میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: فرصت بسیار کم است و تصمیمی که در این مهلت فشرده باید گرفته شود، بیاندازه مهم و تاثیرگذار خواهد بود. به دلایلی که همه میدانند و نیازی به شرحشان نیست، برنامههای انتخابات چهاردهم ریاستجمهوری در مدت زمانی که نسبت به اکثر دورههای قبل کوتاهتر است برگزار میشود و مردمی که پای رسانهها نشستهاند تا با شنیدن دیدگاهها و برنامههای نامزدها بتوانند به جمعبندی و تصمیمگیری نهایی برسند، بیشتر از کلیشههای همیشگی که در کلام رجال سیاسی رایج است، به گزارههای ملموسی نیاز دارند تا توسط آنها بتوانند تصوری کلی از فضای دولت تحت امر هر نامزد به دست بیاورند.
به عبارت سرراستتر ما به اینکه بتوانیم ایماژی از دولت تحت امر هر کدام از این نامزدها داشته باشیم، نیازمندیم. ایماژ یعنی تخیل و تصور. مثلا وقتی رمان میخوانیم، تصوری از چهره تمام آدمها و مکانهای روایت در ذهن ما شکل میگیرد. همینطور از لحن حرف زدن و انواع حرکات دست و صورتشان. این تصور ممکن است از خوانندهای به خواننده دیگر متفاوت باشد و در عین حال چیزهای مشترکی هم بین تصورات متفاوت خوانندگان وجود دارد. اما اگر داستانی روایت شود که هیچ جزئیاتی در توصیفهایش وارد نمیکند، دیگر نمیتوان نام آن را داستان گذاشت و با خطابهای طرف هستیم که قابل ایماژ برای هیچ کدام از خوانندگان و شنوندگان نیست. همه بحث سر این است که گفتوگوها در برنامههای انتخاباتی نامزدها باید به شکلی باشد که بتوان دولت تحت امر هر کدام را تا حد ممکن ایماژ کرد.
همه از عدالت میگویند؛ از زنان میگویند، از لزوم سپردن نقشهای اجتماعی به مردم میگویند، از اهمیت فرهنگ میگویند، از تعامل با دنیا و در عین حال حفظ اقتدار میگویند؛ اما میدانیم که طبیعتا همه دقیقا مثل هم عمل نخواهند کرد و مشکل اینجاست که به اندازه کافی روی آن نقاط تمایزبخششان تاکید نمیشود. اینکه نامزدها کلانترین دیدگاههای اخلاقیشان در حوزه فرهنگ را بیان کنند، برای انتخاباتی که در این فرصت فشرده برگزار میشود کافی نیست؛ چه اینکه گزارههای اخلاقی حتی خارج از چهارچوب گفتمان انقلاب اسلامی، در سایر نقاط دنیا هم لااقل در ژستها بهعنوان عناصری ازلی و ابدی پذیرفته شدهاند و با اتکا به آنها نمیتوان تمایز دیدگاه و عملکرد افراد را در مقام اجرا تصور کرد. با تاکید بر کلیترین گزارههای مرتبط با فرهنگ انقلاب اسلامی هم نمیتوان گفت که نامزدها همه آنچه میبایست برای شناختشان توسط مخاطبان بیان کنند را بیان کردهاند.
