سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه ایده حکمرانی: به نظر میرسد وضعیت جهانی دولت ملتها درواقع در شرایط سختی است و آنچه بنیاد جامعه باز بیان میکند اصولا دموکراسی، که آخرین دستاورد مدرنیته به حساب میآمده، بهنوعی در سطح جهانی با چالش روبهرو شده است و بهنوعی صندوقهای رای و مشارکت بهصورت جدی در جهان با تهدید روز افروزن روبهرو است. حال در چنین شرایطی ایران هم با بحرانی مشابه روبهرو است و صندوقهای رای در ایران در 3 انتخابات آینده با چالش جدی روبهرو شده است؛ هرچند در سطح داخلی میتوان دلایل زیادی را برای کاهش مشارکت بیان کرد اما در سطح مهمتری اصل ایده مشارکت بهنوعی دچار سیاستزدایی شده است یعنی حتی مشارکت بالا هم در مدت زمان کوتاهی عکس عمل کرده است و بهجای آنکه به نیرویی برای قدرت گفتمانی دولت بدل شود در یک موقعیت تودهای صرفا در مقطع زمانی کمی مدافع تصمیمات خاصی از دولتها میشوند. در چنین شرایط تشکیل دولتی که بتواند مجدد افقی برای احیای گفتارهای دهههای گذشته داشته باشد شاید بهشدت سخت باشد و مخاطبان را دچار پرسشهای معرفتی گستردهای کند. برای پاسخ به پرسشهای معرفتی باید در واقع بحثهای مهمی که در این چند ساله به حاشیه رفته است را مجدد به پرسش جدی بدل کنیم. نگارنده سعی میکند مهمترین پرسشهایی که به چگونگی تشکیل دولت قوی و ملی کمک میکند را در خلاصه بحثی مطرح کند.
۱ - دولت چگونه میتواند در عصر فعلی که گفتمانهایی مثل اعتدال و عدالت و سازندگی و توسعه سیاسی و اصلاحات بهگونهای مصرف شده است، دست به گفتمانسازی جدید بزند و آیا اصلا گفتمانسازی در این مقطع مساله شدنی است؟ یا باید شاهد شکلگیری دولتی بدون گفتمان مرکزی و گفتاری منسجم باشیم؟ و در یک پرسش سختگیرانه اصلا چه گفتمانی به فضای اجتماعی ایران فعلی مجدد کمک میکند؟
۲ - شکل و اندازه دولت آتی چگونه خواهد بود؟ یکی از پرسشهای حیاتی برای دولت آتی میزان و اندازه دخالت دولت در بازار و نظم اجتماعی است، این میزان به شکل دولت و اندازه آن ارتباط دارد. بعد از تجربه هشت دولت در ایران امروز دولت چگونه باید خود را صورتبندی کند؟ پرسش کلیدی شاید اینگونه باید طرح شود دولت در چه حوزههایی توان دخالت دارد یا باید بهصورت جدی دخالت کند تا شرایط برای ایران و ایرانیان در آینده مفیدتر شود؟
۳ - چگونه باید وفاق اجتماعی را مجدد بهدست آورد و ایده انسجام ملی را که به شکلی احیایکننده امر ملی است در تکثر فعلی افکار اجتماعی بازآفرینی کرد؟ اگر دولت مهمترین قوه حاکمه است، این قوه با چه دستگاه فکری باید از دوقطبی جلوگیری کند و انسجام اجتماعی را شکل دهد؟
۴ - ایرانیان بهنوعی دچار سرخودگی جمعی هستند و احساس ناامیدی میکنند، حال آنکه بخشی از این ناامیدی ساخته شده است اما دولت مهمترین مکانی است که با تصمیمهای خود میتواند افقگشایی در ساحت اجتماعی ایران داشته باشد. چه نوع تصمیاتی در آینده ایران باعث خواهد شد جامعه از سرخوردگی خارج شود و بهنوعی به ملتی برای کمک به ایران بدل شود؟ و جامعه چگونه به عنصری ارگانیک برای دولت تبدیل شود که بتوانند ایران توسعهیافتهای را شکل دهند؟
۵ - دولت از چه طریقی میتواند پروژه توسعه ایران که در دهه گذشته با شیب کمی پیشرفته است را با سرعت بیشتر هدایت کند؟ آیا نسبتی با توسعه و رویای اجتماعی در سطح ملی و اجتماعی وجود دارد؟ بهنظر میرسد جامعه ایران و دولت در سطح وسیعی نیاز به قصههای مشترکی دارند که پروژه توسعه یکی از موارد مهم است.
۶ - عبور از سیاستزدایی و پیوند با خیر عمومی بهنظر میرسد بعد از اعتراضات در سال 1401 که بهنوعی ادامه مسیر سالهای 98 و 96 بود حالا بهترین زمان برای نظم اجتماعی جدیدی است که جامعه بهشدت به آن نیازمند است. این فرصت در دهه 90 تا حدودی هدر رفت و حالا بعد از شهادت دکتر رئیسی و برتری در منطقه و ایضا وضع بهشدت بد اپوزیسیون فرصت مناسبی برای احیای امر سیاسی و بازگشت به سیاست است. دولت از چه طریقی باید برای این هدف گام بردارد؟
۷- ریلگذاری برای دولتهای بعدی برای ساخت ایرانی با فرم مطلوبی از سنت و پیشینه تاریخی مطلوب تا به امروز عمده دولتهای در سطح فرهنگی نتواستهاند ایده منسجمی را در طول هشت سال خود به ایدهای که پیوندی در ریشه ایران اسلامی دارد، شکل دهند به نظر میرسد فضای فعلی و شکست هژمونی غربیها در سطح بینالمللی بهنوعی فرصت خوبی است که دولتی که احیایکننده سنت ماست در سطح فرهنگی شکل گیرد، اما از چه طریق محتوایی باید از این بزنگاه استفاده کرد؟ دولت آتی میتواند ریلگذار مسیری باشد که در آینده ایده ایران فرهنگی را شکل دهد.