ایستگاه متروی حسنآباد
در کج و راستشدن برای پیداکردن سوژه مناسبی هستم که خانم جوان فروشندهای از وسط جمعیت با صدای بلند نظر همه را به خود جلب میکند و در بطریای که داخلش مایع نارنجیرنگی است را روی دستش بالا گرفته و باز کرده و ادعا میکند زعفران است و همزمان با تکانهای محکم بطری بلندبلند میگوید: «این همه پول زعفرون میدید، اگه از این گل زعفرونها ببرید همون عطر و طعم رو میده البته با هزینه کمتر» و در بطری رو میبندد و تندتند شروع میکند به تکاندادن و تبلیغ کردنش و بهنوعی شلوغکردن فضا.
هلاکت ابوشباب؛ شادی غزه و خشم رسانههای عبری
دربی تهران ۵۷ ساله شد
بنویسید بنیامین نتانیاهو بخوانید مناخیم بگین
تساوی بدون گل و پرحادثه خیبر و شمس آذر
روزی که ایمون زاید جاودانه شد!
تشییع پیکر همسر و فرزند معاون رئیسجمهور
باکیچ، فخریان و صادقی خط خوردند
آیا در روز حراج جمعه اتفاق عجیبی در اقتصاد ایران افتاد؟
دیدار؛ با چادرِ مادر و شعرهای پدر
دربیهای آذرماه چند چند میشود؟
امیدوار به تکرار دنیزلی، برانکو و قلعهنویی در دربی ۱۰۶
پزشکیان برای روز دانشجو به دانشگاه شهید بهشتی میرود
تصاویری عجیب از درگیری پایان بازی اوریه
فیفا برای ترامپ جایزه صلح ساخت!
تساوی استقلال و پرسپولیس در دربی صدوششم
قیمت تمامشده آب بیش از ۶۵۰۰ تومان است
مذاکرات آمریکا و اوکراین در میامی پایان یافت
دود از کنده بلند شد!
دربی بدون VAR!
صدرنشینی بانوان تیرانداز دانشگاه آزاد در لیگ برتر
فلاح به «سامان» رسید
رامبد جوان: هدفمان در«کارناوال» تمرین گفتوگو بود
صعود سپاهان به صدرجدول با پاس گل رقبا
یادداشت











