سیدمجید امامی
قصه مردم و دولت یا همان سرمایه اجتماعی دولت در جمهوری اسلامی ایران در دهه گذشته به بغرنج‌ترین شرایط خود رسید. کار به آنجا کشید که رسمی‌ترین و متمرکز‌ترین نهاد تعین مردم‌سالاری یعنی انتخابات، از سوی بسیاری طیف‌های سیاسی اجتماعی طرد و حتی برخی وفاداران و منادیان هسته سخت نظام، سودای عبور از آن را داشتند.
منشأ بخشی از مشکلات به لحاظ عملی این است که دولت‌های متنوع زمانی که روی کار می‌آیند خودشان را متعهد به سیاستگذاری‌ها نمی‌دانند. ابزاری که شما بتوانید به‌وسیله آن ساختارهای حکمرانی را تا حدی نسبت به انجام آن سیاست‌ها موظف کنید، فشار افکار عمومی است. بنابراین این سطوح، سطوحی هستند که به ما می‌گویند سیاستگذاری در چه شرایطی می‌تواند موفق شود.
معتقدم که «پدیدارشناسی هویت» از «جامعه‌شناسی هویت» خیلی کارآمدتر است و برای فهم هویت ایرانی ما باید عمیقا به «هستی واقعی جامعه ایران در پهنه تاریخ» متعهد باشیم.
یادداشت