سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه جهانشهر؛ حاجی عبدالرزاق سخا، پیرمرد خوشمشرب افغانستانی در کابل پزشکی خوانده و در همین شهر، تکیهای برای عزاداری امام حسین(ع) را اداره میکند. جستوجوی نام او در گوگل نشان میدهد در افغانستان با نام حاجی صاحب مشهور است. یکی از فیلمهایی که درباره او در یوتیوب منتشر شده، مشخص میکند او دارای یک نمایشگاه بزرگ فروش خودرو در کابل است. فیصل مدرس، خبرنگار مشهور افغانستانی در این گزارش که در کانال 20 هزار عضویاش منتشر کرده، به موضوع خرید و فروش خودرو با سوءاستفاده از نام «فروشگاه موتر سخا» پرداخته که حتی دامنه این سوءاستفاده به پاکستان نیز کشیده میشود؛ در افغانستان به خودرو، موتر میگویند. حاجی عبدالرزاق سخا در کنار ثروت ناشی از مبادلات تجاری و جایگاه اجتماعیاش بهعنوان پزشک، مداح اهل بیت نیز به شمار آمده و همواره در دشوارترین شرایط امنیتی، تکیه تحت اداره خود را فعال نگه داشته است. اداره اماکن مذهبی در خانواده او به یک سنت تبدیل شده و یکی از پسرانش در اسپانیا مسجدی را اداره میکند که در آن نمازجمعه نیز برگزار میشود.
فرصت گفتوگو با او را در جریان بیستمین دوره اجلاس پیرغلامان حسینی در گیلان (11 تا 13 مهر) به دست آوردیم. او پیش از این گفتوگو، مصاحبهای با شبکه اینترنتی حبیب داشت که با استقبال روبهرو شده و سخنانش مورد توجه رسانهها قرار گرفته بود. در این گفتوگو از حاجی سخا خواستهایم درباره وضعیت شیعیان در دوران حکومت طالبان و تفاوتهای عزاداری در افغانستان و ایران صحبت کند و همچنین با توجه به سفرهای متعددش به سراسر جهان، نظرش را درباره این گزاره که «معنویت در جهان رو به کاهش است» با تکیه بر دیدهها و ادراکاتش برایمان شرح دهد. او در خلال صحبتهایش اشاره میکند عزاداری امام حسین(ع) در افغانستان به یک گردهمایی بزرگ و گسترده برای تقویت وحدت شیعه و سنی بدل شده است؛ بالعکس تلاشهایی برای سوءاستفاده از این مراسم در بخشهایی از جهان اسلام صورت میگیرد. در ادامه متن این مصاحبه را میخوانید.
با توجه به اینکه از افغانستان آمدهاید، قصد دارم مصاحبه را با سوالاتی درباره وضعیت افغانستان شروع کنم زیرا صحبت از وضعیت عزاداری شیعیان در این کشور بدون اشاره و بررسی وضعیت جدیدی که در افغانستان با روی کارآمدن طالبان ایجاد شده، ناقص به نظر میرسد. مردم ایران به دلیل قرابتهای بسیار زیادی که با مردم افغانستان نسبت به دیگر کشورهای همسایه دارند، همیشه نگرانیهای بیشتری نیز درخصوص وضعیت زندگی و امنیت مردم افغانستان داشتهاند. این نگرانی با توجه خبرهایی که درباره سختگیریهای مذهبی در افغانستان در فضای رسانهای منتشر شده، نسبت به شیعیان بیشتر است. آیا در دو سالی که از حکومت افغانستان میگذرد، وضعیت شیعیان سختتر شده است؟
با وجود روی کار آمدن امارت اسلامی یا حکومت طالبان در افغانستان، وضعیت مردم شیعه در افغانستان خوب است. مراسمهای مذهبی، مجالس عزاداری و نمازهای جمعه خود را داریم. تاکنون مشکلی بین ما و امارت اسلامی ایجاد نشده است به غیر از موارد جزئی! چون طالبان از محیط دیگری [مناطق پشتوننشین جنوب] که شیعه هم نبودند وارد کابل شدند، برخی مواقع سوءتفاهم ایجاد میشود که با گفتوگو و مذاکرات حل میشوند و مشکلی بین ما و امارت اسلامی وجود ندارد.
پس اتفاق بزرگی که نگرانکننده باشد رخ نداده است؟
خیر.
