مهاجرت تحصیلی
درس خواندن در کلاس دانشگاهی بسته به رشته تحصیلی برای هر دانشجو حال‌وهوای خاص خودش را دارد؛ جذابیت‌ها و البته دغدغه‌هایی که خط و مرز مشخصی ندارد و همین مساله باعث می‌شود هر دانشجو خاطرات خودش را در دوران تحصیل داشته باشد.
پرونده این شماره «فرهیختگان» به ماجرای مهاجرت اختصاص دارد. مهاجرت چندتن از دانشجویان ایرانی که حالا هرکدام‌شان در گوشه‌ای از این دنیا تحصیل خود را ادامه می‌دهند.
درخصوص برگشت به ایران بعد از اتمام تحصیلاتم باید بگویم ما به کشور خودمان مدیون هستیم و زمانی که ۱۲ سال در مدرسه‌های دولتی ایران درس می‌خوانیم یعنی کشور برای ما خرج کرده و ما به کشورمان دین داریم و همیشه این جمله را با خودم می‌گویم که وطن هتل نیست که هر زمان بخواهی آن را ترک کنی، من فکر می‌کنم اگر تا بالاترین مقاطع هم در خارج از ایران درس بخوانم باز به کشورم برمی‌گردم.
اینجا زمان خیلی زود می‌گذرد و اصلا وقتی برای تفریح نمی‌ماند. حتی خود کانادایی‌ها هم زمان برای آشپزی کردن نمی‌گذارند؛ چراکه ساعت کاری بسیار زیاد است و مردم حدود ۸ تا۱۰ساعت کار می‌کنند.
من در مقطع لیسانس شاگرد ممتاز دانشگاه شهید چمران اهواز بودم و به همین خاطر بدون کنکور در مقطع فوق‌لیسانس ادامه‌ تحصیل دادم. بعد از فوق‌لیسانس کنکور پی‌اچ‌دی هم دادم و قبول شدم ولی شرایط به هزار دلیل برای من مساعد نبود.
مهاجرت به لحاظ علمی خوب بود، اما زندگی در یک کشور دیگر آن هم تنها و به دلیل تفاوت در زبان، محدودیت‌های زیادی هم دارد. با این حال این کار برایم با وجود همه سختی‌هایش ارزشمند است.
احترامم را به‌عنوان یک محقق دارم و حقوقم گرچه هنوز به مقدار دلخواه نیست اما زندگی کوچک خوبی داریم. تنها نارضایتی من دلتنگی برای کشور، خانواده و دوستانم در ایران است که نارضایتی بزرگی هم بوده و سعی می‌کنم مرتب جویای احوال‌شان بوده و با آنها در تماس باشم.
ماجرای مهاجرت تحصیلی دانشجویان را نه می‌توان و نه باید ساده انگاشت. فضا باید برای فعالیت‌های علمی دانشجویان و نخبگان کشور مساعدتر شود. اما این همه ماجرای مهاجرت نیست. اصلا نباید مهاجرت تحصیلی را صرفا با عینک منفی نظاره کرد. تحصیل علم در دانشگاه‌های برتر دنیا و کسب مهارت‌های علمی اتفاق مهمی است و می‌توان در پیشرفت علمی ایران هم نقش موثری داشته باشد.
یادداشت