انتشار دو یادداشت در صفحه 13 شماره ۴۱۸۹ روزنامه «فرهیختگان» با نامهای «سندهایی برای دستگاه کاغذخردکن» و «ما داریم منقرض میشویم!» فرصت خوبی است برای تبیین بیشتر شکل و محتوای «سند ملی خواندن و ترویج مطالعه مفید» و دعوت اهالی منصف کتاب برای خواندن و نقد این سند. در ابتدا بگوییم برای اینکه نوشته مطبوعاتی ما به نقد و آگاهی مخاطب بینجامد و از اظهارنظر صرف فاصله بگیرد، لازم است مفروضات رایج ژورنالی را که گویا ذهن و زبان یادداشتنویسان روزنامههای ما را رها نمیکند، کنار بگذاریم و به «خود موضوع / متن» فکر کنیم، نه به حواشی کهنه و نامرتبط آن. آیا واقعا در «سند ملی خواندن»، که حاصل ماهها بررسی و مطالعه بسیاری از متون و اسناد مربوط است، هیچ نکته اثباتی، کارساز و جدید که رافع مشکلات موجود باشد، سراغ نداریم؟ بعید است پاسخ نقد حرفهای به این پرسش مطلقا منفی باشد. یککاسه کردن همه تلاشها در نگارش سند برای حوزه خواندن و آنها را سزاوار کاغذخردکن دانستن، دستکم میتواند به معنای پینبردن به تمام جوانب موضوع باشد. این نوشته بیشتر درپی تبیین محتوای سند ملی خواندن است و نه پاسخی به آن دو یادداشت.
نهاد کتابخانههای عمومی کشور، بهعنوان تدوینکننده سند و نیز دبیرخانه آن (بند 3 ماده 5)، در همه مراحل نگارش سند به این موضوع مهم توجه جدی داشته است که سند باید مبتنیبر امکانات و ظرفیتهای واقعی در ساختارهای اجرایی و فضای نشر کشور باشد. به همین دلیل، وظایف هر یک از اجزای 21گانه «کارگروه سند» را در 5 محور «تولید»، «عمومیسازی»، «دسترسی»، «آموزش و مشاوره» و «پژوهش» مرتب و پیشنهاد کرده است. فقط توجه به عناوین این محورهای پنجگانه، نشاندهنده دیدگاه غیرآرمانی و واقعی نویسندگان سند به فضای خواندن در کشور است که بهکلی در اسناد پیشین بیسابقه است. همچنین نهاد کتابخانهها به حکم اینکه عینیترین مواجهه را ـ هم در مرحله خرید منابع و هم در فعالیتهای ترویجی کتابخانهای ـ با اعضا و مراجعان به کتابخانههای عمومی دارد، عجالتا یکی از سازمانهای منحصر بهفرد در ارتباط با نیازهای واقعی مردم به حوزه خواندن است. در ماده پایانی سند نیز آمده است که از لحظه تصویب و ابلاغ سند جدید، دو سند قبلی (سند «نهضت مطالعه مفید» و «سند ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی») نسخ شده و سند ملی خواندن، جایگزین آنها میشود. به این دلایل، شائبه دوبارهکاری و افزودن یک سند جدید به اسناد حوزه خواندن، بیوجه است.
برخی کاستیهای روشی و محتوایی اسناد پیشین
نهاد کتابخانهها در آغاز سال 1402 و پس از پیگیری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از نهاد برای اجرای مفاد دو سند پیشین، به دلیل وجود برخی کاستیهای روشی و محتوایی، که مانع اجرای آن دو سند شده بود، پیشنهاد تدوین سند دیگری را ارائه کرد. در اینجا به برخی از آن کاستیها اشاره میشود:
1. قدم اول در مطالعه مفید (بگویید خواندن)، اهل مطالعهکردن جامعه هدف است و اهل مطالعهبودن دو نیاز اساسی دارد: یک. احساس نیاز به مطالعه (برای زندگی بالغانه) و لذتبردن از مطالعه (برای پرکردن اوقات فراغت)؛ دو. در دسترسبودن منابع مطالعاتی. اما پرداختن به بحث مطالعه مفید ـ که مفهوما غیر از خود مطالعه است ـ با توجه به امکانات مادی و معنوی ما، برآورنده این دو نیاز اساسی نیست؛ به عبارت دیگر، هر سند ابتدائا باید الزامات مادی و معنوی خود مطالعه/ خواندن را در نظر بگیرد و سپس بپردازد به بحث مطالعه مفید بهعنوان موضوعی ثانوی.
