سجاد ساکنی، پژوهشگر حوزه سیاستگذاری: یکی از موضوعاتی که این روزها در رسانهها و محافل گوناگون مورد بحث قرار میگیرد افزایش قیمت بنزین در سال آینده است. از جمله طرحهای برجستهای که در این زمینه مطرح شده اختصاص بنزین به کدملی افراد است. در همین خصوص، کارشناسان حوزههای مختلف، نظرات گوناگونی در ارتباط با این مساله، اظهار میکنند. کارشناسان اقتصادی در ارتباط با تاثیر افزایش قیمت بنزین بر تورم، ایجاد بازار انرژی در کشور، در نظر گرفتن نرخ شناور به ازای هر لیتر بنزین و تاثیر قیمت آن بر کاهش مصرف صحبت میکنند. کارشناسان حوزه ایتی، امکان یا عدم امکان ایجاد زیرساختهای لازم برای اختصاص بنزین به هر کد ملی و بهتبع آن، بازاری با قابلیت خرید و فروش هر لیتر بنزین را مورد بحث و بررسی قرار میدهند. عادلانهتر بودن یا نبودن طرح مذکور، موضوعی است که علاوهبر کارشناسان حوزه اقتصاد مورد توجه کارشناسان اجتماعی نیز قرار میگیرد. آنچه بیش از سایرین موردنظر کارشناسان حوزه انرژی است ظرفیت تولید بنزین در کشور، مصرف سرانه بنزین و میزان قاچاق آن میباشد. با این حال، مساله گرانی بنزین را نباید صرفا از دیدگاه متخصصان و تکنوکراتها مورد بررسی قرار داد. معمولا در سیاستهای عمومی نگاه سیاستگذارانه به مسائل میتواند جنبههای مختلفی را پوشش داده و دیدگاه جامعتری را ایجاد کند. یکی از موضوعات مهمی که در سیاستگذاری مورد توجه قرار میگیرد، ادراک سیاستگذار از مساله است. فهم سیاستگذار از مساله و صورتبندی خاصی که از آن دارد، در چگونگی تدوین، طراحی و اجرای سیاست موثر است. پژوهشگران سیاستگذاری مدلهای گوناگونی در ارتباط با نحوه تصمیمگیری سیاستگذار ارائه نمودهاند؛ برای نمونه برخی تصمیمات سیاستگذار را عاقلانه و برخی مبتنیبر رضایت تدریجی و اتخاذ تصمیمات به قدر کفایت، خشنودکننده میدانند. به هر روی سیاستگذار میکوشد از محیط اطراف اطلاعاتی را کسب کرده و آنها را ساماندهی کند، بهگونهای که بتوان برای تدوین سیاست از آنها بهره جست. در این میان، علاوهبر اطلاعات و دادههایی که سیاستگذار را احاطه میکنند، ایستارها و انگارههای ذهنی او نیز نقش تعیینکنندهای در نتیجه نهایی ایفا خواهد کرد و این یکی از برجستهترین نقاطی است که گروههای فشار، ذینفعان و موثرین بر آن تمرکز نکرده و بر مبنای آن، نظرات و ایدههای خود را به سیاستگذار تحمیل میکنند.
در فرآیند ادراک، سه مفهوم معناسازی، معناشکنی و معنابخشی قابل توجه است. در معناسازی، سیاستگذار سعی میکند با توجه به نشانههای محیطی و براساس چهارچوبهای ذهنی خود، از مساله، شناخت پیدا کند. معنابخشی و معناشکنی در ارتباط با کسانی مطرح میشود که قصد تاثیرگذاری بر ادراک سیاستگذار را داشته باشند؛ در معناشکنی، فرد میکوشد معنای ساختهشده در ذهن سیاستگذار را تخریب کند و در معنابخشی، تلاش میکند معنای موردنظر خود را در ذهن سیاستگذار ایجاد کند.
