رضا داوری‌اردکانی
آنچه در ادامه می‌‌‌آید گفت‌وگوی دکتر پرویز امینی، عضو هیات‌علمی دانشگاه شاهد و سیدجواد میری عضو هیات‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با «فرهیختگان» پیرامون نوشته دکتر داوری‌اردکانی، مفهوم شکست فیلسوف، اندیشه داوری‌اردکانی و ثبات و دگرگونی‌‌‌های آن طی ۷۰ سال کار علمی وی و پدید آوردن بیش از ۶۰ کتاب است.
کمابیش اکثر طوایف فکری در ایران امروز، در اصل ضرورت وجود برخی شاخصه‌های متفاوت زندگی ایرانی تاکید دارند.
قطعا سخنان و دیدگاه‌های آقای داوری اردکانی دشوار است و ساده نیست، هرچند ایشان به زبان روانی می‌نویسد که همه اهل دانش می‌توانند بخوانند و استفاده کنند، ولی مساله اینجا است که مانع و حجاب اصلی برای ما و برای فهم سخنان جناب داوری ایدئولوژی‌هایی است که به آنها دل بسته‌ایم. حتی کلمه ایدئولوژی را اینجا باید بسیار بااحتیاط به‌کار برد.
امروز به دور از قیل و قال‌های آن سال‌ها رجوع به آثار داوری و جایگاه سیاسی او پس از انقلاب بسیاری از چیزها را روشن می‌کند. اولا؛ انس‌گرفتگان با آثار داوری تهمت‌های خشونت‌ورزی و غرب‌ستیزی را به هیچ‌وجه در آثار او نمی‌یابند، ثانیا؛ این نکته نیز معلوم می‌شود که شخص دکتر رضا داوری و اندیشه‌های او جایگاهی در بین اصحاب قدرت نداشته است.
برای کسی که دائما به دنبال جامعه‌ آماری است و همه چیز را با ضرب و تقسیم و عدد و رقم می‌سنجد و ملاک صدق و کذب برای او پرسشنامه است، بحث از گشودگی تاریخ نیز فاقد معناست. چه؛ زمانی که اثبات‌پذیری منطقی در کار باشد، هر زبانی غیر از زبان علم تحصلی فاقد اعتبار و از اساس مهمل است.
چندی پیش حسن محدثی در یادداشتی با عنوان «توهمات آرزواندیشانه آقای فیلسوف» حملاتی را متوجه رضا داوری‌اردکانی کرد که این حملات نه از جنس نقد بلکه نوعی کلی‌گویی و سخن‌پراکنی بود و نشان از آن دارد که نویسنده حتی یک دور آثار داوری را مورد مداقه قرار نداده است؛ چراکه اکثر این به ظاهر نقدها در آثار ایشان پاسخ داده شده است.
رضا داوری‌اردکانی، استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه تهران و رئیس کنونی فرهنگستان علوم روز گذشته در صحبت‌های خود با اشاره به اخراج ۷۰استاد از دانشگاه آزاد در سال‌های اخیر گفته است آن زمان طبق رویه خود اعتراض نکردم اما این رویه و سکوت کنونی من این نیست که اخراج استاد را درست می‌دانم. اشاره او در ادامه صحبت‌هایش به بیژن عبدالکریمی این موضوع را به ذهن متبادر می‌کند که مساله مورد اشاره این استاد برجسته موردی است همانند ماجرایی که از چندی‌پیش اتفاق افتاد.
برای مطالعه متن طباطبایی و ارجاعات آن، به بررسی اساسی‌ترین نقدهای طباطبایی به داوری‌اردکانی خواهیم پرداخت و سعی خواهیم کرد در جریان بحث و از لابه‌لای سخن طباطبایی، به باطن و «غرض مقدم» سخن او نیز پی‌بریم.
یادداشت