2. بسیاری از راهکارهای دو سند پیشین، ناظر به «ترویج مطالعه» است و نه خواندن؛ مانند ایجاد کتابخانه در مساجد و آپارتمانها، برگزاری مسابقات کتابخوانی و طراحی و اجرای برنامههای رادیویی. در این نگرش، نهاد کتابخانهها/ کتابخانه در حد محل امانت کتاب دیده شده است؛ درحالیکه اینک ما کارکرد کتابخانه را بسیار فراتر از این میبینیم و از «کتابخانه بهعنوان پایگاه اجتماعی» سخن میگوییم.
3. لازم است اعضای کارگروه سندهای مربوط به حوزه خواندن (ماده 6 سند نهضت مطالعه مفید) بر مبنای نوع نقش، دقیق و عملیاتی شوند تا معلوم شود کدام عضو در چه حوزهای چه مسئولیتی دارد. به عبارت دیگر، یکی از نقایص اسناد قبلی، نبود ضمانتها و الزامات اجرایی آن است (راهکار عملیاتی و برنامه راهبردی ندارند) تا معلوم شود در صورت عدم اجرا چه کسی و در چه سطحی باید پاسخگو باشد. ما در سند جدید به این آسیب توجهی آشکار داشتهایم.
4. در متون جهانی، واژه reading را در معنای «خواندن» به کار میبرند که با study به معنای «مطالعه» تفاوت مفهومی دارد. خواندن و مطالعه، هر دو، از اجزاء فرآیند یادگیریاند، با این تفاوت که مطالعه، بررسی عمیق ادراکی و تفهمی فراتر از میدان محرکهای حسی است، ولی خواندن به انگیزه کسب لذت و سرگرمی هم انجام میشود. آنچه در سند ترویج مطالعه مفید وجود نداشت، عدم توجه کافی و روششناسانه به فرق مفهومی خواندن و مطالعه است. در «مطالعه» با یادگیری سروکار داریم که پژوهشمحور است، اما در «خواندن»، با تفکر انتقادی، زیباییشناسی و فردیت خواننده مواجهیم. این تفاوت مفهومی به گستره وسیعی از مخاطبان نیز راه میبرد؛ یعنی وقتی مطالعه را به خواندن تبدیل کنیم، از آموزش و پژوهش صرف خارج میشویم و آن را مثلا به حوزه سرگرمی نیز سرایت میدهیم. در آن صورت، متون بیشماری خواهیم داشت که ذیل «خواندن» میگنجند و مخاطبان بسیاری را گرد خود میآورند. در دو سند قبلی مفاهیم وضوح نداشت (مانند خود مفهوم «مطالعه مفید») و ما در نگارش سند جدید توجهی محسوس به تعاریف و مفاهیم داشتهایم.
5. هدف اصلی در نگارش سند حوزه خواندن نمیتواند صرفا «سرانه مطالعه» باشد؛ چون شاخص سرانه، مفهومی آماری و اقتصادی است و از تقسیم یک مولفه یا متغیر (رفتاری) بر تعداد جمعیت محاسبه میشود و صرفا بعدی از مطالعه/ خواندن را سنجش میکند. از این رو برای اینکه وضعیت مطالعه/ خواندن بهتر سنجش شود بهتر است به جز شاخص سرانه مطالعه، از شاخص «نسبت مطالعه (یا کتابخوانی)» که از تقسیم تعداد افراد دارای رفتار مطالعه به کل جمعیت محاسبه میشود نیز استفاده شود. به علاوه، در سند نهضت مطالعه مفید به شاخص فرهنگی مطالعه که ویژگی رفتاری افراد جامعه است با رویکرد یک شاخص اقتصادی و با هدفگیری سال 1404 نگاه شده که اشتباه است و نمیتواند مبین وضعیت مطالعه در ایران باشد. کوتاه سخن اینکه با توجه به تعریف پیشنهادی دو سند پیشین از مفهوم «مطالعه مفید» ـ که عمدتا تعریفی دینی و ارزشی است ـ سرانه مطالعه (که مفهومی کمی است) نمیتواند هدف و شاخص باشد. باید به جای شاخصهای کمی، «نهادینهشدن رفتار کتابخوانی در مردم ایران» را بهعنوان هدف اصلی و چشمانداز پیشنهاد داد. هدف اصلی باید نگاه کیفی به موضوع باشد.
سند ملی خواندن چه نکات جدیدی دارد؟
اما سند جدید در چند حوزه پیشتاز است. اولین نکته تازه این سند، ارائه تعاریف دقیقتر از مفاهیم است. سندنویسی درواقع کاری پژوهشی است و برخی از تنگناهای اجرا به عدم تعریف درست مفاهیم برمیگردد. بنابراین، به تعریف مفاهیم توجه داشتیم و در ماده ۱ سند، مفاهیم «خواندن»، «خواندن مفید»، «مواد خواندنی»، «ترویج» و «خواننده» تبیین شده است. در برخی از این محورها، ازجمله مفهوم خواندن، مواد خواندنی و ترویج، تعاریف ارائهشده کمسابقه و حتی بیسابقه است.
