حوزه نوجوانان
خانواده‌ به تصویر کشیده‌شده در انیمیشن‌های ۲۰ سال پیش دیزنی هم عنصر خانواده را داشت، اما عموما خانواده‌ «هسته‌ای» را مطلوب فرض می‌کرد. یعنی خانواده‌ای کم‌جمعیت که همه‌ اعضایش به لحاظ بیولوژیکی با هم نسبتی داشتند. اگر عنصری غیر از خانواده‌ بیولوژیکی شخصیت‌ها در داستان وجود داشت، عموما عنصر منفی داستان تلقی می‌شد.
عنصر تنهایی و تک‌افتادگی نوجوانان در خانواده و در شرایط مختلف زندگی روزمره و ارتباط آنها با حیواناتی مثل سگ، طوطی و گربه از نکات قابل‌توجه در این انیمه است تا جایی که نامادری میو طوطی پیری دارد که برای ادامه داشتن زندگی‌اش درکنار او بخشی از روند داستان را به خودش اختصاص می‌دهد.
انواع رمان‌های پاورقی و سریال‌ها و فیلم‌ها در ژانرهای مختلف، اما همچنان به‌دنبال به تصویر کشیدن یک عشق حقیقی و پسری فوق‌العاده رمانتیک که برای به‌دست‌آوردن و ابراز علاقه به طرف مقابل هرکاری از دستش برمی‌آید. در این بین حجم انبوهی از «سریال‌های کره‌ای» تولید شده بودند که اتفاقا محبوبیت‌شان به نسبت تولیدات هالیوودی بیشتر نیز بود. خط داستان براساس همان الگوی سابق عشق حقیقی و مرد رویاها بود و بعضا حتی خلاقیت کمتری از فیلم و سریال‌های هالیوودی در فیلمنامه مشاهده می‌شد.
در پرتلاطم‌ترین لحظات زندگی که چشم‌های جست‌وجوگرمان در پی تجربه‌ای هرچند کوچک از مفهوم پرجاذبه عشق می‌چرخید و به یمن محدودیت‌های منحصر به زمانِ خودمان به فیلم‌ها و سریال‌های آن سوی کره‌زمین کمتر دسترسی داشتیم، قاچاق فایل‌های پی‌دی‌اف رمان‌های زرد بزرگ‌ترین خلاف روزگار نوجوانی ما بود؛ بزرگ‌ترین خلافی که شاید از نگاه بزرگ‌ترها هرچه بود کتاب بود و کتاب هم که ضرر ندارد.
سارا ویلدریر، مدیر بازرگانی مجله ماهانه واشنگتن در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۱۹ در وب‌سایت آتلانتیک یادداشتی منتشر کرده و در آن مدعی شده برای فرزندان نوجوانش گوشی هوشمند نمی‌خرد. در این یادداشت او از اختلافات نسلی خود با فرزندانش و اقتضائات نوجوانی گفته و نگرانی اصلی‌اش یعنی «تکنولوژی برای نوجوانان» را تشریح کرده است.
به نظر می‌رسد رسانه‌ها و تولیدکنندگان رسمی درتلاشند که مخاطبی را جذب تولیدات خود کنند که از اساس مخاطب آنها به‌حساب نمی‌آید، آنها را نمی‌بیند، نمی‌شنود، نمی‌خواند. تولیدکنندگان در ماراتن شنیده شدن مدام مبتذل‌تر می‌شوند و دراین‌بین مخاطبان واقعی خود را هم از دست می‌دهند. ‌
زمانی فکر می‌کردیم اینکه نوجوان‌ها برای خودشان شبکه تخصصی ندارند مشکل اصلی است. با تاسیس شبکه اختصاصی نوجوان نه‌تنها مشکل حل نشد بلکه تازه فهمیدیم چقدر با درک دقیق نسل جدید فاصله داریم.
نیمرخ در دهه ۷۰ با نوجوان‌های دهه هفتادی بوده و چطور ممکن است الان بتوان نیمرخ ساخت؟ نتیجه این می‌شود که مثلا شبکه امید و شبکه‌هایی که برای نوجوان کار می‌کنند نمی‌دانم آیا برنامه شاخصی برای نوجوان دارند که مردم اسم آن را ببرند و بگویند فلان برنامه منظور است.
هرچه دنیا به‌سمت کوچک‌تر شدن حرکت کرده، ویژگی‌های نسلی تقریبا شبیه هم شده است. هر نسل غالبا ویژگی‌های گفتمانی، هویتی و سبک زندگی متفاوتی نسبت به سایر نسل‌ها دارد.
از میان تغییر و تحولات و فراز و نشیب‌های رشد در دوران نوجوانی، فرد در تلاش است هویتی منسجم و یکپارچه برای خود خلق کند تا موجودی به نام «من» در اجتماع و در تعامل و مواجهه با دیگران به رسمیت شناخته ‌شود و نقش‌ها و انتظاراتی را در برابر دیگران به‌عهده بگیرد.
به نظر می‌رسد متولدان دهه ۸۰ در ازای نادیده گرفتن‌شان توسط جامعه، در پی ثابت کردن اتحاد و توانایی‌هایشان هستند، فضای امن و ساکت حوصله‌شان را سر می‌برد و سر پرشورشان در پی اقدام و مطالبه است!
هیچ ارتباط معناداری بین جامعه معلمان کشور و حوزه سلامت وجود ندارد. این دو گروه اجتماعی تاثیر مستقیم و بی‌واسطه ‌ای بر یکدیگر ندارند. بنابراین الزاما درکنار هم دیده نمی‌شوند. مساله نوجوانی نیز در چنین مسیری قرار دارد. نوجوانی بیش از هر چیز با آموزش و فرهنگ مرتبط است و این دو حوزه فارغ از ارگان‌های کلان «وزارت آموزش‌و‌پرورش» و «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» با چندین نهاد خرد و کلان دیگر -که همگی مستقیم یا غیرمستقیم ذیل ریاست‌جمهور تعریف می‌شوند- نیز در ارتباط هستند.
یادداشت