عقل
انقلاب اسلامی در ایران تحولات عظیمی را در کشور ایجاد کرد، به‌طوری‌که شنیدن واژه‌هایی مانند مردم‌گرایی از زبان بنیانگذار این انقلاب و نشستن عبارت «جمهوری اسلامی» درکنار اسم کشور برای مردم ایران امری دور از ذهن بود. با گذشت زمان و مشخص شدن ماهیت انقلاب فشارهای زیادی بر کشور وارد شد و اتفاقات عجیبی رخ داد. دخالت‌ها و اقدامات مختلف دیکتاتورهای خارجی و گروهک‌های داخلی به جهت سرنگونی این انقلاب حتی دیدگاه افراد جامعه را نسبت به جمهوریت اسلامی تغییر داد.
«یادگار جنوب» متشکل از ابهام و حقیقت و تاوان است. ابهامش با جنون یک احمق، حقیقتش با عصیان یک ابله و تاوانش با خون همراه است. فیلم اغراق‌آمیز است و دور از شرایط جامعه اما مساله اصلی پاسخ به چرایی جایگاه و اعتبار شخصیت‌های داستان نیست و فقط نتیجه جنگ را از لحظه کشف حقیقت تا پایان داستان طلب می‌کند.
با ظهور ذهن‌گرایی مدرن مفهوم درون انسان از قلب تهی می‌شود و جای آن را سر یا ذهن سوبژه می‌گیرد. 
جهان اسلام از آغاز تکوین خود، با مرجعیت وحی همراه بوده و با قطع ارتباط وحی، به سمت‌وسوی دلیل نقلی رهنمون شده است.
اسلام با عقلانیت خودبنیاد که به شکاکیت و نسبی‌گرایی می‌انجامد و وحی الهی را به حاشیه می‌راند؛ مخالف است و بر عقل استدلال‌گر و منطقی تاکید دارد.
مقاومت سرسختانه ابتدایی انگلیس با اصل آزادی دریاها و سپس طرفداری شدید این کشور از این اصل، به‌خوبی حاکی از همین مطلب است که پیروی از اصول برای این‌گونه کشورها تابع حصول مصالح و منافع آنهاست واگرنه، اصل همان اصل بود و انگلیس نیز همان انگلیس.
در فکر ماقبل مدرن، آزادی، «آزادی از اهوای نفس» بود و در فکر مدرن، آزادی به «آزادیِ اهوای نفس» بدل شد. کار به آنجا رسید که هرچه نفوس در اهوا و مشتهیات‌شان آزادتر، مطلوب‌تر.
در «فتح خون» معرفت و احساس با هم درهم‌آمیخته است و پرسشگری و تفسیر واقعه چیزی از احساس و عشق به امام در کتاب کم نمی‌کند. در اصل پرسش‌ها برای فهم موقعیت‌هاست و برای شکستن مواجهه عادی و از سر عادت با روایت‌های موثقی که از کربلا سراغ داریم.
رحمانیان گفت: من فکر می‌کنم به عقل جن هم نمی‌رسید که آمریکا از برجام خارج شود. ترامپ غیراستاندارد و نامتعادل است که بر راس یک کشور قدرتمند نشسته و رفتارهای اینچنینی نشان می‌دهد، قطعا کسی مسئول رفتارهای او نیست.
انسان از هرچه بگذرد، از عقیده و باور خود نمی‌گذرد، به‌خصوص آنگاه که با خشونت و دیگرستیزی همراه شود. مصیبت آنجاست که باورش به‌جای تکیه بر منشأ و پشتوانه منطقی و درست، متکی بر اغوا و فریب یا خرافه باشد. این همان تعصب و جزم‌اندیشی است.
معتقدم که «پدیدارشناسی هویت» از «جامعه‌شناسی هویت» خیلی کارآمدتر است و برای فهم هویت ایرانی ما باید عمیقا به «هستی واقعی جامعه ایران در پهنه تاریخ» متعهد باشیم.
گفت امروز در کشور ما کلمه‌ سردار و امیر عرف شده است اما حقیقتا یک سردار به معنای واقعی، شهید عماد مغنیه بود. اگرچه بیم داشتیم هنوز زمان گفتنِ ناگفتنی‌ها نرسیده باشد اما روایت مشاهدات عینی فرماندهی که تا پایان جنگ ۳۳روزه در لبنان بوده است، این گفت‌وگوی دوساعته را بسیار جذاب و خواندنی کرده است.
یادداشت