شما بهعنوان یکی از میهمانان اجلاس پیرغلامان حسینی به ایران آمدهاید و در کنار تجربه چنددهساله در برگزاری مراسم مذهبی، کشورهای زیادی را دیدهاید و روندهای مذهبی در این کشورها بهویژه ایران را نیز زیرنظر داشتهاید. این زاویه دید، میتواند ما را وارد مبحث «بررسیهای مقایسهای» کند. عزاداریهای حسینی در افغانستان چه اشتراکاتی با عزاداریهای حسینی در ایران دارد؟ چه چیزی در عزاداری حسینی در افغانستان خاصتر است؟
ابتکارات محلی این است که در مراسم عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) مشترکات رادر نظر میگیریم مثلا از اهل سنت در مجالس خود دعوت میکنیم و با آنها نمازجمعه مشترک میخوانیم. با آنها مراسم مشترک برگزار میکنیم. یک ابتکار به خرج دادهایم که بین شیعه و سنی فاصله از بین برود. یکی از فرمایشات حضرت آیتالله سیستانی این جمله است که «اهل سنت قلب و جان ما هستند.» ما این را عمل کردیم و از آنها در مراسم عزاداری و مجالس خود دعوت کردیم. مسائل مربوط به امربهمعروف، نهیاز منکر، مسائل نماز، روزه، زکات، حجاب و... را در مراسمها مطرح کردیم؛ آنها دیدند مجالس عزای ما نهتنها مجلس عزاست بلکه دانشگاه انسانسازی است. برادران اهل سنت دیدند در ایام محرم میتوانیم برای جوانان و اقشار جامعه یک بار دیگر مسائل اینچنینی را مطرح کنیم، به کمبودها اشاره کردم؛ دست به تبیین حجاب اسلامی بزنیم، نماز و مسائل اخلاقی را بازگو کنیم. وقتی در محرم این مسائل را تبلیغ میکنیم برادران اهل سنت وقتی میبینند، میفهمند این مکتب انسانسازی است؛ «عاشورا نهفقط بهر ماتم است، برای آدم و اولاد آدم است!»
پس اگر مطرحسازی مسائل دینی حوزه اشتراک عزاداریهای محرم در ایران و افغانستان به حساب میآید، حضور برادران اهل سنت برای تقریب مذاهب اسلامی، یکی از تفاوتهای این دو کشور است که بیشتر نیز ریشه در تفاوتهای مذهبی و فرهنگی ایران و افغانستان دارد. حالا که وارد بحث تقریب مذاهب شدیم، یکی از مشکلات موجود تبلیغات تفرقهافکانه است که بهعنوان مثال برخی از بلندگوها ادعا میکنند شیعیان به یکسری از امور مثل عاشورا و زیارت کربلا میپردازند اما توجهی به نماز، حج و کعبه ندارند. وضعیت اینگونه مسائل در افغانستان چگونه است؟
یکی از خاطرات خود را بیان میکنم. سال گذشته 50-40 نفر از نیروهای طالبان به حسینیه آمدند تا امنیت آن را تامین کنند. وقتی اینها آمدند و به آنها غذاهای نذری تعارف کردیم از نذر ما نخوردند. چای ما را هم نخوردند. ما پرسیدم چرا نمیخورید؟ باز امتناع کردند و شب با ما در حسینیه بودند و وقتی نماز شب و نماز صبح خواندن ما را دیدند و وقتی ذبح نذورات ما را دیدند که ذکر خداوند را جاری میکنیم، تعجب کردند. گفتند به ما گفتهاند شما شیعیان مسلمان نیستید، شما نماز خواندید و ذکر خدا را گفتید. گفتم دو مدل جنگ است، یکی جنگ نرم و یکی جنگ سخت است. دشمن جنگ نرم را بین ما پیاده میکند. جنگ نرم این است که به شما گفتند شیعیان مسلمان نیستند، نماز نمیخواندند و در اذان خود شهادتین را نمیگویند، اینکه گفته شده همه چیز شیعیان، علی(ع) است. گفتم ما خدا، نبی خدا و ولی خدا را میشناسیم. هر کسی بهجای خود است. پیامبر خدا از زیباترین بندگی کردن به رسالت رسید. ما این عقیده را داریم که حضرت محمد(ص) از بهترین بندگی کردن به رسالت رسید. ما علی(ع) را ولی خدا میشناسیم، اولین امام مسلمین میشناسیم، ما ایشان را داماد پیامبر و به مثابه اولین پیشوا بعد از پیامبر(ص) میشناسیم. علی(ع) را بالاتر از پیامبر(ص) نمیدانیم. ما علی(ع) را -نعوذبالله- جای خدا نمیدانیم. ما علی(ع) را به مثابه یک بنده خوب خدا میشناسیم، پیامبر را بهعنوان یک پیامبر و بنده خوب خدا میشناسیم، به عقیده ما شیعه اینچنین است. وقتی آنها این رفتارها و این مسائل را دیدند صبح با ما صبحانه خوردند. وقتی تلاوت قرآن کردیم در مسجد آمدند و گفتند از نوار استفاده میکنید؟ گفتیم ما خود تلاوت میکنیم و قاری قرآن هستیم. وقتی دید چطور نماز میخوانیم و چطور قرآن را تلاوت میکنیم، این مسائل، فاصلهها را بهتدریج کم کرد و از بین برد. وگرنه در بین آنها تبلیغ شده بود شیعیان مسلمان نیستند و فقط دنبال علی(ع) هستند و او را عبادت میکنند و او را خدا میدانند، همه مسائل آنها با علی(ع) و حسین(ع) است. وقتی مکتب نازنین امام جعفر صادق(ع) را به نمایش گذاشتیم، که عاشورا نمایش مذهب ایشان است، به آنها نشان دادیم مسلمانان شیعه چطور نماز میخوانند، چطور قرآن میخوانند، چطور عزاداری میکنند، چطور تبلیغ امر به معروف و نهی از منکر میکنند، چطور حجاب را تبلیغ میکنند.
در رسانهها و شبکههای اجتماعی اخبار ضد و نقیضی درباره طالبان مطرح میشود. برخی از این اخبار و تحلیلها مبتنیبر حضور طالبان در پشت صحنه انفجارها علیه شیعیان است. با این حال شما مطلب دیگری گفتید و از حضور نیروهای طالبان برای تامین امنیت صحبت کردید. حتی اگر اقدامات امنیتی طالبان را مثبت تلقی کنیم، در حوزههای دیگر نیز اخباری وجود دارد مانند ممنوعیت تدریس فقه جعفری در دانشگاهها که مذهب شیعیان دوازده امامی است. وضعیت درخصوص این موضوعات، چگونه است؟
این را با یک جمله بیان کنم که اینها سلسله مسائلی است که قابل حل است. هیچ مشکلی بین شیعه و سنی در افغانستان وجود ندارد. برخی از سوءتفاهمها با گفتوگو حل میشود و این را قبول کنیم یک حکومت و وضعیت دیگری وارد افغانستان شده و بزرگان شیعه باید با آنها کار کنند و از بیرون دوستان ما با آنها صحبتهایی میکنند و این مسائل جزئی حل میشود. اینها مسائل نگرانکننده نیست.
این موضوع در جهان اسلام فراگیر است. اشاره کردیم که در افغانستان برگزاری مراسم عزاداری حسینی در برخی مناطق باعث اختلاف است. در تاریخ بهعنوان مثال در بغداد اهل سنت در مقابل عزاداری شیعیان برای امام حسین(ع) برای عبدالله زبیر و برادرش مصعب عزاداری میکردهاند. با این حال در بسیاری از بخشهای افغانستان همانگونه که گفتید، عزاداری حسینی به عامل وحدتبخش تبدیل شده، اما این پدیده مربوط به مناطقی است که اهل سنت و اهل تشیع در کنار یکدیگر حضور دارند. وضعیت اختلافات جنوب افغانستان که به دور از مناطق اصلی شیعهنشین افغانستان هستند و در خود این مناطق نیز شیعه زیادی وجود ندارد، چگونه است؟
نظر و دید آنها فرق میکند. برخی بسیار عقدهای رفتار میکنند. نسل سادات و نسل فاطمه زهرا(س) را ما قبول داریم، در کنار این از یزید هم نسلی باقی است، از ابوسفیان، ابوجهل و... نیز نسلی باقی است. اینها هم کار میکنند. چند سال قبل با یکی از شبکهها درگیر شدیم که آنها میگفتند اباعبدالله الحسین(ع) هم یک خلیفه بوده است و یزید هم یک خلیفه بود و آنها بر سر قدرت جنگ کردند و یزید امام حسین(ع) را به شهادت رساند. در روز قیامت قضاوت خواهد شد کدام یک حق بودند و چرا باید الان ما ورود کنیم، بر سر و سینه بزنیم؟ ما با آنها زیاد بحث کردیم. در آخر بحثها یک نکته بیان کردم که از خدا میخواهیم شما را با یزید، پدرت را با ابوسفیان و همه خاندان شما را با یزید در روز عاشورا محشور کند و ما را با امام حسین(ع) و جد ایشان محشور گرداند و همه شما آمین بگویید. ما آمین گفتیم و آنها آمین نگفتند. وقتی آمین نگفتند، گفتم من به عقیده شما احترام گذاشتم، از خدا خواستم شما را با یزید که او را یک خلیفه مثل امام حسین(ع) میدانید محشور کند، شما از یزید دفاع کردید و من از امام حسین(ع)، سنگر و عقیده ایشان دفاع کردم و در آخر اینچنین دعا کردم. مشخص بود او از دعای من ناراحت شده است. گفتم ناراحتی شما از این بابت است که میدانید یزید یک شخص فاسق، فاجر، بدکار و گنهکار است که از محشور شدن با او در روز قیامت خجالت میکشید. اینها [شبکهها و تیمهای وهابی و سلفی] بسیار مکتبی کار میکنند. ما باید [در شیوه تبلیغ] تغییر کنیم. امام حسین(ع) کسی است که نه بهخاطر قدرت، خلافت و حکومت بلکه بهخاطر احیای دین، امر به معروف و نهی از منکر قیام کرد؛ چراکه جد ایشان و پدر و مادر ایشان زحمت کشیدند و دین را به آنجا رسانده بودند که یزید میخواست آن را خشک کند و از بین ببرد و وصیت پدر بزرگ خود، ابوسفیان را عملی کند. به گفتهای که در تاریخ بسیار مشهور است ابوسفیان در جمع بنیامیه ادعا کرده بود که «نه بهشتی در کار است و نه دوزخی در کار است، شما از این فرصت استفاده کنید نسل پیامبر را از بین ببرید.» برخورد با این رویکرد، وظیفه امام حسین(ع) بود.
شما به موضعگیری ابوسفیان اشاره کردید و اینکه نسلی از او همچنان باقی مانده است. مشهور است ابوسفیان در روز بیعت با عثمان ابنعفان، خلیفه سوم که از بنیامیه بود اعلام کرد «ای فرزندان عبد شمس! خلافت را مانند توپ بگیرید و به یکدیگر دهید. به خدا قسم، نه بهشتی هست و نه جهنمی»! خود این جمله که از سرمستی قدرت به شکلی آشکار توسط ابوسفیان بیان شد، چنان در جهان اسلام گسترش یافت که حتی توسط قیامکنندگان علیه خلیفه سوم که منجر به سرنگونی امویان در بدنه اصلی جهان اسلام برای مدتی شد، مورد استناد قرار گرفت؛ مسالهای که نشان میدهد اظهارات ابوسفیان تا چه میزان در جهان آن دوره مشهور بوده و تا چه میزان مشرکان و بنیامیه در حکومت اسلامی دارای قدرت بودهاند. همین نگاه و ریشه بنیامیه در جهان اسلام باعث شده عدهای از مسلمانان همچنان به جای خاندان اهل بیت علیهمالسلام، پیرو خاندان بنیامیه باشند و در جریانات مذهبی و وقایع مهم از این خاندان که به پلیدی شهره است، دفاع کنند. بر همین اساس بسیاری از این عده محکومیت یزید در کشتار خاندان پیامبر(ص) را برنتابیده بلکه امام حسین(ع) را محکوم میکنند. این جریان به میزانی ریشهدار است که گفته میشود فیلمی از تروریستها در جریان توطئه علیه سوریه به دست آمده که یکی از سران آنها در سخنرانی خطاب به نیروهایش میگوید باید «حکومت بنیامیه در شام را احیا کنیم.» این پدیده نفاق دیرپای بنیامیه در جهان اسلام، بسیار تعجببرانگیز است. وضعیت اهل سنت افغانستان در این جهتگیریها چگونه است؟ آنها چه نگاهی به امام حسین(ع) دارند؟ آیا تمام اهل سنت به خاطر دعوت شیعیان در مراسم عزاداری حضور مییابند یا خودشان نیز دستههای عزاداری دارند؟
حضرت امام حسین(ع) را اهل سنت هم دوست دارند. زیادتر از جان خود دوست دارند. وقتی اهل سنت نمازجمعه میخوانند با نام حضرت علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، حضرت فاطمه(س) خطبه نماز را شروع میکنند. در نمازهای خود صلوات میگویند، اینها احترام میگذارند و دوست دارند. در این خصوص تبلیغهای سوء شده است. فرق بین شیعه و سنی وجود ندارد. آنها هم پیامبر و ائمه را دوست دارند ولی طوری تبلیغ شده که اهل سنت دشمنی با ائمه دارند و شیعیان به صحابه توهین میکنند. در محرم و صفر و در مراسم مذهبی شیعیان، اهل سنت نیز شرکت میکنند و اگر تبلیغات دشمنان نباشد اهل سنت بیشتر از ما ائمه را دوست دارند. به چشم خود در افغانستان دیدیم.
