نزار قبانی
روزنامه البناء -چاپ لبنان- در مطلبی تحت عنوان «من نزار قبانی إلى السیّد نصرالله» به شعری اشاره می‌کند که گویا نزار قبانی -شاعر نامدار عرب- دو سال پیش از مرگش، خطاب به دبیرکل پیشین حزب‌الله لبنان سروده و به او تقدیم کرده است.
اولین برنامه از سلسه برنامه های همایش بین المللی نهج الشهیدین در منزل تاریخی شاعر مقاومت نزار قبانی برگزار می‌شود.
نزار در قلب جنگ بزرگ می‌شود؛ بین آتش و خون، بین عشق و نفرت. هنگامی که‌ از او می‌پرسند‌ آیا او یک انقلابی است، در پاسخ می‌گوید: «عشق در جهان عرب مانند یک اسیر و برده‌ است و من ‌می‌خواهم که‌ آن را آزاد ‌کنم.»
هیچ‌کدام، نزار به بیروت نگاه عاشقانه دارد. نزار دوستش دارد. شدیدا هم دوستش دارد و انگار بدون آن وجود ندارد. نزار وقتی از آن دور می‌شود حسرتش را می‌خورد و وقتی بیروت آزرده می‌شود، او هم آزرده می‌شود. بیروت برای او یک موجود زنده است و فقط یک خاک نیست.
نزار وصیت کرده بود که او را در دمشق، در زادگاهش دفن کنند. در شهر پدر مبارزش که می‌توانست شیرینی و خشونت را با هم گرد آورد و مادرش که از او می‌خواست به فرشته‌‌های بالای سرش بگوید نروند، چون هنوز می‌ترسد تنها بخوابد.
اگر مانند «دورنمات» نویسنده معاصر سوئیسی، شعر گفتن را تسخیر جهان با کلمات بدانیم، باید اعتراف کنیم که نزار قبانی در این مهم چند منزل از معاصران خود پیشی دارد و جهان شعر عاشقانه عرب در تسخیر اوست.
یادداشت