بهطور قطع همه آنهایی که برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری توسط شورای نگهبان تایید شدهاند، مدافع فرهنگ انقلاب اسلامی هستند و حتی اکثرشان سابقه حضور در جبههها را دارند. این را همه میدانیم و تاکید و تکرار چندباره روی چنین مواردی باعث نمیشود مخاطبان به شناخت جدیدی از این افراد برسند یا قدرت به دست آوردن تصوری حدودی از فضای فرهنگی کشور در دولت هر کدام از این افراد را پیدا کنند. بنابراین نامزدهای محترم باید تفاوت دیدگاه خودشان با سایرین را مشخص کنند تا بتوان بین آنها تمایز دقیقی قائل شد. البته اینطور نیست که در برنامههای انتخاباتی تلویزیون هیچ چیز جدیدی دست مردم نیاید اما حرکت به سمت ارائه ایدهآل این است که دقت و صراحت بیشتری به خرج داده شود و خیلی از مسائل بهطور ملموس و مصداقی برای مردم طرح شوند. یکی از حوزههایی که بحث درباره آن بسیار مستعد غلتیدن در دامن کلیشههای کلامی به نظر میرسد، حوزه فرهنگ است. برنامههای فرهنگی این دوره از انتخابات در تلویزیون بهعنوان فرهنگی-اجتماعی معرفی شدند؛ حال آنکه بهرغم ارتباط وثیق و تنگاتنگ دو حوزه فرهنگی و اجتماعی، در این فرصت کم بعید است بتوان هر دو مبحث را در یک برنامه بهطور کامل باز کرد و بسط داد. البته بعد از مدتی عنوان این برنامهها توسط خود سازمان صداوسیما تغییر کرد و فقط عنوان «فرهنگی» در آن باقی ماند. از این هم که بگذریم، یکی از مسائل بسیار مهم که عموما مغفول میماند، معنا و دلالت دقیق واژه فرهنگ است. بله فرهنگ یک مساله اجتماعی است؛ ولی هاله معنایی شکلگرفته از این واژه در ذهن غالب مردم ایران با مسائل مرتبط به حوزه هنر و سرگرمی یا رسانه پیوند میخورد. در این حوزهها مسائل و جزئیات فراوانی بهعنوان دغدغه و چشمانداز و آرزو و هدف وجود دارد که بخشیشان به فعالان این حوزهها و صاحبان حرفههای هنری و رسانهای برمیگردد و بخش دیگری از مردم بهعنوان مخاطب با این حوزهها سروکار دارند. تمام رایدهندگانی که در این طیف گسترده مرتبط با حوزه فرهنگ و هنر قرار میگیرند، باید طرح شدن مسائل و دغدغههای خودشان را در این برنامهها ببینند و متوجه شوند که هر کدام از این دغدغهها چقدر برای هر نامزدی مهم است و رویکرد او در قبال آنها چه میتواند باشد.
از حوزههایی مثل موسیقی، سینما، کتاب و ادبیات تا رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی و علاوهبر آنها حوزه گردشگری، همگی مسائلی دارند که باید به دقت دربارهشان صحبت شود و مردم تکلیفشان را درباره آنها بدانند. به عبارتی تکالیف و رویکردهای سه وزارتخانه ارشاد، ارتباطات و میراث فرهنگی باید در برنامههای فرهنگی انتخابات ایضاح شوند. به علاوه اگر نامزدهای محترم ایده و چشماندازهای مشخصی درخصوص مسائل فرهنگی داشته باشند، بخشی از کاربردی کردن این ایدهها و به فرم رساندنشان به میانجی ابزار آموزش امکانپذیر است که وزارتخانههای آموزشوپرورش و علوم را درگیر موضوع میکند. این نقاط مشخص میبایست توسط کسانی که بهعنوان پرسشگر در برنامههای تلویزیون حاضر شدهاند لحاظ شود و هر شهروندی که دغدغههایی نسبت به این موضوعات دارد، بتواند بهطور واضح و شفاف پاسخ پرسشهایش را در این گفتوگوها پیدا کند.
در ادامه مطالبی را میخوانید که ضمن اشاره به وضعیت فرهنگی کشور در سالهای اخیر و چشماندازی که بهطور طبیعی از آینده آن قابل تصور است، حوزههایی که درخصوص آنها سوالات فراوانی وجود دارد را مورد بررسی قرار دادهاند. با توجه به همین نکات است که هم میتوان تا حدودی به مسائل و دغدغههای واقعی در حوزه فرهنگی کشور پی برد و هم این را دریافت که چه موضوعاتی میتوانستند در این برنامههای انتخاباتی مورد توجه قرار بگیرند و از آنها غفلت شد.