رهبر انقلاب روز گذشته با مسئولان وزارت امور خارجه و سفرای ایران در خارج از کشور دیدار کردند. ایشان در بیانات خود شش معیار یک سیاستخارجی موفق را برشمردند. اولین مورد از این شش ضابطه ضروری، «توانایی تبیین اقناعکننده منطق رویکردهای کشور» بود. همانطور که میدانیم یکی از مهمترین و بحثبرانگیزترین محورهای سیاستخارجی ما در سالهای اخیر، مساله حضور مستشاری ایران در سوریه و عراق جهت مقابله با تروریسم و حمایت از مردم و نظام سیاسی حاکم بر این دو کشور بود. سیاستی که با واکنشهای متفاوتی در داخل و خارج کشور روبهرو شد. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم طی چنددهه اخیر، مهمترین محوری که در سیاستخارجی ما به «تبیین اقناعکننده» نیاز داشت همین مساله بود. با این حال بسیاری از مخاطبان این تبیین -خصوصا افکار عمومی داخل کشور- تصویر دقیق و بهروزی از جزئیات بحران سوریه و عراق نداشتند و همین مساله تبیین دقیق رویکرد کشور را دشوارتر میکرد. در این شرایط، قالب «مستند» یکی از بهترین ابزار ارائه تصویر صحیح از شرایط عراق و سوریه بود. ظرفیتی که به تبیین علل حضور نیروهای نظامی ایران در این دو کشور کمک شایانی میکرد. میتوان گفت تجربیات نسبتا موفقی که در این زمینه داشتیم و این تجربیات هم میتواند در راستای پر کردن خلأهای بسیار حالحاضر این حوزه راهگشا باشد. در همین راستا با مرتضی شعبانی، تهیهکننده، مستندساز و مدیر «مرکز مستند حقیقت» در سالهای بحران داخلی سوریه گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
نظر شما درباره ظرفیتهای تبیینی حالحاضر جریان مقاومت در فضای فرهنگی و رسانهای و شرایط کنونی کشور چیست؟ بهنظر شما بحران سوریه چقدر در شکوفا شدن این ظرفیتها موثر بود؟
در همه جای دنیا بحرانها زمینهساز بروز یافتن استعدادها و ظرفیتها هستند. جنگ سوریه و عراق زمینه خوبی برای مستندسازان جوان ما بهوجود آورد تا ایدههای خود را پیادهسازی کنند و تواناییهای خود را محک بزنند. این بحران برای همه مستندسازهای علاقهمند به مقاومت و انقلاب اسلامی ظرفیتهای خاصی بهوجود آورد. مرکزهای متفاوتی بودند که در این زمینه فعالیت میکردند. اما فقط در مرکز ما حدود ۳۵ ترابایت تصویر جمعآوری شده است. این حجم اصلا قابل مقایسه با مستندات دفاع مقدس خود ما نیست. هنوز هم از این تصاویر بهطور کامل استفاده نشده است و همچنان از این ظرفیت جهت روایت تاریخ بحران سوریه بهکار میرود. ترکیب مستندسازان باتجربهای که در زمان دفاع مقدس فعال بودند و مستندسازان جوانی که گردهم آمدند منجر به تولیدات بسیار خوبی شد. تعداد مستندهایی که ما از سوریه تهیه کردیم بهقدری است که خود سوریها یک درصد آن هم ندارند.
البته در فضای جنگی علیرغم اینکه فضای خوبی از طرف مسئولان مربوطه فراهم آمد طبیعتا گزینش هم وجود داشت، فرض کنید شما میخواهید در چنین شرایطی بهترین افراد ممکن را برای تصویربرداری و عکاسی از صحنههای نبرد انتخاب کنید، مشخص است که برای این هدف ظرفیت محدودی وجود دارد و شما مجبورید باتجربهترین افراد را انتخاب کنید. دوستانی از خود من ناراحت بودند که نگذاشتم در برخی موقعیتها حضور پیدا کنند. اما درهرصورت در کنار باتجربهها افرادی بودند که نکات بسیاری آموختند.
