مراسم یادبود رئیسجمهور شهید، به میزبانی اهالی فرهنگ، هنر و رسانه روز گذشته در تالار وحدت با حضور جمعی از هنرمندان برگزار شد. در ابتدای این مراسم، نجفقلی حبیبی، استاد دانشگاه گفت: «ما بزرگان زیادی را از اول انقلاب تاکنون از دست دادهایم و آیتالله رئیسی یکی از این بزرگان تاثیرگذار بود و آثار و برکاتش در انقلاب و کشور ماندگار خواهد بود. امیدوارم خداوند همه شما را برای علم و فرهنگ کشور، برای سازندگی کشور و دانشگاههای کشور نگه دارد. آنچه من در جریانش قرار دارم، این است که ایشان بهشدت علاقهمند به مساله فرهنگ و دانشگاه بودند و همه تلاششان را کردند دانشگاهها در مسیری که حرکت میکنند، پیش روند و چیزی عقب نماند. آیتالله رئیسی تلاش داشت امکانات دانشگاهی، استاد، دانشجو و... برای دانشگاه باشد؛ چراکه قوام کشور به دانشگاه است. از چند جهت دانشگاه علم را توسعه میدهد، کشور با علم است که زنده است. دانشی که محصولات را بیرون میدهد و جامعه را زنده نگه میدارد، دانشگاه با استادان زنده است. جناب رئیسی به این مسائل خیلی اهتمام داشت، تمام تلاش خود را کرد تا دانشگاهها هم آزادی را حفظ کنند، هم کتابهای خوب منتشر شود، هم اساتید خوب درس دهند و فعال باشند.»
شاهین فرحت، موسیقیدان نیز در این مراسم در سخنانی گفت: «من دو بار رئیسجمهور شهید را دیدم و برایم خاطره است؛ دفعه نخست، مراسم افطاری در کاخ ریاستجمهوری بود که من از طرف فرهنگستان هنر صحبت میکردم و برایشان انواع موسیقی را شرح دادم، بهخصوص موسیقی نواحی ایران، تاریخچه مختصری از موسیقی ایران و این را شرح دادم که از چه موقع موسیقی علمی در این کشور شروع شد. ایشان با دقت به حرفهای من گوش کردند و بعد خواستم که فرهنگستان هنر را حمایت کنند. شهید رئیسی با روی باز این کار را کردند. این خاطره برای من باقی خواهد ماند. بار دوم در میهمانیای بود که در اجلاس سال گذشته انجام شد. در آن زمان ایشان به من گفتند که میخواهند موسیقی ایران توسعه یابد و من واقعا تشویق شدم.»
همایون همتی، استاد و محقق برجسته ادیان و عرفان دیگر سخنران این مراسم نیز رئیسی را متعلق به همه ایرانیان و مسلمانان دانست و افزود: «نمیتوان او را به یک گروه خاص محدود ساخت. این شخصیتهای بزرگ برای کل بشریت هستند و همگان باید از او درس بگیرند. نزدیک به 30 سال معاشرت از نزدیک، دوستی و آشنایی و برادری با شهید رئیسی کار را برای من دشوار کرده است که بخواهم از او صحبت کنم. حقیقتا باورم نمیشد که به این زودی از میان برود. امیدها داشتیم و ای بسا آروزها که خاک شد. به وضع فرهنگ کشور فکر میکرد و از بیتفاوتی برخی جوانها گله داشت و ناراحت بود. بهدنبال برنامه، طرح، کلاس و سخنرانی برای معرفی درست و امروزین معارف اسلامی بود؛ دغدغهای که من کمتر در مسئولان اجرایی کشور دیدم، حتی آنها که در کسوت روحانیت هستند. نشاط فوقالعادهای برای کار و خدمت داشت و شوق خدمت کردن لحظهای او را رها نمیکرد، بهلحاظ اخلاقی از طهارت نفس بهوفور برخوردار بود. من هر بار ایشان را میدیدیم احساس میکردم چند گامی فرا پیش نهاده است و روی خود کار میکند.»
داریوش ارجمند بازیگر نیز دیگر سخنران این مراسم بود که گفت: «رئیسجمهور سرزمین من فقط برای سرزمین من نبود، راستوریستکننده سیاست نیمی از جهان بود. آسیا را که در کف داشت و در سفری که به نیویورک رفت، آمریکا و اروپا را هم با خود همراه کرد. مردی که به اعتقاد من تکرارنشدنی است. مردی که در خلوص و صداقت بینظیر بود. بزرگمردی که مردم ایران، این سمت را به او بخشیدند و حضرت رضا(ع) بهشت را به او هدیه کرد. چنین مردی کم پیدا میشود. بزرگمردی که رئیسجمهور من بود. ما همه با عشق به او رای دادیم. آرزو میکنم خصلتها، خلقیات، عادات، روش و شیوه او در مردانی که بعد از او زمام مملکت را بهدست میگیرند نیز باشد و بیاموزند که چگونه با مردم بود. چگونه در میان مردم بود و تا روز پایان خدمت جانش را در راه این کشور داد.»
