سیدابراهیم رئیسی در دومین ایستگاه سفر به آمریکای لاتین روز گذشته وارد نیکاراگوئه شد. در راستای بررسی ابعاد سفر 5 روزه رئیسجمهور با علیرضا سلطانی، کارشناس مسائل آمریکای لاتین به گفتوگو پرداختهایم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اگر با نگاهی واقعگرایانه به وضعیت اقتصادی 3 کشوری که رئیسجمهور به آن سفر کرده بنگریم آیا میتوانیم برای گسترش تعامل با این کشورها اولویتی ویژه قائل باشیم؟
جواب تقریبا مشخص است؛ سه کشور ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا عملا کارکرد سیاسی برای بهبود مناسبات اقتصادی ایران ندارند. تجربه هم ثابت کرده که در طول دو دهه گذشته عملا این سه کشور نتوانستند به ایجاد ظرفیتها و فرصتهای سیاسی به ایران گامی بردارند. در حوزه اقتصادی هم همین شرایط حاکم است. نگاهی به مناسبات اقتصادی و تجاری ایران به کشوری مثل ونزوئلا نشان میدهد در سال گذشته براساس آماری که اخیرا اعلام شد، روابط اقتصادی ایران با ونزوئلا در سال 1401 تقریبا 120 میلیون دلار بوده که رقم بسیار پایینی است. تازه در سال 1400 این کمتر از صد میلیون دلار بوده است. یا اینکه ما در سال گذشته هیچ صادراتی به کوبا و نیکاراگوئه نداشتیم. واردات ایران از ونزوئلا در سال گذشته حدود کمتر از یکمیلیون دلار بوده است. در مورد کوبا ما حدود 11 میلیون دلار واردات داشتیم. درمورد نیکاراگوئه هم صفر بوده. عملا در دهه گذشته هیچ رابطه اقتصادی بین ایران و نیکاراگوئه شکل نگرفته است. درمورد کوبا هم همینطور است.
حالا شما حساب کنید با چنین ارزش اقتصادیای که صورت گرفته، این کشورها چه خلأ اقتصادی از ایران میتوانند پر کنند. البته ونزوئلا یک کشور نفتی است و طبیعتا ظرفیتهای خیلی خوبی برای توسعه صنعت نفتش دارد. با توجه به شرایط تحریمی که در دو دهه گذشته دارد و عقبماندگیهایی که در صنعت نفت دارد، ایران میتواند در حوزه صادرات خدمات فنی و مهندسی و خدمات نفت به این کشور کمک کند، اما این زمینه هم که ایران قراردادهایی را در آن بسته و فعالیتهایی را آغاز کرده واجد محدودیت است. اما این نمیتواند زمینهای برای ایجاد یک مناسبات اقتصادی گسترده با کشور ونزوئلا باشد.
نکتهای که وجود دارد این است که بههرحال آمریکای لاتین برای ایران دارای اهمیت است، نمیتوانیم نه بگوییم، اما اولویت نیست. اگر هم دارای اولویت است، کشورهایی مانند این سه کشور نمیتوانند در اولویت ایران در شرایط کنونی سیاسی و اقتصادی باشند. سوال این است که چرا قدرتی مثل برزیل که یک قدرت نوظهور اقتصادی است یک کشوری مثل مکزیک که در آمریکای لاتین نوظهور است یا کشورهایی مثل شیلی یا آرژانتین در اولویت گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی ایران در منطقه آمریکای لاتین نیستند؟
کشوری مثل برزیل که پنجمین یا هفتمین قدرت اقتصادی دنیاست، کشوری با ظرفیت سیاسی بالا در آمریکای لاتین، آنهم در شرایطی که دولت دست راستی این کشور، دولت آقای بولسونارو چند ماهی میشود که از قدرت کنار رفته و دولت چپگرای میانهرو داسیلوا روی کار آمده که دارای سابقه خوب سیاسی با ایران در گذشته بوده. سوال این است که در طول چند ماه گذشته چه تحرکی در سیاستخارجی ایران نسبت به برزیل شکل گرفته و چرا درواقع در این سفر برزیل و رئیسجمهور این کشور آقای داسیلوا از ایران میزبانی نکرده و چرا برزیل در اولویت سفر آمریکای لاتین قرار نگرفته؟ اینها ابهاماتی است که بههرحال باید پاسخ داده شود. کشوری مثل برزیل یا کشوری مثل مکزیک اصلا در دو دهه گذشته هیچ جایگاهی در سیاستخارجی ایران نداشته. کشور مکزیکی که بههرحال دارای ظرفیتهای بالای سیاسی و اقتصادی است و ایران میتواند از این ظرفیتها استفاده کند، عملا جایگاهی ندارد و هیچ تلاشی هم برای ایجاد کانالهای ارتباطی با مکزیک یا شیلی و آرژانتین صورت نگرفته است.
