علامه حسن‌زاده‌آملی
توهین‌هایی که به مرحوم استاد علامه حسن‌زاده‌آملی(ره) می‌شود -اگر نگوییم در همه موارد، در غالب موارد- معمولا یک علت اصلی و کلی دارد و یک‌سری علت‌های ظاهری که درحقیقت بهانه‌ها و ابزارهایی در خدمت علت اصلی‌اند.
به‌طورکلی دو جریان فکری در زمینه نسبت دین با علم و عرفان وجود دارد که صرف‌نظر از سابقه تاریخی نزاع این دو طرز فکر باید به تعین معاصر این دو جریان اشاره‌ای داشت تا راحت‌تر بتوان به تخالف جهت فکری مرحوم استاد حکیمی با علامه حسن‌زاده پی برد. دو جریان و طرز فکر که هرکدام پاسخ‌های متفاوتی داده‌اند به پرسش از روش شناخت آموزه‌های اسلام و بهره‌برداری از منابع وحیانی و روایی؛ یکی نگرش اتحادی که مرحوم حسن‌زاده‌آملی به این جریان تعلق داشت و دیگری نگرش تفکیکی که نماینده معاصر آن مرحوم استاد حکیمی بود.
غفلت جامعه علمی از بهره‌مندی از محضر علامه حسن‌زاده، نکته‌ای است که نشان می‌دهد به لحاظ فکری و علمی بیدار و زنده نیستیم و در وضع خواب و احتضار و در تصورات نادرستی نسبت به دانش و دانشمند به سر می‌بریم و آنچنان‌که باید و شاید وضع تاریخی خود و اهمیت فقدان علم و عالم را درک نمی‌کنیم.
سلوک علامه حسن‌زاده‌آملی سلوک جمعی بود؛ جمع سلوک نظری و سلوک عملی؛ هم در سلوک عقلی و حکمت و عرفان نظری به وصال رسید و هم جان خود را با ریاضت‌ها و اربعین‌های عملی به مرحله کشف و شهود رساند.
یادداشت