محمدرضا تاجیک، رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاستجمهوری در دولت اصلاحات و مشاور سیدمحمد خاتمی 31 مرداد 81 و در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا در ارزیابی پیشنهاد خروج از حاکمیت که ازسوی بخشی از جریان دوم خرداد مطرح شد، نسبت این پیشنهاد با اصل اصلاحات و وزن سرمایهای که پیشنهاددهندگان این طرح دارند، گفت: «جنبش اصلاحات بعد از پیروزی، قدرت خود را به عدهای بهعنوان رهروان راهش ارزانی داشت، اما متاسفانه نه همه این رهروان، عاشقانه و آگاهانه در این راه قدم گذاشته بودند و نه همه آنان شناختی از این چهره قدرت داشتند و نه تمام آنانی که هم عاشق و عامل بودند و هم نسبتبه این چهره قدرت آگاهی داشتند، با شیوه بهرهوری از آن آشنا بودند، عدهای هم که این سه را داشتند، مسائل حاشیهای را وارد متن کردند و متن را به فراموشی سپردند و به بازیگری در نقش اپوزیسیون پرداختند. بهنظر من، بحث و طرح خروج از حاکمیت اساسا با بافت و روح گفتمان مردمسالار اصلاحات ناهمخوان است؛ چراکه اولا، اراده مردمی را با خود همراه ندارد. به دیگر بیان، کسی از رهگذر یک رفراندوم احصا نکرده که همان مردمی که با رای خود شرایط سیادت را برای جناحی فراهم کردند، اکنون به خروج آنان از حاکمیت مایل هستند. ثانیا چنین اقدامی بیشتر یک حرکت رادیکال و اپوزیسیون است تا اصلاحی. ثالثا، یک نوع بازی زودهنگام با کارت آخر است که صرفا در شرایط اضطرار قابلتوجیه و پذیرش است. رابعا، دنیای پس از تحقق این امر، ناکجاآباد است. چه کسی تفوق فرصتهای ناشیاز این اقدام را بر تهدیدات ناشیاز آن تضمین میکند؟ چه کسی میتواند تصویری روشن و امیدبخشتر از فردای پس از تحقق این اقدام ترسیم کند؟ بیتردید، هیچکس، بنابراین اولا، تحقق چنین پیشنهادی را غیرممکن میدانم و ثانیا، در هر فرض چنانچه زمینهای برای تحقق آن وجود داشته باشد، تردیدی ندارم که تهدیدات آن بهمراتب بیش از فرصتهای آن است و ثالثا، چنین گزینهای را تنها گزینه برونرفت از شرایط بحرانی و نامطلوب نمیدانم. در یک کلام، سرنوشت یک ملت بزرگ بسیار حساستر و پیچیدهتر از آن است که بتوان با توسل به چنین اقداماتی به تمهید و تدبیر بهینه آن دل خوش داشت.»