انقلاب اسلامی ایران
رادیکالیسم امر سیاسی را منتفی می‌کند و این یعنی پیچیدگی‌های امور را یا نادیده می‌گیرد و غافل است و یا آن پیچیدگی‌ها را بلاموضوع می‌کند اما چرا جامعه ایران ۴۶ سال پس از انقلاب اسلامی همچنان به رادیکالیسم و ارتجاع «نه» می‌گویند؟
سخنگوی جنبش انصارالله یمن با اشاره به استمرار حمایت انقلاب اسلامی ایران از جنبش‌های مقاومت در فلسطین و لبنان، تاکید کرد که ایران از زمان این انقلاب وفادارترین کشور اسلامی به مسئله فلسطین بوده است.
حزب‌الله لبنان در چهل‌وششمین سالگرد پیروز انقلاب اسلامی ایران با اشاره به حمایت ایران از مسائل عادلانه امت اسلامی از زمان انقلاب تاکنون، تاکید کرد اصولی که این انقلاب بر آن بنا شد، ضامن آینده امت اسلامی است.
ایده مقاومت نام جدیدی برای عاملیت سیاسی است. امروز می‌توان به‌جرأت ادعا کرد مقاومت دیگر نامی نیست که تنها در مطالعه رفتار ملت‌های مسلمان در غرب آسیا به کار می‌آید. امروز مقاومت در دوران بلوغش، ایده‌ای همه‌شمول است که خود را به‌عنوان رقیبی برای روندهای سیاست‌زدایی عام لیبرال در سرتاسر جهان نشان می‌دهد.
۴۵ سال از انقلاب اسلامی ایران گذشت. انقلابی که رد‌پای بزرگی از خود در دفتر تاریخ به جا گذاشت. شاید بهترین چیزی که بتواند چرایی چنین رخدادی را توصیف کند ارائه پرتره‌ای از محمدرضا پهلوی باشد؛ فردی که فراز و نشیب‌های زیادی در زندگی شخصی‌اش طی کرد و نهایتا نیز بدون اینکه متوجه چرایی انقلاب اسلامی شود میراث متزلزل هزاران سال نظام شاهنشاهی ایران به مردم واگذار کرد.
تجمع عظیم امروز نشان داد که مردم اگر هم گلایه و اعتراض و پرسشی دارند، مرزشان را با تروریست‌ها و رسانه‌های آنها به روشنی حفظ می‌کنند و نسبتی با آشوب و اقدامات ضد ارزشی و ضد ایران ندارند.
رضاخان پهلوی که با کودتای انگلیسی ۱۲۹۹ به قدرت رسید و با حمایت انگلستان سلسله پهلوی را بر سر کار آورد، به‌دست همین دولت خارجی کنار رفت و فرزندش به‌عنوان پادشاه جدید ایران منصوب شد. مردم ایران که چندین قرن است با دین اسلام و مذهب تشیع و آیین و فرهنگ اسلامی آشنا شده و به آن گرویده بودند و اساسا فرهنگ ایرانی با فرهنگ اسلامی آمیخته شده بود و قابل‌تفکیک از یکدیگر نبودند، به‌عنوان عاملان و حاملان ارزش‌هایی که اساس مشروعیت پهلوی را زیر سوال می‌بردند، دغدغه اصلی رژیم حاکم شده بودند.
رسانه‌های طرفدار حکومت پهلوی در تلاشند تا اوضاع زندگی مرفهینِ ثروتمندِ شمالِ تهران‌نشین را زندگی عادی تمام مردم ایران در دوران پهلوی نشان دهند. این امر مثل این است که بخواهیم زندگی امروزی مردم را به تمام نقاط تهران و ایران تعمیم دهیم.
محمدرضا که پایه‌گذاری حکومت خاندانش با کودتای انگلیسی ۱۲۹۹ محقق شده و با کودتای انگلیسی- آمریکایی ۱۳۳۲ تثبیت ‌شده بود، امید داشت صندلی سلطنتش با کودتای آمریکایی ۱۳۵۷ دوباره از دست ملت جان سالم به در برد.
رژیم پهلوی در ابتدا سعی کرد یک طبقه متوسط فربه خلق کند تا مانند مباشرانی که اربابان در مقابل رعیت می‌گماشتند عمل کنند. ولی از آنجا ‌که سلطنت موروثی یک نظام ظالمانه است نارضایتی در همین طبقات شکل گرفت، چنانچه ارتشی که مهم‌ترین رکن رژیم بود به‌سرعت به صف انقلاب پیوست.
بعد دیگر جنایت پهلوی در زندان‌ها اتفاق می‌افتاد. مبارزانی که زیر شکنجه‌ها کشته می‌شدند و جنازه‌های آنها مخفیانه دفن می‌شد و آمار درستی هیچ‌وقت از آن بیرون نیامد.
رضاخان برای حفظ قدرت خود، دوست و دشمن را از صحنه خارج کرد تا تهدیدی برای قدرت او وجود نداشته باشد؛ احساس خطری که محمدرضا پهلوی هم نسبت به فرزندش پیدا کرده بود.
وجود سازمان‌ها و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در هر کشوری امری لازم و ضروری به نظر می‌رسد که عدم وجودشان، هرج‌ومرج ‌آفرین است؛ اما شاه با سیاست‌هایش، ساواک را فراتر از یک سازمان امنیتی تعریف کرده و از این سازمان غولی با هزار شاخ و دم ساخته بود تا چون زندانبانی بتواند ایران را کنترل کند.
با توجه به اینکه قرارداد ۱۹۱۹ در ایران موفق نشد و اداره امور ایران به حکومت هند بریتانیا که در دست جریان صهیونیستی بود سپرده شد، برنامه وقوع کودتا در ایران در دستورکار قرار گرفت و عوامل مختلف جاسوسی انگلستان از جمله اردشیر جی مأمور شدند تا عامل اصلی اجرای این واقعه در ایران را پیدا کنند. نتیجه تحقیقات از طرق مختلف به یک‌نفر می‌رسید، رضاخان؛ قزاقی که مدتی پیش در قزاقخانه علیه مافوق خود کودتا کرده بود.
برخلاف روزهای اول اعتراض‌ها در سال ۴۲، این‌بار دیگر تظاهرات‌ها محدود به یک قشر خاص نمی‌شد؛ در روزهای منتهی به بهمن ۵۷، مارکسیست بی‌خدا پشت‌سر روحانی خداباور در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و خواسته‌ای مشابه او داشت: براندازی رژیم پهلوی.
1 2
یادداشت