عاطفه جعفری، خبرنگار گروه فرهنگ: «پروازم یک ربع پیش پرید» این آخرین جملهای است که از بازی سارا (سمیرا حسنپور) در فیلم ساعت 6 صبح مهران مدیری میبینیم، فیلمی که قرار است با اتفاقاتی که رقم میزند مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد اما به چند دلیل این اتفاق در فیلم جدید مهران مدیری نمیافتد؛ فارغ از اینکه این فیلم هم مانند ساخته قبلی او خیلی نتوانست موفق باشد، سرجای خودش که خیلی به آن نمیپردازیم اما در چند بخش این را بررسی کنیم که چرا مهران مدیری با وجود همه حاشیههایی که برای ساختن این فیلم داشت، نتوانست موفق شود روایتش از چند ساعت استرسزا را به مخاطب منتقل و او را با خودش همراه کند.
1- بازیگران ضعیف: اولین ایرادی که به فیلم مدیری وارد است بازیگرانی است که اصلا بازی نمیکنند، انگار در دنیای دیگری هستند و حتی ادای بازی کردن نقششان را هم درنمیآورند! مهرداد صدیقیان در بیشتر نقشهایی که از او دیدیم موفق بوده اینجا اما ضعیفترین خودش را نشان میدهد. او در این فیلم نقش برادر سارا (سمیرا حسنپور) را بازی میکند که قرار است خواهرش را در چالشی که گرفتار شده به سلامت به پرواز و فرودگاه برساند اما شخصیتپردازی و در کنار آن بازیگر حتی نمیتواند درست نقشش را بازی کند. هیچ عقبهای از سیاوش در فیلم نداریم که چرا او در این لحظه حساس نمیتواند بهخوبی بازی کند. البته بقیه بازیگران هم همین هستند و بازی چشمگیری از آنها دیده نمیشود، حتی بازی مهران مدیری در نقش افسر امنیتی هم نتوانسته خوب نقشش را بازی کند و آنقدر ضعیف است که مخاطب نمیتواند ارتباطی با این کاراکترها بگیرد. البته بازی ضعیف بازیگران را باید در کارگردانی و فیلمنامه ضعیف هم دانست که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
2- فیلمنامه نیست!: بدیهی است که از یک فیلمنامه ضعیف نمیتوان توقع یک فیلم قوی را داشت. تکتک صحنههای فیلم جدید مهران مدیری نشاندهنده این است که در کل با یک فیلمنامه قوی طرف نیستیم. نمیدانیم چرا سیاوش برادر سارا، عصبی است؟ بسیاری از موارد در این فیلم برای مخاطب مشخص نیست و همین مشخص نبودن باعث میشود تا او با شخصیتهای فیلم همذاتپنداری نداشته باشد. مهران مدیری انگار برای متن فیلمنامه وقت نگذاشته و اگر بگوییم که روایت فیلمنامه درست بوده اما در اجرا و آن چیزی که در ساعت 6 صبح میبینیم، فیلمی ضعیف و سطحی است، اگر قرار است مدیری یک دغدغه اجتماعی را بگوید که مثلا سارا میرود درس بخواند و قصدش بازگشت است اما وقتی این اتفاقات و چالشها را میبیند پس مجبور میشود که برای همیشه از کشور برود اما حتی همین تعریف یکخطی هم در این فیلم درنیامده است!
3- فیلم اجتماعی یا انتقادی است؟: در جواب به این سوال باید بگوییم که حتی بهصورت ضعیف هم انتقاد اجتماعی را در ساعت 6 صبح نمیبینیم! میهمانیای برای یک نفر گرفته شده که چند ساعت بعد باید خودش را به فرودگاه برساند و از کشور برای مهاجرت تحصیلی برود، اما با شکایت همسایهها در شمال تهران (لوکیشن ساختمانی که با آن در فیلم روبهرو هستیم) پلیس میرسد و این سفر با چالش روبهرو میشود اما کارگردان حتی در تصویر کردن این چالش آنقدر ضعیف عمل کرده که حتی استرسی که باید به مخاطب برای دیر رسیدن سارا به فرودگاه داشته باشد منتقل نمیشود و هیچ همراهیای با فیلم ندارد. یک مساله اجتماعی وقتی قرار است در یک داستان روایت شود، باید همه جوانبش از قبل بررسی شود. مدیری اگر قرار است به مهاجرت بپردازد؛ حتی مقدمهای از آن را هم نمیگوید. براساس حاشیههایی که این فیلم برای گرفتن پروانه نمایش داشت و در جشنواره فیلم فجر هم اکران نشد میتوان قضاوت کرد که او در بین قصهای که در ذهنش میخواسته روایت کند و قصهای که به مرحله فیلم رسید مانده و نتوانسته آنچه را که میخواهد اجرا کند و فیلم اجتماعیاش حتی در عنوان کردن مساله هم ناموفق است.