سریال «برف بی‌صدا می‌بارد»
تلویزیون با بی‌تدبیری، برخی سریال‌های خوبش را به مسلخ پخش نابهنگام می‌برد. پخش هر شبه سریال همان‌قدر بد و ناشی از کج‌سلیقگی است، که نگه‌داشتن سه‌ماهه یک سریال مثل «برف بی‌صدا می‌بارد».
برخی بازیگران نسبت به کار کردن در تلویزیون گارد می‌گیرند. اینکه گارد درست و غلطی دارند به آنها مربوط است ولی این گارد وجود دارد.
من فکر می‌کنم چیزهای مشترکی بین تمام این سال‌ها وجود دارد، مثل روابط انسانی. اما درعین‌حال هم چیزهایی در آن سال‌ها مهم بوده که امروز مثل گذشته مهم نیست؛ مثل حرمت بزرگ‌ترها که در آن سال‌ها خیلی مهم‌تر از امروز بوده. اما به‌نظرم نگرش پوریا آذربایجانی در روابط انسانی و کنش‌وواکنش‌های داستان متفاوت بوده و این موضوع مهم‌تر از ویژگی‌های خاصی است که در دهه ۶۰ جاری است.
«برف بی‌صدا می‌بارد» با تمام ضعف‌هایی که در تاریخ و حتی درام و گاه شخصیت‌پردازی دارد اما توانسته مخاطب را با خودش همراه کند و روی مساله مهمی به نام خانواده دست گذاشته است. سعی کرده از نگاه کلیشه‌ای روزمره به خانواده و ارتباطات فاصله بگیرد و گاهی بی‌رحمانه به بینندگانش هشدار دهد که این اتفاقاتی که می‌بیند می‌تواند گریبان هر خانواده‌ای را بگیرد.
یادداشت