بازنده
بازنده از همان قسمت اول مخاطب را مواجه کرد با جهانی که قرار نیست چندان گره‌ای به زمان و مکان داشته باشد. حسین‌پور سعی می‌کند جهان خودش را خلق کند. جهانِ بازنده برای آنکه بتواند لا مکانی و لا زمانی را تا حد ممکن پیش ببرد و از طرفی حلقه اتصالش با مخاطب را گم نکند، کد‌های مختلفی را درون اثر برای پوشش دادن این موضوع قرار می‌دهد. 
با نگاهی به اوضاع اخیر پلتفرم‌ها و بررسی اجمالی آمار و ارقام، پس از پایان یافتن «زخم کاری ۳» این سریال هنوز هم پیشتاز نمایش خانگی است.
آیا واقعا تصور این است که استفاده بی‌دلیل از زبان انگلیسی و یا نمایش المان‌های اروپایی در یک اثر، آن هم وقتی مخاطب هدف کاملا ایرانی است، ممکن است موجب بین‌المللی شدن اثر شود؟
«کت چرمی» همان چهارچوب کلی فیلم آخر محمدحسین مهدویان را دارد. مهدویانی که نامش به‌عنوان مشاور کارگردان در تیتراژ کت چرمی آمده است.
مهدویان در تازه‌ترین اثر خود سعی کرده است ابتدا یک معادله چندمجهولی را برای تماشاگر ایجاد کند تا مخاطب را درپی حل کردن آن با خود به فرازوفرودها ببرد اما خروجی روایت روی یک خط فارغ از این مشخصه ایستاده است.
سبک کارگردانی مهدویان هم که با نماهای باز، دوربین روی‌دست و نوع خاصی از قاب‌بندی که بیشتر حال و هوای مستند یا خبری دارد، قابل‌شناسایی است، چندان به قواره فیلم‌های پلیسی نمی‌خورد یا لااقل کسی به این ترکیب عادت ندارد. اگر از این موارد بگذریم و چند حفره داستانی را هم کنار بگذاریم، درکل مرد بازنده فیلم سرگرم‌کننده‌ای است.
ژانر پلیسی جزء ژانرهای مورد علاقه ماست، یعنی جزء ژانرهایی است که ما از طریق دیدن فیلم‌های پلیسی-کارآگاهی به‌همراه یکی دو ژانر دیگر همچون وسترن یا گنگستری عاشق سینما شدیم. من همیشه مخاطب این فیلم‌ها بوده‌ام و هنوز هم مخاطب این فیلم‌ها هستم و شیفته این مدل ژانرم. اساسا قصه‌گویی در دل ژانرها را دوست دارم. برخی ژانرها را بیشتر؛ و به‌خصوص ژانر پلیسی!
محمدحسین مهدویان در مرد بازنده، بیشتر در شمایل یک تکنسین و تئوریسین مطرح است تا کارگردانی که در تمام این سال‌ها، او را می‌شناختیم.
یکی از نکات فیلم «مرد بازنده» که خواه‌ناخواه به آن توجه بیشتری می‌شود، حضور مجدد رعنا آزادی‌ور و جواد عزتی در میزانسنی از محمدحسین مهدویان است. زوجی که در زخم کاری هم مقابل هم بودند. البته آزادی‌ور، در این فیلم با پوشش و بازی متفاوتی جلوی دوربین آمد و این موضوع سبب شد ذهن را تا حدودی از سریال قبلی‌اش که مقابل عزتی بازی می‌کرد، دور کند.
مرد بازنده در یک شرایط مناسب و ویژه و در روز اول جشنواره به نمایش درآمد. گروهی از تماشاگران، مهدویان را دوست داشتند و عزتی را هم بیشتر و گروهی دیگر تنها در دوست داشتن ستاره این سال‌های سینمای ایران مشترک بودند.
پلیس ایرانی جذاب و سینمایی، قابل‌ساختن است و مخاطب هم آن را می‌پذیرد. مشکل فقط همین است که سوءتفاهمات کنار بروند و اجازه داده شود این موارد به‌شدت نادر، پرتعدادتر شوند و ما به‌واقع در ایران ژانر پلیسی داشته باشیم.
صداوسیما و عادل فردوسی‌پور با انبوهی از اشتباهات گذشته باید به مخاطب پاسخگو باشند، اگر تلویزیون به عادل برنامه دوساعته پخش زنده می‌دهد آن‌هم به‌عنوان تهیه‌کننده، پس نباید مشکلی برای گزارشگری او وجود داشته باشد و از طرف دیگر عادل هم اگر هنوز خودش را فرزند رسانه ملی می‌داند باید به پایان این دوقطبی بی‌حاصل کمک کند، مردم شاهد این چالش عقلانی هستند.
یادداشت