حسین سرآبادانی‌تفرشی
در همین ماجرای ارز ۴۲۰۰ من یک اصل کلی دارم که می‌گویم دولت مدرن ایران ناکارآمد است؛ اشکال دارد، فساد و رانت دارد ولی مردم را تنبیه می‌کند. در کشور یک دولت ناکارآمد نمی‌تواند ارز ۴۲۰۰ را تخصیص بدهد، چه کار می‌کند؟ آن را حذف می‌کند. بنزین هزار تومان می‌شود سه‌هزار تومان. در ماجرای ارز ۴۲۰۰ و یارانه هم این موضوع وجود دارد.
رشد اعجاب‌انگیز فیلم‌های ضدسرمایه‌داری همزمان با افزایش نگرانی‌ها نسبت به نابرابری، تبعیض و ظلم سیستمی و فراگیر بازتولیدشده نظام سرمایه‌داری معاصر، همواره این پرسش را مطرح می‌کند که به مصداق این مثل که «چاقو دسته خود را نمی‌برد»، این حجم رسانه‌ای و فکری نقد سرمایه‌داری، آیا خود برنامه‌ای بازارگرا با هدف جلب و جذب نظر مخاطب خسته از وضع موجود است که می‌خواهد سوژه خود را بفروشد و سود خود را ببرد؟
بازارگرایان برای توسعه، برنامه‌ای جز مقررات‌زدایی، آینده‌فروشی و فروش اموال دولت ندارند. آنها خواهان خروج ارز نفتی از بودجه دولت و درمقابل کاهش هزینه‌ها-عموما هزینه‌های اجتماعی- فروش اوراق، فروش اموال دولت را پیشنهاد می‌دهند. شهرسازی روزگاری برای بسط و توسعه بود و حالا برای تأمین هزینه‌های ماشین دولت! اما بازارگرایان این‌بار به‌سراغ واگذاری حق بهره‌مندی-بخوانید فروش زمین- سواحل جنوبی رفته‌اند.
ما به کسانی در حوزه‌های مختلف نیاز داریم. اگر زنجیره ارزش برای حوزه عدالت تعریف شود یک عده باید در نظریه‌پردازی کار کنند و عده‌ای هم باید لشکر باشند؛ یعنی مطالبه‌گر عدالت به معنای واقعی و اصیلش نداریم. نداریم به این معنی نیست که مطلقا نداریم؛ یعنی در نقطه مطلوب نیستیم و در این زمینه‌ها کمبود داریم.
آنچه در ادامه می‌آوریم به ‌اجمال شرح کلی بودجه سال صفر، سازوکار پیشنهادی دولت برای افزایش حقوق و درنهایت سناریوهای جایگزین قابل‌بررسی در مجلس شورای اسلامی برای افزایش عادلانه حقوق و دستمزد در سال ۱۴۰۰ است.
چرا این وصله ناجور، به‌مانند ویروس سرطانی، رشد تدریجی پیدا کرد و به‌تدریج تبدیل به مطالبه عمومی در افکار عمومی شد؟ چرا فساد در حیطه اقتصادی، تصویر کشور را در دهه‌های گذشته لکه‌دار کرده است؟
طبق برآوردها طی ۲۰ سال آینده حداقل ۲۵ درصد مشاغل فعلی در بازار کار ایران از بین خواهند رفت. نوع مواجهه ما با این تغییرات چگونه باید باشد؟
سوخت مردم، یک دولت قوی، کارآمد و نه کاسب‌کار و بنگاه‌محور است. سوخت دولت، اعتماد مردم به او برای گرفتن تصمیم‌های دشوار است. اگر این دو تامین نشود، اصل رابطه مردم با دولت در خطر سوختن است.
یادداشت