بهروز افخمی نیز در این مراسم در سخنانی گفت: «شهادت یا ترور یا کشتهشدن در حین خدمت این عزیزان را خدمت شما تسلیت میگویم. شاید هیچ وقت هم مشخص نشود که ماجرا ترور بوده یا تصادف بوده. اما میخواهم بگویم از دیدگاهی دیگر خیلی فرقی نمیکند، اگر اعتقاد داشته باشیم به اینکه زمان مرگ هیچ آدمی یکساعت عقب و جلو نمیشود، فکر میکنم همه کسانی که اعتقاد به اسلام و قرآن دارند، در این عقیده مشترک باشند. باید بدانیم از دیدگاه خدا و نقطه دیدی خدا ماجرا کاملا متفاوت خواهد بود. رئیسی و همراهانش ظاهر و باطن یکی بودند؛ صاف و صادق بودند، حتی اگر به عملکرد دولتش اعتراض و انتقاد فراوان وجود داشت و به نظر من جای انتقاد زیادی به سیاست اقتصادی دولتش بود، اما درعینحال فکر میکنم رئیسی را نمیشود سرزنش کرد. رئیسی فردی بود که ظاهرش زیبا بود و باطنش هم زیبا بود. خدا هم برایش عاقبت خیر ترسیم کرده بود. آدم فکر میکند 63 سالگی سن اوج پختگی و اوج توانایی روحی و جسمی است، فکر میکنم هر انسانی بنا به قانون طبیعت بعد از این سن شروع به افت کردن میکند و تواناییهای جسمی و ذهنیاش نیز کاهش پیدا میکند.»
پیام فضلینژاد نیز دیگر سخنران این مراسم بود که گفت: «چه با رئیسجمهور موافق باشیم، چه مخالف، چه درصد زیادی از ایدههای او را رد کنیم. آقای رئیسی به هر رو و هر سو نماد یک کشور است. نمادی که در یک سازوکار پرچالش با موافقان و مخالفان بسیار موفق میشود این جایگاه را از آن خود کند و بخشی از ملت او را چون روحی میبینند که بر کشورمان احاطه دارد و زیر تدابیر مقاممعظمرهبری ملت ما را نمایندگی میکند. از این جهت آن کس که اهل دانش و فکر و فرهنگ و هنر باشد، نمیتواند به سوگ از دست دادن نماد یک کشور ننشیند و این لحظات سخت بر او تاثری بیشتری را حادث نکند. در مورد حضرت آیتالله رئیسی در جامعه فرهنگی ما قضاوتهای گوناگونی وجود داشت. عدهای ایشان را بسیار رادیکال و نماد تحجر میدانستند و عدهای او را نمادی گشودگی میدانستند. بهعنوان ناظر بیرونی گمان میکنم رئیسی به یک فهم فرهنگی دست یافته بود که ناشی از یک مسیر طیشده و تجربه زیستی بود. آقای رئیسی 1402 و 1403، رئیسی 1400 نبود، در بستر تجربه زیسته خود به فهم تمدنی از ایران فرهنگی بزرگ رسیده بود که ترجمان آن را میتوانستیم در گفتار و گفتمان وزیر ارشاد بیینیم. آقای رئیسی شخصیت فرهنگی یافته بود و به فهم بسیار گشودهتری از زمانی که رئیسجمهور شد، رسیده بود. ایشان با واقعیتهای فرهنگی همراه شده بود و تلاش میکرد ایدههای بزرگی را که برای ایران دست یافتنی است بهتر درک کند و با صاحبان آثار و افکار، دادوستد و گفتو شنود بیشتری داشته باشد. مردی بود که این اواخر ایستاده بر قله نظر، میانهرو در عمل. میراث رئیسی به هیچ وجه میراثی نیست که بتوانیم از او بوی تحجر را بشنویم. اگر هم بوده در برآیند نهایی که از تصمیمات کلان فرهنگی و کلان نظریه فرهنگی استفاده میکنیم، بسیار فاصله گرفته و چنین نبوده است. رئیسی تلاش میکرد ایستادن بر اصول و اصولگرایی را با فهم جدیدی که از رهگذر این تعاملات در عرصه فرهنگ پیدا کرده بود درهم بیامیزد و شهدای ما متحجر نبودند. کنشگران فرهنگی ما نیز نباید اجازه دهند، با سوءاستفاده از نام رئیسی، دولت متحجر و تندرویی که اساس اصالت فرهنگی ایران را ساقط کند؛ روی کار آید و چنین نخواهد شد.»