امیرعباس محمدلو
استقلال مالی و توان هدف‌گذاری تورمی در بانک مرکزی مهم‌ترین مولفه‌ها در بحث استقلال این نهاد است.
ایران در رده بندی میزان جمعیت ۱۵-۲۴ سال که نه به فراگیری تحصیل و نه به اشتغال مشغول بودند، در رتبه نخست قرار گرفت.
بخش ساختمان مستغلات با سهم ۱۷درصد از ارزش‌افزوده تنها ۲.۶درصد سهم از کل پرداخت مالیاتی داشته و برای بخش خدمات که ۴۴.۵درصد از ارزش‌افزوده اقتصاد را در بر می‌گرفته سهم مالیات‌های پرداختی ۸ درصد بوده و اینها در حالی است که بخش صنعتی با سهم ۱۱درصد از کل ارزش‌افزوده ۱۹درصد مالیات‌ها را پرداخته است.
در دنیای امروز طیف کثیری از کشورها در دسته‌بندی‌ کشور‌های درحال توسعه جای می‌گیرند، دسته‌بندی‌‌ای که به معنای عدم وجود تولیدات انبوه صنعتی است و شاخص‌های پایین رفاه اجتماعی و شاخص‌های توسعه انسانی؛ متاسفانه کشور ما ایران نیز در همین طیف قرار می‌گیرد و چندین دهه است که در تلاش و تکاپو برای نیل به توسعه صنعتی است.
براساس گزارش سازمان خصوصی‌سازی کشور، مجموع ارزش ریالی واگذاری سهام و دارایی بنگاه‌های مشمول واگذاری توسط سازمان خصوصی‌سازی از سال ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰ حدود ۲۶۷ هزار میلیارد تومان بوده است.
در مقام بررسی دولت ملی و ملی شدن صنعت نفت که بخواهیم بازنگری داشته باشیم، ابتدا باید ببینیم قبل از ملی شدن صنعت نفت وضعیت شرکت نفت ما یا به تعبیری شرکت نفت ایران-انگلیس به چه صورت بوده و سرمایه و عایدات به چه شکل توزیع می‌شده، که قطعا بررسی از این‌قبیل خود توان توضیح چرایی لزوم ملی شدن صنعت نفت را خواهد داشت.
تورم (در آمریکا) نزدیک به بالاترین حد خود در ۴۰ سال گذشته رسیده است. بانک‌های مرکزی در سراسر جهان به‌تازگی حرف از مداخله فعال در بازار برای کنترل‌گری می‌زنند. با این حال، یک عامل مهم که باعث افزایش قیمت‌ها شده و تا حد زیادی نادیده گرفته می‌شود، چیزی نیست جز افزایش انفجاری در سودها.
دولت با فروش اوراق نه‌تنها به نفع اقتصاد نمی‌تواند کاری بکند و نمی‌تواند رشد کمی نقدینگی را کنترل کند بلکه درحال ضربه زدن به اقتصاد با آینده‌فروشی است.
معمولا برای آماده‌سازی جو جامعه یا حتی ذهنیت مسئولان در ابتدا کارشناسان نئوکلاسیکی شروع به داده‌پردازی‌های عجیبی می‌کنند. اعداد موهومی برای یارانه‌های پنهان در ایران محاسبه کرده و سپس به حکومت القا می‌کنند که این یارانه‌های پنهان هزینه‌ای است بر دوش شما و باید آن را حذف کنید که مخارج‌تان تراز شود. اما مساله اینجاست که یارانه پنهان برخلاف یارانه‌های نقدی ازقبیل UBI قابلیت محاسبه دقیق و ملموس را ندارد.
در ادامه سیاست حذف ارز ۴۲۰۰ مشکل دیگری که مطرح می‌کنند، مساله رانت است اما منتقدان دقت نمی‌کنند که با حذف ارز ۴۲۰۰ و خلق تورم‌های بالا آیا رانت‌زایی تشدید نمی‌شود؟ و جدای از آن اگر خواسته دولت واقعا حذف رانت است، چرا سامانه‌ای تعریف نمی‌کند و به‌طور شفاف اعلام نمی‌کند به چه کسانی ارز تخصیص داده که رانت و ناکارایی هم رفع شود.
به‌نظر نمی‌رسد تورم سال‌های ۹۱ تا ۹۲ ارتباطی با مسکن مهر داشته باشد. تجربه تورم‌های بزرگ در ایران که سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ و سال‌های ۹۲-۹۱ و در ادامه سال‌های پایانی دهه ۹۰ از آنها هستند، معمولا همگی دارای یک ویژگی مشترکند، آن ‌هم اینکه معمولا این تورم‌ها با رکودهای شدیدی همراهند که معمولا هم‌زمان با شوک‌های ارزی و تحریم‌های بین‌المللی است.
در دنیای امروز کشور‌های بسیاری درگیر تله درآمد متوسط هستند، کشور‌های مختلف آسیایی و آمریکای لاتین و... که در تولید با خلق ارزش افزوده‌های پایین مواجهند و درآمد سرانه‌هایشان رشد بسیاری نمی‌کند. کشور ما هم از بد روزگار جزئی از همین گروه است و حتی در یک دهه اخیر سیر نزولی هم درپیش داشته و به‌شدت در حیطه خطر است که به سطح‌های پایین‌تر درآمدی هم سقوط کند.
اخیرا طرحی در فضای خبری و رسانه‌ای اقتصاد ایران منتشر شده و تبلیغ می‌شود تحت‌عنوان طرح بنای ایران، طرحی برای نجات و تحول در اقتصاد کشور! صحبت از تحول و تغییر اقتصادی در میان است؛ ولی اگر شما با تاریخ اقتصادی همین چند سال پیش ایران آشنا باشید، می‌دانید بسیاری از مفاد این طرح در گذشته تجربه شده و هر نامی هم داشته باشد، مسلما طرح تحول نیست.
اگر مبنای اندیشه‌ای ما مسیر توسعه و حمایت از تولید باشد به موفقیت‌هایی همانند واکسن ایرانی خواهیم رسید که بسیاربسیار از آنچه می‌تواند و باید تحقق یابد کوچک‌تر است. اما اگر مبنای اندیشه ما براساس گفتمان نئوکلاسیک و لیبرالیسم براساس مزیت و اصل رقابت باشد که درست فهم نشده قطعا وضعیت ما هرچه باشد توسعه و رشد نخواهد بود.
امروز اگر ما دوباره بدون تغییر جدی در بنیه تولیدی‌مان صحبت از طرح هدفمندی یارانه‌ها کنیم و بخواهیم دوباره تجربه‌ای داشته باشیم، نشان از این دارد که گویا واقعا ایرانیان حافظه تاریخی ضعیفی دارند و از آنچه باید، عبرت نمی‌گیرند.
1 2
یادداشت