لذتبردن زیباییشناسانه از متن ـ که ازجمله شامل مفهوم «سرگرمی» هم میشود ـ بنیاد این سند است که با مطالعات مربوط به حوزه خواندن هم مطابقت دارد. با گسترش مفهوم خواندن و پرهیز از توجه صرف به مطالعه به قصد یادگیری، «تنوع مواد خواندنی» نیز مورد توجه ما بوده است. در دو سند پیشین، اشاره ویژهای به ماده خواندنی غیرکاغذی نشده بود، درحالیکه در سند فعلی منابع دیجیتال، تصویری، صوتی و بریلی هم در نظر گرفته شده که این منابع، انبوهی از مخاطبان را به سمت ما سوق میدهد. برای نمونه، در تعریف «ماده خواندنی» در این سند آمده است که ماده خواندنی شامل آثار مکتوب، منتشرشده و مناسب خواندن در یک یا چند رده در قالبهای کاغذی، دیجیتال، صوت، بریل و تصویر است. اما نکته اصلی و درواقع مغز این سند، توجه فرآیندی به حوزه نشر است. در ماده ۸ تا ۱۲، تکالیف هر یک از ۲۱ دستگاه کارگروه، ذیل محورهای پنجگانه تولید، عمومیسازی، دسترسی، آموزش و مشاوره و پژوهش به تفصیل آمده است.
برخی امتیازات سند جدید
در پایان به برخی از امتیازات سند ملی خواندن اشاره میکنیم که تنها نگاهی به فهرست آنها نشانگر واقعیبودن محتوای آن و توجهش به حوزه عمومی است: درنظرگرفتن «زنگ خواندن» در برنامههای وزارت آموزشوپرورش، توجه شهرداریها به تبلیغات و راهنماییهای شهری در حوزه خواندن، توجه به ناشنوایان و سالمندان و لزوم تولید «آثار مناسبسازی شده» برای این گروه، الزام به ساخت برنامههای تلویزیونی، چالشهای قانونی حوزه نشر، حمایت از شرکتهای دانشبنیان برای بومیسازی فناوریهای نوین در حوزه خواندن، توجه به خردسالان، توجه به بازار کتاب دیجیتال، اقتباس از آثار ادبی در سینما، برگزاری دوره «مشاوره کتابدار» در آموزش ضمنخدمت معلمان، توجه به کتابخانههای سیار، توجه به آمایش سرزمینی بهعنوان امری زیرساختی در حوزه خواندن، توجه به کتاب دیجیتال برای کاربران کتابخانههای عمومی، توجه به گروههای خاص مانند مهاجران، توجه به دو حوزه مغفول «خدمات مشاوره خواندن در کتابخانه» و «اختلالات خواندن» و سرانجام توجه به حوزههای پژوهشی خواندن (تطابق سرفصلهای رشته علم اطلاعات و دانششناسی با نیازهای واقعی جامعه) و اجرای پیمایشهای مرتبط.
حالا نوبت شماست!
پیداست که «سند» برای عموم نوشته نمیشود و کارکرد آن ارائه راهبرد برای سیاستگذاران و مجریان است. اما اینکه این سندها بعد از ابلاغ تا چه اندازه در اجرا موفق و کامیابند اولا به کفایت مفهومی سند، واقعیبودن آنها و ثانیا به همت و پیگیری مجریان بستگی دارد. نهاد کتابخانهها مجدانه کوشیده است سندی تدوین کند که از ویژگی اول برخوردار باشد؛ یعنی ـ چنانکه توضیح داده شد و در مقدمه سند هم آمده است ـ به «همافزایی همه دستگاهها و سازمانهای مرتبط و بهکارگیری تمام توان کشور با ترسیم فرآیند کار و تقسیم وظایف و مطالبه و ارزیابی بهنگام عملکردها» توجه ویژه داشته است. این ویژگیها «سند ملی خواندن» را در مقام سندی برای اجرا قرار میدهد. حالا نوبت دستگاهها و سازمانهای مرتبط است که به میدان عمل بیایند؛ سازمانهایی که دل در گرو «توجه مطالبات عمومی برای خواندن، فهمیدن و سرگرمشدن با منابع خواندنی» را دارند و باید به وظایف فرهنگی خود در این قلمرو عمل کنند و البته انجام درست چنین وظیفهای، پیش و بیش از هر کس، کار کارستان رسانههای عمومی است.