دستاورد سفر به 3 کشور منطقه آمریکای لاتین برای ایران چیست؟
یکی از نکاتی که باید قابل توجه قرار گیرد، میزان اولویت داشتن این سفر است که بههرحال ابهامات و نکات قابل تردیدی را در محافل کارشناسی، سیاسی و رسانهای ایجاد کرده است. واقعا سوال این است که این سه کشور در شرایطی که اقتصاد کشور نیازمند گشایشهای بزرگی در عرصه سیاستخارجی است، چه اولویتهایی را برای تحقق این مهم مدنظر دارند. طبیعتا در ماههای اخیر شاهد تحرک خوبی در سیاستخارجی ایران بودیم که نمونه عینی آن بهبود روابط با عربستان یا احیای این روابط بود که در نوع خود قابل توجه است. میتوان از آن بهعنوان بزرگترین دستاورد سیاستخارجی دولت سیزدهم نام ببریم. اما اینکه در این شرایط برقراری چنین سفری با این هزینه و صرف پنج روز، چقدر میتواند برای کشور دارای اهمیت باشد، یکمقدار جای تامل و ارزیابی دارد. برای کشوری مانند ایران که دچار چالشهای سیاستخارجی زیادی است و اقتصادش در گرو باز کردن گرههایی در سیاستخارجی است، طبیعتا باید کشورهایی در اولویت باشند که دو کارکرد داشته باشند: اول اینکه بتوانند نقش میانجیگرایانه داشته باشند برای اینکه ایران بتواند در فضای سیاسی بینالمللی تحرک بیشتری را تجربه کند. بهعبارتی دیگر دارای ظرفیتهای سیاسی خوبی باشند که در این زمینه میتوان به کشور عمان اشاره کرد که در این زمینه ما تحرک خوبی داشتیم اما نباید محدود به عمان باشد، بلکه باید دیگر کشورها در مناطق دیگر را هم دربر بگیرد و آمریکای لاتین هم از این قاعده مستثنی نیست. دومین کارکردی که باید داشته باشند، کارکرد اقتصادی است. ایران در شرایطی که بهشدت دچار چالشهای اقتصادی است، باید با کشورهایی وارد تعامل، همکاری و روابط دیپلماتیک شود که بتوانند خلئی از شرایط اقتصادی را پر کرده یا به ایران کمک کنند تا بتواند از شرایط تحریمی خارج شود.
آیا قراردادهایی که به گفته روسایجمهور ایران و ونزوئلا میان این 2 کشور بسته شده، میتواند موجب انتفاع اقتصادی ایران شود؟
ابهاماتی وجود دارد و بهنظر میرسد باید راجعبه آن صحبت شود. گفته شده با کشور ونزوئلا قراردادهایی بسته شد. 19 قرارداد یا تفاهمنامه همکاری بسته شده که البته در نوع خود میتواند قابل توجه باشد. حتی روسای دو کشور صحبت از این داشتند که روابط اقتصادی تجاری را به 20 میلیارد دلار در سال افزایش دهند که این یک هدفگذاری بسیار آرمانی است، درحالیکه دو کشور روابط تجاریشان در سال تقریبا به کمتر از 200 میلیون دلار میرسد چگونه میخواهند و میتوانند این روابط را به 20 میلیارد دلار در سال افزایش دهند؟
حوزههای همکاری اقتصادی ایران و ونزوئلا چه مواردی را در بر میگیرد؟
دو کشور فاقد شرایط و ویژگیهای مناسبات تکمیلی اقتصادی هستند. فقط در حوزه نفت میتوانند همکاری داشته باشند که آنهم بههرحال میتواند ظرفیت محدودی باشد. سرمایهگذاری مشترکی هم نمیتوانند داشته باشند؛ چراکه هم ایران و هم ونزوئلا بهدلایل شرایط تحریمی از سرمایه مناسبی برای سرمایهگذاری مشترک هم برخوردار نیستند. تلاشهایی هم که در گذشته صورت گرفته، نشان میدهد دو کشور نتوانستند در این زمینه گامهای جدی بردارند. تنها چیزی که باقی میماند این است که اهداف سیاسی پشت سفر قرار دارد که حالا دولت و تصمیمگیران سیاستخارجی دولت سیزدهم باید نسبت به اهداف و دستاوردهای سیاسی این سفر توضیحات لازم را بدهند و یک نوع شفافسازی داشته باشند که بههرحال محافل سیاسی، کارشناسی و رسانهای بتوانند توجیهی نسبت به اهداف و دستاوردهای سیاسی این سفر داشته باشند.
امضای تفاهمنامه و برقراری رابطه ایران با کشورهای منطقه آمریکای لاتین چه تاثیری بر بازارهای داخلی خواهد گذاشت؟
اینکه واقعا چه دستاورد اقتصادیای داشته را باید از واکنشهایی که بازار نشان میدهد دریافت. اگر نگوییم واکنش منفی بوده، حداقل واکنش خیلی خنثی و بیتفاوتی نسبت به این سفر محسوب میشود.
بههرحال دستاندرکاران سیاستخارجی دولت سیزدهم باید نسبت به هزینهفایده سفرهای اینچنینی چه در حوزه سیاسی و چه در حوزه اقتصادی شفافسازی کرده و افکار عمومی را نسبت به این مسائل و مباحث توجیه کنند. اگرچه اراده سیاسی دو کشور معطوف به برقراری روابط است. اراده سیاسی ایران بر این است که با کشورهای سهگانه بهخصوص ونزوئلا مناسبات خود را افزایش دهد، اما واقعیت این است که فقط اراده سیاسی برای گسترش روابط اقتصادی و تجاری میان ایران و کشورها کافی نیست و آنچه باعث این گسترش میشود، اراده اقتصادی فعالان اقتصادی و بنگاههای اقتصادی این کشورهاست که این اراده در گذشته شکل نگرفته است.