سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه ایده حکمرانی: خبری که در روز گذشته سروصدایی در فضای رسانهای ایجاد کرد فرستادن بستههای غذایی از طرف آمریکاییها برای مردم غزه بود. این فضا درحالی شکل گرفته است که نهادهایی در نقاط مختلف دنیا از شرایط بد و تاسفبار مردم غزه در دو ماه گذشته مدام گلایه کرده و اعلام کردهاند که غذا و آب در غزه وجود ندارد و بسیاری با مشکلات وسیعی روبهرو هستند. در 3 هفته گذشته کودکان زیادی در غزه براثر گرسنگی فوت کردهاند و سازمانهای جهانی مدام بعد از مخابره این خبرها از وضعیت بد و بسیار سخت در غزه یاد کرده اما در تمام این مدت آمریکاییها نهتنها اقدامی نکردهاند، بلکه تا امروز سه مرتبه پیشنهاد آتشبس در سازمان ملل را وتو کردهاند. تمام این موارد در کنار حمایت تسلیحاتی از اسرائیل از ابتدای جنگ تا امروز نشانگر آن است که آمریکاییها گرداننده اصلی این جنایت هستند و هیچ ناراحتی از وضعیت وخیمی که برای مردم در غزه شکل گرفته است، ندارند. اقدام اخیری که آمریکاییها با همکاری ارتش اردن از مسیر هوایی انجام دادند و محمولههایی که به گفته خودشان بیش از 30 هزار بسته غذایی را شامل میشد، فرستادند؛ در این لحظه دیگر معنی جدیدی دارد آن هم ترس از پایان رویای آمریکایی است.
آمریکاییها چون فضای جهان را به قدری وحشتناک علیه خود و اسرائیل دیدهاند و لحظهلحظه افزایش فشار افکار عمومی را احساس میکنند، ظاهرا تصمیم گرفتهاند از این طریق، پروپاگاندای حمایت از همه کشورهای دنیا و ستمدیده و کمک به بشریت برای زندگی بهتر را که شعاری بوده که از دل جنگ سرد همیشه ادامه داشته است را مجدد شکل دهند. اما آنچه در این لحظه اهمیت دارد، حال است. هانا آرنت معتقد بود در لحظهای که فکر میکنید به آن نقطه یا مکان که در آن قرار دارید هم بیندیشید.
این توجه به مکانمندی خود با اهمیتترین مساله در این لحظه است آنچه آمریکاییها به نام رویایی آمریکایی در ذهن مخاطبان جهان جنوب شکل داده بودند این بود که جهان آنها را بدوی نامیده و به آنها میگفتند سنتهای مناطق بومی شما مانع از خوشبختی شماست، برای همین آنچه اهمیت دارد ترک آن سنتهای بومی و رویآوری به گفتاری است که دموکراسی و حمایت شهروندان آزاد را اولویت قرار میدهد. همین گفتار باعث حمله آمریکاییها به کشورهایی مثل عراق و افغانستان بود و در لحظه آن هجوم وحشتناک ذهن مردمان بومی عراق و افغانستان هنوز در اختیار طلوع روزگاری روشن بعد از این جنگ بود و سرنوشتی مثل مردمان آمریکا در آینده جنگزده خود تصور میکردند. اما آنچه در پس چنگ نصیب این ملتها شد فقط تحقیر و سختی مضاعف بود. آمریکاییها با پروپاگاندای همیشگی مجدد، عدم دقت کافی مردمان بومی برای رسیدن به دموکراسی و بنیادگرایان را عامل عدم توسعهیافتگی معرفی کرده و تا سالها تلاش کردند نشان دهند جنگ فقط در راستای کمک به مردمان بومی منطقه بوده است. اما در جنگ اخیر تقریبا میتوان گفت چون دیگر هژمونی فکری آمریکاییها مثل سالهای ابتدایی 2000 و 2001 دست بالا را برخوردار نبود و آمریکاییها در موقعیت خاصی قرار داشتند، شروع بحران برای آمریکا با غافلگیری همران بود. آنها دیگر نتوانستهاند تصمیمات مهمی در حوزه رسانه با پیوستهای خاص همیشگی اتخاذ کنند. لذا خشونت وسیعی که به دست ارتش اسرائیل با کمک آمریکایی رخ میداد و بیشباهت به رفتار هیتلر در جنگ جهانی دوم نبود، در فضای رسانه بازتاب پیدا کرد. همین رفتار سخت و هیستریک که آمریکا در جنگ اخیر از خود نشان داده بهشدت باورهای کل جهان ازجمله مردمان بومی جهان جنوب را تغییر داد. عمده رفتارهایی که آمریکاییها سعی کردهاند در توجیه این مسیر از خود نشان دهند، سانسور یا تحریف بود اما بهجهت آنکه حجم جنایت بسیار وسیع بود، دیگر قابل سانسور و تحریف نبود. برای اولینبار است که جهانیان در این موقعیت قرار دارند که دستگاه پروپاگاندای رسانهای آمریکا دیگر نمیتواند پاسخگوی جنایتهای خود باشد و این لحظه برای مردمان جهان جنوب بهصورت بهشدت عریانی خود را نشان داده است. حالا مردمان جهان جنوب همه مثل کودکان و زنان غزه پرسش مهمی را مطرح میکنند، در این مکانی که همه ما ایستادهایم چگونه میتوان دیگر به رویای آمریکایی اعتماد کرد و آیا اصلا رویای آمریکایی قابل امتداد است؟
در این لحظه شاید پرسش هانا آرنت، در آن مکانی که قرار گرفتهاید چگونه فکر میکنید؟ نه دیگر یک پرسش برای مردمان غزه، بلکه پرسش کلیه مردمان جنوب ازجمله مردم خاورمیانه باشد.
آیا جهان دیگر میتواند با این نظم امتداد داشته باشد و آیا امروز که همه انسانهای منطقه خاورمیانه به ظلمی که آمریکایی در حق آنها انجام دادهاند، پیبردهاند؟ دیگر میتوان از نظمی که رویای آمریکایی در مرکز آن قرار دارد، سخن گفت؟
بهنظر میرسد پاسخ این پرسش بهقدری واضح است که دیگر در این لحظه نیاز نیست در غزه حضور داشته باشیم و زیر فشار روانی و جسمی آمریکا فقط چند بسته غذایی با هزاران پروپاگاندا نصیبمان شود. کودکان در فلسطین، سوریه، عراق، یمن و ایران و حتی در سایر کشورهای منطقه، خوب میدانند کجا ایستادهاند و باید به چه افقی فکر کنند و حالا هیچ راهی بهجز زیست با رویاهای خودمان و رویاهای تاریخی خودمان وجود ندارد. همه ما میدانیم کجا ایستادهایم و این لحظه پایان رویای آمریکایی است.