احسان زیورعالم
بخش مهمی از مقالات پیشین بایگانی به مشکلات و دشواری‌های تولید فیلم در ایران پساانقلاب اختصاص یافته بود. از اینکه چطور گروه‌های مختلف فکری توانایی اشتراک بر سر یک موضوع مهم، یعنی سینما را نداشتند و حتی گاه مساله از تفکر جمعی خارج می‌شد و عامل افتراق، نظرات شخصی بود.
اما تاریخ تونس در یک نقطه تاریخی‌تر‌ با فلسطین گره می‌خورد به تنها تجاوز قرن بیستم یک کشور خارجی به تونس که نتیجه‌اش کینه‌ای ابدی میان تونسی‌ها با نیروهای صهیونیستی است. رویدادی دردناک برای تونسی‌ها که آثارش را می‌توان در گوشه‌گوشه تونس مشاهده کرد. دیوارنگاره‌های مبارزان فلسطینی در هر شهر تونس خودنمایی می‌کند. در بیشتر شهرهای بزرگ تونس، میدانی است با المانی از فلسطین، یا نقشی از پرچم یا مبارزی فلاخن به دست.
در پلتفرم توییتر که مساله ترند برآمده از موقعیت جغرافیایی است، می‌توان دید چگونه اخبار الجزیره در این ترندها بیشتر از دیگر شبکه‌ها در تایم‌لاین تونسی‌ها دیده می‌شود که نشان از دنبال شدن صفحه توییتری الجزیره از سوی تونسی‌هاست. در سوی دیگر قابلیت Reel اینستاگرام که میان تونسی‌ها محبوبیت بسیاری دارد، از جانب شبکه الجزیره به خوبی دنبال شده است.
پنجشنبه، سی‌ام مرداد ۱۳۵۹، مجلس شورای اسلامی به نخست‌وزیری محمدعلی رجایی رأی می‌دهد تا پس از ماه‌ها کش‌وقوس بر سر انتصاب و انتخاب نخست‌وزیر میان مجلس و بنی‌صدر رئیس‌جمهور وقت، نخستین نخست‌وزیر برآمده از مجلس تاریخ انقلاب اسلامی عیان شود.
در قسمت پیشین بایگانی روایت کردیم چگونه در ابتدای شکل‌گیری دولت پساانقلابی، میان معاونت سینمایی وقت، یعنی محمدعلی نجفی و سازمان تازه‌تاسیس بنیاد هنری مستضعفان جنگی در حوزه فعالیت سینمایی شکل گرفته بود.
نخستین مدیران سینمایی در دوران پساانقلاب شاید بر این تصور بودند که مدیریت نشستن پشت میز و در دست داشتن قدرت است و حالا با داشتن اختیارات، محتوای سینمایی نیز به خودی‌خود تولید می‌شود.
پس از استقرار نیروهای انقلابی در بروکراسی سینمای کشور، برای رسیدن به دوران تثبیت نیاز به پخش فیلم‌های ایرانی بود. قوانین پخش فیلم تغییر کرده بود و بخش مهمی از فیلم‌های محبوب ممنوع شده بودند.
اردیبهشت ۱۳۹۶ در زمانه داغی تنور انتخابات ریاست‌جمهوری یک چهره کمتر از دیگران فروغ داشت.
تصور من ایرانی از ماه رمضان اساسا محدود به همان گربه جذاب است در نقشه جغرافیایی. رمضان ایران چیزی است مختص خود ایران، رمضانی که این سال‌ها با رفتارهای عجیب‌و‌غریب دستگاه‌های انتظامی و تلاش‌های مذبوحانه دستگاه‌های فرهنگی از بستر اصلی خود خارج شده است.
​​​​​​​نوروز ۱۳۵۸ بی‌شک متفاوت‌ترین نوروز در فضای رسانه‌ای به حساب می‌آمد. با سقوط پهلوی‌ها -که بخش عمده‌ای از عمر مطبوعات ایران در عصر آنان سپری شده بود- برای نخستین بار صفحات نشریات عاری از پیام درباریان و برنامه سفر آنان در تعطیلات نوروزی بود.
شماره پیشین «بایگانی» به گفت‌وگوی کمتر مورد ارجاع از سیدمحمد بهشتی، مدیرعامل وقت بنیاد فارابی و به‌نوعی مغز متفکر نظام سینمایی در دهه ۶۰ شمسی، با مجله فیلم در ۱۳۶۳ اختصاص داشت. در همان بخش به این موضوع اشاره شد که مصاحبه بهشتی بسیار مطول‌تر از آن بود که در یک شماره مجله درج شود و نوشتار «بایگانی» صرفا به بخش نخست گفت‌وگو، منتشر در شماره ۱۲ مجله فیلم پرداخته بود. اما بخش دوم هم اهمیت خودش را داشت. حاوی اطلاعاتی خواندنی بود که این روزها بررسی کردنش خالی از لطف نیست، پس تصمیم بر آن شد بخش دوم این گفت‌وگو را نیز به‌اجمال مرور کنیم.
شاید در زمینه مدیریت سینمای ایران نام هیچ‌کس بیش از سیدمحمد بهشتی در تمام یک قرن فعالیت سینمای ایران به‌گوش نرسیده باشد.
یکی از سندهای جذاب برای ارزیابی موسیقی پساانقلاب مقاله‌ای است به قلم کامبیز روشن‌روان، موسیقیدان شاخص که پس از انقلاب برخی آثارش محبوبیت عمومی پیدا می‌کند، ازجمله موسیقی متن فیلم «سفیر» که با ترانه «ای تک‌سوار جاده نور!» باب تازه‌ای در حوزه موسیقی متناسب برای فضای مذهبی-تاریخی گشود.
 «۲۷ سال پیش در خرداد ۱۳۶۱، نزدیک به دو میلیون نفر از جمعیت ۵میلیون و ۶۵۶ هزار نفری تهران، در طول دو هفته به سیزده سالن سینما در پایتخت هجوم آوردند تا برزخی‌ها (ساخته ایرج قادری) را تماشا کنند. ‌سونامی‌ای که تماشاگران به‌وجود آورده بودند، یک‌سوی داستان بود.
آذر ۱۳۳۲، دادگاه دکتر محمد مصدق، وزیر ساقط‌شده در کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد در حال برگزاری است. آن روزها مصدق به همراه محمدتقی ریاحی در حال دفاع از خود بودند و روزنامه‌ها با جزئیات بسیار، به نشر گفت‌وگوهای ردوبدل شده می‌پرداختند.
1 2 3 4... 5
یادداشت