مصر
از دیرباز برنامههای تلویزیونی بهطور مداوم بخش قابلتوجهی از هویت ملی مصر و نقش تودهها در آن را شکل میدادند. در دهه 60 و 70 میلادی، برنامههای تلویزیونی مصر با برنامه ملی توسعه در دوره ریاستجمهوری جمال عبدالناصر ارتباط نزدیک داشتند. با شروع دهه 1990، برنامههای تلویزیونی مصر شاهد تغییر ارزشهای سوسیالیستی، ازجمله رفاه اجتماعی و تحول ملی، به ارزشهای سرمایهداری بودند. به این ترتیب ایده «جهانی شدن» با گفتمان «توسعه ملی» روبهرو شد، چون دولت مصر شروع به پذیرش خصوصیسازی و اصلاحات درجهت پیوستن به بازار آزاد کرد. از اینجا بود که شرکتهای خصوصی شروع به تهیه بودجه برای اپراهای صابونی و تبلیغات قبل و بعد و میانه آنها کردند. ازجمله تحولات این دوره افزایش چشمگیر دستمزد ستارههای بازیگری و در کل بالا رفتن هزینههای تولید و نیاز به بودجه بالاتر بود. وقتی پس از بهار عربی، نسبت به تاریخچه 20 ساله گذشته، گفتمان انتقادی گستردهای شکل گرفت، عنوان شد که نیمی از هزینه تولید سریالها تنها دستمزد یک بازیگر آن است. در این دوره رقابت بین مارکها تشویق شد و بدینترتیب تبلیغات شروع به تصاحب دوره زمانی بیشتر در تلویزیون کردند و همین روند، تولید اپراهای صابونی را نسبت به سایر ژانرهای نمایشی، بهشکل نجومی افزایش داد. رسانههای مصر بهجای برخورد با تودههای اجتماعی بهعنوان شهروندان، شروع به رفتار با تودهها بهعنوان مصرفکننده کردند. مضامین آثار بههمینترتیب شدیدا از زندگی واقعی اکثریت مردم فاصله گرفت و همینها باعث شد که بسیاری از مردم این کشور احساس کنند صدای آنها از رسانههای عمومی شنیده نمیشود. بخشی از اعتراضات سیاسی-اجتماعی پس از آن بههمیندلیل ایجاد شدند.بهطور عمده دو فاکتور وجود داشت که مصرفگرایی را با سریالهای مصری پیوند میداد؛ اولین فاکتور جذابیت و تحسین بازیگران، بهخصوص بازیگران زن بود که بینندگان عرب از آنها بهعنوان «نجمه» (بهمعنای مونث ستاره) یاد میکنند. سبک زندگی تجملاتی آنها تبلیغ یک نوع سبک زندگی بود. دومین مورد، تبلیغات تلویزیونی است که مستقیما مخاطبان را به مصرف تشویق میکند. در سه سال گذشته، فیلمنامههای مصری بهشدت سانسور شدهاند تا از هرگونه انتقاد نسبت به مسئولان این کشور یا تازیانههای اخلاقی متداول در دهه گذشته، جلوگیری شود. دولت ژنرال السیسی، رئیسجمهور مصر، بهمحض روی کار آمدن، کنترلی جدی روی برنامههای تلویزیونی کشور ایجاد کرد. این قضیه باعث شد که سریالسازی مصر در سال 2019 ضعیفترین سال خود در یک دهه گذشته را تجربه کند و متقارن با آن سوریه جنگزده چنان از سکوی صعود بالا رفت که بالاخره جایگاه سنتی مصر در صدر جدول را تصاحب کرد. بااینحال، صحنه سریالسازی مصر حتی در سالهای رکود هم از نقاط درخشان و چشمگیر خالی نبود. مثلا در 15 مارس 2018، نتفلیکس سریال مصری «راز نیل» را با ترجمه انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و اسپانیایی به سبد محصولاتش اضافه کرد. این اولین سریال عربی بود که در سرویس پخش اینترنتی منتشر شد. این مجموعه، تولیدشده توسط کانال CBC مصر و نسخهای بازسازیشده از سریال اسپانیایی «هتل بزرگ» بود. دولت مصر به رهبری السیسی، امسال رویکرد جدیدی را برای جریانسازی در تلویزیون این کشور اتخاذ کرده است. آنها تصمیم گرفتهاند در کشاکش بین ایران و عربستان، خودشان را بهعنوان یک نیروی سوم معرفی کنند؛ نیرویی که بیشتر میخواهد جایگزینی عربی برای ایران باشد و درمقابل تروریسم تکفیری و چیزهای دیگر، مدافع حقوق اعراب معرفی شود. سریال «الاختیار» که شرح نبرد یک ژنرال مصری با تروریستهای تکفیری در شمال مصر است، یک نمونه اصلی و مهم برای این رویکرد جدید محسوب میشود. سریال «النهایه» که از پایان اسرائیل و تجزیه آمریکا سخن میگوید، دیگر سریال پرمخاطب مصری است که چگونگی و کیفیت عبور آن از خطوط قرمز دولت مصر، میتواند محل بحثهای مستوفا باشد.
