لیبرالیسم
در کشور ما خوانشی که از لیبرالیسم ارائه می‌شود چون تحت سیطره یک جناح خاص با اهداف خاص سیاسی بوده تبدیل به ایدئولوژی شده است که به‌سختی می‌توان از این ایدئولوژی به‌عنوان نسخه شفابخش در حکمرانی دفاع کرد به همین جهت ظاهرا یکی از وظایف روشنفکران در کشور ما دفاع از فلسفه سیاسی و ایضا مطرح کردن خوانشی فلسفی از لیبرالیسم است که می‌تواند به وضعیت فکری کشور کمک کند.
مناظره بین غنی نژادو علیزاده مورخ سی شهریور ماه ۱۴۰۱ به میزبانی برنامه شیوه اتفاق افتاد.
مناظره علی علیزاده و موسی غنی نژاد شنبه شب در برنامه شیوه شبکه چهارم سیما برگزار شد و حدود ۲ ساعت به طول انجامید. خلاصه ای از این مناظره را تماشا می کنید.
مناظره دوشنبه شب دو اندیشمند و استاد پیشکسوت اقتصاد در کشور در برنامه جهان‌آرا حرکت ارزشمندی از شبکه افق در این روزهایی بود که دولت به‌طور جدی در میانه توصیه‌های سیاستی به‌شدت متضاد حیران و سرگردان است.
دموکراسی درسراسر قرن بیستم بر اذهان مردم مثل یک اسطوره مقدس سیطره داشت به‌نحوی‌که حتی دولت‌های مستبد نیز می‌کوشیدند خود را دموکراتیک (مردم‌سالار) نشان دهند.در این فضا طبیعی بود که کوشش شود دولت جمهوری اسلامی نیز در معنای مدرن کلمه، دموکراتیک به‌نظر بیاید.
بعد از سال ۹۶ و وقایعی که رخ داد بحث‌های فراوانی درباره چرایی این حوادث شکل گرفت.
فرانسیس فوکویاما، فیلسوف سیاسی آمریکایی و صاحب نظریه «پایان تاریخ» در یکی از آخرین نوشته‌های خود درباره لیبرالیسم و بحران هویتی آن مطالب نسبتا مهمی مطرح کرده است.
نکته قابل‌تامل این است که چرا ما در شرایط تحریم قرار گرفته‌ایم و باید در این شرایط بمانیم. صرف اینکه در مقوله‌ای گرفتار شده‌ایم لزوما به این معنا نیست که ما تمام راه‌ها را درست رفته‌ایم. باید بررسی کنیم و ببینیم چطور می‌توانیم مشکلات را کم کنیم. اگر می‌خواهیم کشور را برای مردمش اداره کنیم باید سعی کنیم در وضعیت تحریم باقی نمانیم. این نکته به‌معنای تسلیم نیست.
اسلام کار و فعالیت اقتصادی را دارای ارزش و عبادت دانسته و بیکاری را به‌شدت نکوهش کرده است. هنگامی که حضرت رسول(ص) به کسی علاقه‌مند می‌شد، می‌پرسید آیا شغلی دارد؟ اگر می‌گفتند نه، می‌فرمود: از چشمم افتاد.
لیبرالیسم به‌عنوان یک فلسفه انتقادی یا طلب نوعی زیست فرهنگی والای اروپایی، موجب ایجاد پتانسیل یا ذخیره‌ای در عرصه‌های حیات سیاسی اقتصادی شد که میزس از آنها تاثیر گرفت. ولی مساله آن است که دغدغه معطوف به یک تربیت فرهنگی والا، ربط خیلی اندکی به سیاست کنونی لیبرال دمکراسی، غالب در اروپای غربی و آمریکای شمالی دارد. به همین دلیل یک قضاوت آن است که لیبرالیسم میزس اقتضا و ضرورتی در زمان ما ندارد.
خصوصی بودن الزاما به این معنا نیست که رسانه‌ها را در آمریکا مستقل بدانیم یا این تحلیل را داشته باشیم که شبکه‌ها و رسانه‌هایی که درون آمریکا وجود دارند، می‌توانند به‌عنوان یکی از نمادهای دموکراسی و توسعه‌یافتگی در آمریکا تعریف شوند. یک عامل موثر اصلی، لابی‌هایی است که در آمریکا وجود دارد.
در تحولات تاریخی ما همیشه با یک مسیر تک‌خطی رو به پیشرفت روبه‌رو نیستیم که بگوییم در ۵۷ انقلاب شد و این تفسیری که از انقلاب می‌دهیم یعنی انقلابی که در برابر مدرنیته سر برآورد، حاکم است و این انقلاب در تعینات اجتماعی مثل دولت هم باید فلان‌طور عمل کند. نه. جامعه تا زمانی که بفهمد و تا زمانی که دولتمردان و حتی متفکران ما بخواهند خیلی از مسائل را بفهمند، زمان می‌برد و درواقع زمانی که دولت‌ها باید سر کار بیایند، متوقف بر این فهم نمی‌ماند.
صلح به‌مثابه یک ارزش با مفاهیمی چون عدالت، حقوق بشر، تساهل و مدارا، گفتمان، تکثر و تعامل همسو و همزاد است. این تکثر معنا در کنار تسریع وگسترش جهانیِ فناوری‌های نوظهور و غیرقابل‌تصور به‌خصوص در حوزه ارتباطات و اطلاعات شرایط و الزامات جدیدی را برای صلح‌پژوهان و محققان این حوزه می‌طلبد.
در این گزارش به معرفی ۱۲ فیلمی پرداخته شده که در اسکار نودوسوم بیش از دو نامزدی برای کسب جایزه اسکار داشته‌اند و عمده این فیلم‌ها در فهرست ۱۰ نامزد بهترین فیلم و بهترین کارگردانی هم قرار گرفته‌اند.
اگر با «بهترین» مشکلی نداشته باشیم، قطعا با «عادلانه‌ترین» نمی‌توان موافق بود زیرا استعمار، لشکرکشی‌ها، جنگ‌ها، انبوه گرسنگان و بیکاران و تهیدستان در همین غرب مهر بطلانی بر «عادلانه‌ترینِ» پوپر می‌زند.
1 2 3 4
یادداشت