آنها هم عزاداری برگزار میکنند؟
بله.
مداح و سخنران هم دارند؟
بله. مداح دارند که شعر میخواند و حلقههای ذکر را تشکیل میدهند.
صوفیها یا مردم عادی هستند؟
کسی به نام میرفخرالدین بود. او کسی بود که از مردان نامدار افغانستان بود و همواره از علی(ع) و فاطمه(س)، حسین و حسن(ع) میخواند. عمر خود را در این مسیر خواند و زیاد ایشان را دوست دارند. در افغانستان یک فضای وحدت و برادری است. آنها [اهل سنت] در عزاداری شیعیان شرکت میکنند. در حسینیهای که مربوط به من است، نصف فراشان اهل سنت هستند. فراش به معنای خدمتگزار است. کسانی که با ما در تامین امنیت کار میکنند نیمی اهل سنت هستند. از این لحاظ مطمئن باشید وحدت بین شیعه و سنی وجود دارد. در ایران تلقی میشود شیعه در افغانستان در خطر است ولی در افغانستان اینچنین نیست. ما با آزادی کاملی که داریم مراسم خود را برگزار میکنیم، سینهزنی، زنجیرزنی و قمهزنی داریم. هیچ کسی با این مراسم مشکلی ندارد.
یکی از نکات بسیار مهم درخصوص عزاداری برای امام حسین(ع) گرایش عمومی به آن است. بسیاری واکنش جوامع اسلامی و شیعی به این عزاداری را شاخص گرایش به دین میدانند. فراتر از چنین موضوعی، گفته میشود در دنیا گرایش به دین در بین جوانان روبه کاهش است. شما بهعنوان فردی که ایران، افغانستان و کشورهای دیگر را دیدهاید، نگاهتان به این پدیده مورد ادعا چیست؟
من دکتر طب هستم و به قسمتهای مختلف دنیا سفر کرده و رفتوآمد دارم. در ایران بسیار [تبلیغات ضددینی] کار شده است. غرب زیاد در بخش دینزدایی در ایران کار میکند. در تمام دنیا گرایش جوانان به دین زیاد شده است. مسیحیان، یهودیان در کشورهای مختلف اعم از آمریکا، آلمان فعالیت میکنند و در غرب نیز با رفتن عدهای از مسلمانان به این کشورها، گرایش به اسلام زیاد شده است. پسر من در اسپانیا زندگی میکند. یک مغازه را تبدیل به مسجد کرده و جمعهها نمازجمعه برگزار میکنند. این در اسپانیاست که تلاش کردهاند نسل مسلمانان را از بین ببرند و در برهههایی نیز موفق بودهاند. اسلام دوباره رشد میکند. در آلمان، کانادا و آمریکا حسینیههایی ایجاد شده و نمازهای جمعه برگزار میشود اما یک مساله که برای من جای نگرانی دارد مساله دینزدایی در ایران است که زیاد اتفاق افتاده است. در افغانستان این وجود ندارد. در ایران به دلیل سرمایهگذاری که غرب میکند، روی اذهان جوانان ایرانی کار میکنند و مردم و جوانان را از دین متنفر میکنند. وقتی عمامه یک عالم را جوان ایرانی از سر او میاندازد این در دنیا اتفاق نمیافتد. باید مردم و بزرگان و علمای ایران در بین جوانان کار کنند که این مساله را حل کنند، این سرطانی که بین جوانان بروز کرده را از ریشه خشک کنند وگرنه آینده آن خطرناک است.