاهی که خواجه در ربع‌رشیدی ایجاد کرده بود به نوبۀ خود همت والای وی را در ترویج و نشر علوم اسلامی نشان می‌دهد.
خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی در دوران غازان خان، محله بزرگی را در تبریز آباد کرد و در آن‌جا مدرسه و دارالشفا (بیمارستان) و دارالسیاده و مقصوره و کتاب‌خانه بزرگی بنا نهاد که به نام رَبع رشیدی معروف شد.
در زمان غازان‌خان بسیاری از داروها را از ترکستان، چین شرقی و هندوستان به ایران می‌آوردند و به بهای گزاف می‌فروختند. وی گروهی از داروشناسان مشهور را که در قلمرو وی بودند به اردوی خویش می‌آورد و در وقت شکار در نواحی مختلف با آنان به کوه‌ها می‌رفت و به شناخت گیاهان دارویی می‌پرداخت.
غازان‌خان در حومه پایتخت خود، تبریز، ابنیه خیریه‌ای چون مسجد و رباط و نیز مدارس بسیاری بنا کرد و به اندازه‏ای در احترام مقام منتسبان به خاندان رسول‌خدا(ص) و اهل علم کوشید که در عهد او عمال دیوانی در فرمان‌های دولتی گاهی اسامی سادات را بر اسم ایلخان و شاهزادگان مقدم می‌نوشتند و عمامه را جزء لباس رسمی دربار قرار دادند.
به فرمان هولاکو، دانشگاهی بزرگ و رصدخانه‌ای معروف و سایر مراکز تحقیقات نجومی و علمی به‌دست خواجه‌نصیرالدین طوسی و همکاری دانشمندانی چون علامه قطب‌الدین شیرازی، مویدالدین عرضی دمشقی، محی‌الدین مغربی، فخرالدین مراغی، فخرالدین اخلاطی، نجم‌الدین دبیران‌کاتبی‌قزوینی و... شروع به‌کار کرد.
در دوران ایلخانان و پس از تخریب نسبتا کامل مراکز علمی و فرهنگی در نیمه شرقی ایران، مراکز علمی و فرهنگی غرب ایران به‌ویژه در ناحیه آذربایجان که از ایلغار مغول در امان مانده بودند، به‌همت وزرا، دانشمندان و علمای ایرانی قطب علمی و بالطبع آموزش و پژوهش پزشکی شدند.
مغولان تازه از راه رسیده و بعدا، ایلخانان مستقر و مقیم ایران، به همه موضوعات بی‌علاقه نبودند؛ بلکه بنا به طبع بیابانگردی و بادیه نشینی شان، اصولا به چیزهایی علاقه نشان می‌دادند که «نتیجه عینی و ملموس و زمینی» داشته باشد.
تغییر شیوه فکری بعضی از دانشمندان و اعتقاد به درون‌گرایی و بی‌اعتنایی به علوم تجربی پس از نابودی زیربناهای اقتصادی و علمی کشور مهم‌ترین علت افت توان علمی کشور بود.
1 2 3 4... 5
یادداشت