حامد جعفری- تهیهکننده انیمیشن: انیمیشن در ایران بهعنوان یک هنر-صنعت نو پا اما پرظرفیت شناخته میشود. ما در چند سال اخیر، شاهد رشد و شکوفایی این هنر-صنعت در کشور و بهویژه در سینما و فیلم کوتاه بودهایم. در کارهای کوتاه و تجربی در هر ماه شاهد چندین خبر خوب از موفقیتهای آثار این حوزه در جشنوارههای کوچک و بزرگ هستیم. تا الان فکر میکنم چند اثر کوتاه انیمیشن از ایران به جشنوارههای مهمی همچون اسکار راه یافتهاند، چیزی که ما در زمینه فیلمهای رئال با آن قدمت و سابقه و بودجهای که برایش در کشور صرف میشود، کمتر شاهدش هستیم. در سینما هم انیمیشنها جزء پرفروشهای گیشه 10 سال اخیر سینما بودهاند. یعنی در سالهای اخیر بعضا یکی دو انیمیشن پرفروش و موفق در گیشه داشتهایم و انیمیشنها توانستهاند چند بار مخاطب میلیونی جذب گیشه سینما کنند و از حدود سی و چند انیمیشن سینمایی اکران شده در سالهای اخیر، حدود 10 درصدشان (سه فیلم شاهزاده روم با حدود یک میلیون نفر مخاطب، فیلشاه با حدود یک میلیونوسیصد هزار نفر مخاطب و بچهزرنگ با حدود دو میلیون نفر مخاطب) توانستهاند مخاطبان میلیونی داشته باشند. موضوعی که در سینمای رئال به دلیل اینکه نرخ جذب چنین مخاطبی خیلی کمتر است، شاید به آرزوی خیلی از فیلمهای غیرکمدی تبدیل شده است. تازه همه اینها بدون وجود یک سند بالادستی یا تولیدگری و نقشآفرینی یک نهاد متولی به دست آمده و این یعنی ظرفیت خوبی از دل سازوکارهای مقرونبهصرفه بخش خصوصی بهوجود آمده و بر مدار درست قرار دارد. به نظرم در چنین شرایطی ورود دفعی، غیرمنطقی و غیرعاقلانه دولت و تاسیس نهادهای تکراری که مشابه آنها را بارها دیدهایم، آنهم با متولیانی که از این صحنه دورند و کمتر با آن ارتباط و شناخت داشتهاند قطعا آسیبزا خواهد بود و حتما یکی از چالشهای پیش روی فعالان هنر-صنعت انیمیشن خواهد بود. از جنبه دیگر، اختلاف نرخ ارز سبب شده تا سفارشاتی که در بسیاری از کشورها اقتصادی نیست، اینجا اقتصادی تلقی شود و این زمینهساز دو چالش بود. متخصص ایرانی با سوبسیدهای مختلفی که در اختیار دارد به تولید محتوای خارجی ناهمگون با فرهنگ کشور خودش میپردازد، یعنی هم دولت تولیدات فرهنگی سایر کشورها با کمترین قرابت فرهنگی به کشور خودمان را به نوعی سوبسیدایز میکند و هم متخصص ایرانی به جای تولید اثر خلاقانه خودش، بهعنوان سرویسدهنده به دیگری فعالیت میکند که اینها حتما از چالشهای دیگر این حوزه است و باید برای آن تدبیر شود.
وزیر ارشاد آینده دو کار مهم برای سینمای انیمیشن دارد. یکی، اصلاح نهادسازیهای غلط گذشته و دو، تدبیر اصولی برای بهبود و کمک به شکوفایی بیشتر هنر-صنعت انیمیشن در کشور و عرصه بینالمللی، آنهم براساس مدلهای موفق و تجربهشده، نه آنکه جوری رفتار شود که تصور شود بناست دوباره چرخ اختراع شود. طبیعی است این امر ابتدا در گرو پیدا کردن شناخت صحیح از مساله با کمک و همفکری متخصصان باتجربه این حوزه است و پس از آن ریلگذاری و تزریق منابع در نقاطی که میتواند به شکوفایی این هنر-صنعت بینجامد که حتما راهگشا و مانع بسیاری از چالشها خواهد شد.