سیدعلی میرفتاح
بعد از پیروزی‌های ایران در کشتی جهان، میرفتاح که در مطبوعات هم نامی شناخته‌شده دارد این بار نه با کلمات، جمله و ادبیات که با بوم، رنگ و نقاشی سراغ شادمانی رفت.
سیدعلی میرفتاح در گفت‌وگو با اکبر نبوی در مجله تصویری «قاف» بیان کرد: همه چیز دارد برمی‌گردد به تنظیمات کارخانه، مگر نمی‌گویید جنگ است؟ مگر نمی‌گویید ممکن است دوباره خدایی نکرده اقدامی بکند، مگر نمی‌گویید ما باید در آماده‌باش باشیم؟ خب آماده‌باش که فقط آن پدافند نیست. آماده‌باش به لحاظ روحی و روانی هم هست. برای این شهروند هزارتا اتفاق باید بیفتد. این همدلی در عرصه هنر اتفاقاً خودش را نشان می‌دهد.
سیدعلی میرفتاح در گفت‌و‌گو با اکبر نبوی در مجله تصویری «قاف» اظهار کرد: نسبت ما با ترامپ و بمب اتمش مثل داستان مسجد مهمان‌کشی است؛ بترسی باختی.
سیدعلی میرفتاح در گفت‌و‌گو با اکبر نبوی در مجله تصویری «قاف» اظهار کرد: زیبایی‌شناسی و هنر، وحی نمی‌شود؛ تهران چرا باید شبیه دبی شود؟!
سیدعلی میرفتاح در گفت‌وگو با مجله تصویری «قاف» گفت: تهش قرار بود چه بشود؟ بترسیم؟ به پناهگاه‌های زیرزمینی پناه ببریم؟ در صف ارزاق به جان هم بیفتیم؟ هرکدام به پرچمی جعلی پناه ببریم؟ تصورشان این بود؟ جنگ داخلی و حمله به همدیگر؟ شورش و بلوا؟ کشتار و تجاوز؟ تهش اما این شد که دیدید. همدلی حداکثری، رفاقت حداکثری، کرایه نگرفتند، صلواتی کار انجام دادند.مخلص کلام؛ هرکه هرچه بلد بود دریغ نکرد، این شد برکات شیرین اتحاد.
قسمت ششم مجله تصویری «قاف» با گفت‌وگوی اکبر نبوی سیدعلی میرفتاح منتشر شد.
میرفتاح دارد جان و روح دیوار‌های شهر را تغییر می‌دهد و به تابلوی نقاشی بدلشان می‌کند. تابلو‌هایی که روایتِ قصه آدم‌هاست. آدم‌هایی که حالا پیش از اسمشان کلمه «شهید» آمده است.
سیدعلی میرفتاح در گفت‌و‌گو با اکبر نبوی در مجله تصویری «قاف» اظهار کرد: همچنان که ما به رئیس‌جمهور نیاز داریم، همچنان که به وزیر و وکیل و معلم و قصاب و… نیاز داریم در دنیای مدرن، ما به روشنفکر نیاز داریم. ما پیوندمان را با دنیای مدرن از دست دادیم. یکی از آن جاهایی که از دست دادیم دنیای روشنفکری بود. قرار است یک آدم‌هایی دستفروشان عقیده و رأی باشند؛ یعنی عقیده و رأی تولید بکنند تا آدم‌های معمولی از آن ارتزاق بکنند. ما این را از بین بردیم، به عوام پست روشنفکری دادیم.
سیدعلی میرفتاح در گفت‌وگو با اکبر نبوی در مجله تصویری «قاف» بحران ریزش مخاطب در تلویزیون را تحلیل کرد.
سیدعلی میرفتاح در این گفت‌وگو با نگاه اجمالی به وضعیت فرهنگی-اجتماعی، از قبل انقلاب تا به امروز، درباره تغییر دست فرمان‌ها ‌و فاصله آنچه که هستیم با آنچه که باید باشیم صحبت می‌کند.
حالا پس از مدت‌ها با «قاف» بازگشته! در روزگار بی‌مایگی، غنیمتی است حضورش. به بهانه این چند سطر خواستم یادی کنم از او و تبریک گویم به عزیزانم در روزنامه «فرهیختگان» که در کشاکش افراط‌ها و تفریط‌ها طریق اعتدال را برگزیده‌اند.
طبقه متوسط را معمولا دولت‌ها و حکومت‌ها می‌سازند و چیزی نیست که خودبه‌خود ایجاد شود. نهاد قدرت معمولا چنین طبقه‌ای را می‌سازد و برای آن رویاها، ایده‌آل‌ها و فانتزی‌هایی تعریف می‌کند که با اهداف و جهت‌گیری‌های کلی خودش هماهنگ و همسو هستند.
میرفتاح ۳۰ سال پیش تصویری شبیه جزیره برده‌فروشان گزارش می‌دهد که در آن همه چیز می‌فروشند حتی «ریگ بیابان هم و مرجان دریا هم و بومی‌های‌ سیه‌چرده جزیره هم. من مانده‌ام کدام متاعم را به حراج بگذارم و افسوس که آرمان‌هایم را پیش از این به یغما بردند که اینجا بهای گزافی را برایش می‌دادند.» اشاره میرفتاح به آرمان‌های ضدلیبرالیستی انقلاب است که پس از روی کار آمدن هاشمی‌رفسنجانی و سخنرانی مشهور «مانور تجمل»ش عملا به یک شعار توخالی بدل شد.
معتقدم فرهنگ قله فتح‌نشده انقلاب اسلامی است و رسانه قسمتی از آن محسوب می‌شود. قبل از انقلاب تیترهای روزنامه‌ها با مسئول امنیتی ساواک چک می‌شد، درحالی‌که امروز این‌گونه نیست؛ با این حال هنوز با آرمان‌های خود فاصله داریم.
یادداشت