با توجه به ظرفیتهایی که در این زمینه داریم و شما هم به بخشی از آن اشاره کردید، شرایط امروز جریان مقاومت در حوزه فرهنگی- رسانهای و قدرت این جریان در اقناع افکار عمومی مردم منطقه را در چه وضعیتی میدانید؟ چقدر توانستهایم از ظرفیتهای فرهنگیمان در این خصوص استفاده کنیم؟
متاسفانه در این زمینه عقبماندگی جدیای داریم. بحران گذشت. اگر مقطع حالحاضر را زمان تبیین بدانیم و بخواهیم تصویر درستی از دوران بحران بهنمایش بگذاریم، نیازمند یک تصمیمگیری جدید هستیم. چون دیگر جنگ نیست و از بحران عبور کردهایم و خیلی مسائل مرتبط با بحران وجود ندارد، راحتتر میتوانیم درباره آن مقطع فکر کرده و تصمیم بگیریم. باید در این خصوص از عموم مدیران ارشد حوزه فرهنگی کشور گله کرد؛ هنوز به مستندسازی بهای جدی داده نمیشود. درعینحال که در میانه بحران به مستندسازان میدان میدهند و به آنها برای حضور در مناطق مورد نظر کمک میکنند و زحمت هم میکشند، اما الان که میخواهیم درباره گذشته خودمان کارهایی کنیم که سناریو و اهداف مشخصی هم داشته باشد، پشتیبانیهای لجستیکی و مالی به اندازه کافی جدی نیست. بهنظرم تلویزیون در این زمینه خیلی میتواند کمک کند. وزارت فرهنگ و ارشاد حتما میتواند بسیار موثر باشد. مقطع کنونی برای مجموعههایی که خودشان از دستاندرکاران هستند زمان مناسبی برای کمک کردن بیشتر به فعالان این حوزه است. خیلی کارها میشود کرد. میتوان اتاق فکر تشکیل داد، نیروهای کارآمد را بهکار گرفت و جا دارد مجموعههای حاکمیتی هم پشتیبانیهای جدیتر و اساسیتری داشته باشند و به این ظرفیتها توجه کنند.
فقط با حرف زدن در این زمینه نمیشود کار را پیش برد. الان دیگر مبالغی که برای کارهای مستند درنظر گرفته میشود مقداری خندهدار است. البته منی که دارم اینها را میگویم خودم جزء دستاندرکاران و افراد تصمیمگیر هستم، نمیخواهم بگویم در این حوزه مسئولیتی متوجه خودم نیست. همه ما باید فضایی را فراهم کنیم که درنتیجه آن دست مستندساز باز باشد و مورد حمایت قرار گیرد تا بتواند کار درست و حسابی انجام دهد. نکته دیگر آنکه بهنظرم در این موقعیت باید تا حد ممکن از کارهای سطحی پرهیز کرد. گوش و چشم افکار عمومی از این جنس کارها پر است. ما باید با کارهای فاخری که در حوزه مستند و سینما انجام میدهیم ذائقه مخاطب را هم که رشد کرده و درحالحاضر مثلا با 20 سال قبل قابل مقایسه نیست، بهروز کرده و در جاهایی اصلاح کنیم. علاوهبر آن، برای جوان امروزی هم که با رسانههای نوین سر و کار دارد، خوراک فرهنگی آماده کنیم.
در زمینه قدرتنرم انقلاب اسلامی و عمق راهبردی جریان مقاومت که میدانیم چه ظرفیتها و چه نقاط قوتی دارد، غیر از مستند، چه ابزارهایی را کارآمد میدانید که تاکنون مورد بیتوجهی قرار گرفته است؟
سینمای ایران را میتوان یکی از این ابزارها دانست. سینمای ما پیشرفته است، اما هنوز نتوانستهایم در حوزه مقاومت، دفاع مقدس و انقلاب اسلامی محصولاتمان را بهدست «مخاطب جهانی» برسانیم. حالا مستند بخشی از کار است. متاسفانه باید بگویم نگاهمان عموما نگاه داخلی است. یعنی نگاهی به مخاطب جهانی نداریم. حرفهایی که میزنیم بیشتر برای اقناع افکار عمومی داخل کشور است. ما هنوز نتوانستهایم خودمان را بهخوبی معرفی کنیم. این ضعفی است که در بسیاری از زمینهها داریم. ضعف جدی ما این است که متاسفانه هنوز زبان روایتمان زبان مشترک این ملتها نشده است. محدودیت زبانی هم بر کار ما اثرگذار است. همانطورکه میدانید در جهان نزدیک به یک میلیارد یا بیشتر عربزبان وجود دارد و زبان ما فارسزبانها محدود است به ایران، تاجیکستان، افغانستان و برخی مناطق دیگر. تجربه نشان داده فیلمهایی هم که میسازیم در این کشورها خیلی خوب دیده میشود. دلیلش هم آن است که زبان برقراری ارتباط داریم اما با دنیای اروپایی و دنیایی که با مخاطبانش زبان مشترک نداریم، کارمان سخت است. لازم است نگاهمان را در حوزه فیلم، چه فیلم مستند، چه سینما و کتاب مقداری جهانی و منطقهای کنیم و تولیداتمان را باید از این مرزهای جغرافیایی که برای خود ترسیم کردهایم، عبور دهیم.