با توجه با اهمیت ادراک سیاستگذار از مساله افراد، دستگاهها و گروههای گوناگون خواسته یا ناخواسته تلاش میکنند مساله را بهگونهای صورتبندی کنند که سیاستگذار را بیش از سایرین تحت تاثیر قرار دهند. در سیاست «افزایش قیمت بنزین»، نحوه مواجهه یک مجموعه پژوهشی با سیاستگذاری که به مقوله عدالت، اهمیت میدهد هرگز اینگونه نخواهد بود که سیاست مذکور را در راستای بازار آزاد و دستورالعملهای نهادهای بینالمللی جانمایی کند، بلکه آن را در راستای ارتقای عدالت اجتماعی و بهرهمندی همه اقشار جامعه، علیالخصوص فقرا از منابع ملی نشان میدهد. از این روست که طرح افزایش قیمت بنزین با روکش اختصاص بنزین به کدملی هر فرد و در نتیجه افزایش عدالت در جامعه ارائه میشود.
از جمله مواردی که بر ادراک سیاستگذار موثر است فشار سیاسی و حقوقی توسط دستگاههای رسمی کشور میباشد. در واقع دستگاههای رسمی که مورداعتمادترین مجموعهها برای یک سیاستگذار به حساب میآیند، میتوانند تاثیرات بسیاری بر جهتگیریها و ساماندهی ذهنی او داشته باشند. در ماجرای گرانی بنزین موارد متعددی را میتوان نام برد که دستگاههای رسمی افزایش قیمت را دنبال میکنند و میکوشند آن را در ذهن سیاستگذار نهادینه کنند. آخرین نمونهای که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد سخنان مشاور وزیر اقتصاد، کمیل قیدرلو است که در اظهاراتی، ادامه شرایط فعلی (قیمت بنزین) را اسراف، بیعدالتی و حماقت دانست. به علاوه، فشار رسانهها و بهتبع آن فشارهای اجتماعی نیز سیاستگذار را تحت تاثیر قرار خواهد داد. بررسی برنامههایی که در ایام انتخابات مجلس دوازدهم از صداوسیما پخش شدند و نیز گزارشهایی که گاه و بیگاه توسط رسانه ملی در ارتباط با قیمت بنزین تهیه میشود نشان میدهد افزایش قیمت بنزین از این مسیر نیز در حال پیگیری است. یکی دیگر از مهمترین مواردی که ادراک سیاستگذار را تحتالشعاع قرار میدهد گزارشهای مراکز پژوهشی رسمی است که در این میان مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نقش تعیینکنندهای را ایفا میکند. در آبان 98 و چند روز پس از آغاز حوادث مربوط به افزایش قیمت بنزین در کشور، مرکز پژوهشهای مجلس، گزارشی را تحت عنوان «بررسی ملاحظات اجرایی، آثار تورمی و پیامدهای رفاهی افزایش قیمت بنزین» منتشر کرد. در خلاصه این گزارش از یک جمله کلیدی برای جانبداری از افزایش قیمت بنزین استفاده شده است: «میزان منفعت نفع برندگان بیشتر از ضرر متضرران بوده و مقدار ضرر حاصله به نسبت کل درآمد خانوار رقم ناچیزی است.» در واقع مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش مذکور تلاش میکند ضمن علمی و بیطرفانه جلوه دادن پژوهش جانبداری ضمنی خود را از گرانی بنزین اعلام کند. همچنین در سال جاری نیز گزارشهایی مبنیبر پیشنهاد اختصاص سهمیه بنزین به خانوارهای فاقد خودرو، توسط مرکز پژوهشها، وجود دارد که نمایانگر تمایل این نهاد به افزایش قیمت بنزین است. آنچه از شواهد و قرائن میتوان نتیجه گرفت این است که عمده بازیگرانی که بهصورت رسمی بر ادراک سیاستگذار تاثیرگذار میباشند از افزایش قیمت بنزین در سال آینده جانبداری میکنند. با این وجود معمولا در این زمینه بازیگران غیررسمی و پنهانی نیز وجود دارند که تاثیرگذاری آنها بعضا بیش از بازیگران رسمی است. در واقع در مسائل عمومی که اقشار گستردهای با آن مواجه هستند بیش از آن که ادله علمی و کارشناسی در اتخاذ سیاست نقش داشته باشند، ادراکی که در ذهن سیاستگذار از مساله شکل میگیرد اهمیت مییابد. بنابراین شناخت بازیگران مرتبط در این زمینه و نیز نظرات آنها در ارتباط با مساله میبایست مورد توجه قرار گیرد. نهایتا آنچه سرنوشت قیمت بنزین را مشخص خواهد کرد، بیش از تئوریهای اقتصادی و تخصصی به این بستگی دارد که کدام طیف فکری میتواند نظر خود را به سیاستگذار بقبولاند.