آژانس شیشه‌ای
قهرمان‌های قدیمی سینما عموما از قشر نخبگان اجتماعی نبودند، آنها به سنت‌های بومی و مرامنامه‌های شفاهی سخت وفاداری داشتند. در چنین شرایطی عجیب نیست اگر دیده شود که یک گنده‌لات، یکی از اراذل حاشیه‌نشین یا حتی یک دزد، تبدیل به قهرمان می‌شود. کم‌کم این جریان در سراسر دنیا دستخوش تغییر شد. دیواره‌های کاخ اصالت به‌مرور فروریخت و جای قهرمان‌هایی که لااقل به چیزی پایبند بودند و اعتقاد داشتند را کسانی گرفتند که مطابق هر تعریفی به‌جز منطق سودانگاری مطلق، برای جامعه عنصر نامطلوبی محسوب می‌شدند.
سه‌گانه موقعیت‌های داستانی مرتبط با موضوع مهاجرت، وقتی با جنگ هشت‌ساله تحمیلی پیوند خورد، به سه فیلم درخشان سینمای ایران یعنی «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف» و «آژانس شیشه‌ای»، هر سه به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا رسید.
از هشت تیپ متفاوت و متنوع نیروهای امنیتی در سینمای ایران، چهار مورد ساخته دست ابراهیم حاتمی‌کیا هستند که همین نشان می‌دهد او متخصص پرداختن به چهره‌های اطلاعاتی و امنیتی در سینمای ایران است.
​حامد عنقا می‌گوید: نمی‌دانم در بیرون درباره «آقازاده» چه چیزهایی گفته می‌شود؛ شما در آقازاده با یک بیانیه سیاسی و حرف سیاسی به آن معنا طرف نیستید، شما با سریالی طرفید که درباره رابطه آدم‌ها حرف می‌زند، حال هرکدام از این آدم‌ها از یک خواستگاهی می‌آیند و به نظرم نگاه چپ و راست و اصولگرا و اصلاح‌طلب در این وضعیت بی‌معناست.
در این گزارش به فیلم‌هایی پرداختیم که نگاه انتقادی و اجتماعی به وضع موجود داشتند.
یادداشت