سوریه
اولین فیلم سینمای سوریه در سال 1927 جلوی دوربین رفت و سوریها از آن روز بهبعد بهمدت 6 دهه، یکی از پویاترین سینماهای غیرغربی دنیا را داشتند. پس از آن در دهه 90 میلادی سینمای سوری مقداری افول کرد، هرچند هنوز نامی معتبر داشت و تعدادی از آثار قابلتوجه را روی پردهها فرستاد. با آغاز قرن بیستویکم دیگر تقریبا میشد گفت خبری از آن سینمای پررونق سوری نبود. همزمان با نقطهعطف افول سینمای سوریه، ساخت سریالهای سوری از دهه 90 آغاز شد. این هنگامی اتفاق افتاد که کانالهای ماهوارهای در جهان عرب افزایش یافت و توسط دهها میلیون نفر عربزبان، از مراکش تا خلیجفارس مشاهده شد. در سال 2010، حدود 40 سریال سوری در ماه رمضان پخش شد که بعضی از آنها فقط در سوریه دیده شدند، اما بیشترشان در کانالهای ماهوارهای عرب حضور داشتند. این معامله خوبی برای سوریها نبود که سینما را بدهند و سریالهای تلویزیونی را بگیرند، درحالیکه میتوانستند هر دو را با هم داشته باشند؛ اما تکقطبی شدن جهان و وارد آمدن فشارهای ساختاری مضاعف بر دولت سوسیالیستی سوریه، بالا نگهداشتن پرچم سینما را برای دولت و ملت آنها دشوار کرد. بههرحال سوریها ترجیح دادند بهجای بیرون رفتن تمامقد از میدان، کار را در صنعت سریالسازی ادامه بدهند. این روند ادامه داشت تا اینکه پس از آغاز التهابات سوریه در سال 2011، برخی خواستار تحریم سریالهای سوری شدند. بسیاری از بازیگران، تهیهکنندگان و کارگردانان سوری کشور را ترک کردند و خیلی از مجموعهها بهدلیل درگیری نابود و یا غیرقابلدسترسی شدند. سوریه در سال 2011 حدود 40 مجموعه تلویزیونی ساخته بود، اما این رقم در سال 2014، به 20 سریال رسید. به نظر میرسید که آخرین بارقههای هنر درام سوری هم درحال کورسو زدن و رفتهرفته خاموش شدن هستند؛ اما از 2015 بهبعد ورق برگشت و اینبار حتی سوریه توانست بالاخره از زیر سایه مصر در جدول پرمخاطبترین مجموعهها بیرون بیاید و صدرنشین شود.
حالا سریالهای سوریه به یکی از ارزشمندترین صادرات این کشور تبدیل شده است که خصوصا در کشورهای حاشیه خلیجفارس، یعنی جایی که دولتمردان آنها با رژیم سوریه روابط سیاسی خوبی ندارند، بسیار محبوب هستند.
درام سوریه خود را از سایر آثار نمایشی عرب متمایز کرده است، زیرا عوامل سینمایی برجستهای دارد. به کارهای تلویزیونی سوری اصطلاحا «درام لوانتین» گفته میشود. واژه لوانتین Levantine بهمعنی سرزمین شام است و میتوان این مجموعهها را درام شامی هم خطاب کرد. محبوبیت درام سوریه بهدلیل آثار تاریخی بالا رفت و آنها توانستند قالیچه را از زیر پای آثار تاریخی مصر بیرون بکشند؛ اما سوریه بهدلیل شرایط جنگ، مدتی از رقابت عقبنشینی کرد و پس از چندی با شدت تمام برگشت تا بتواند از نظر تعداد آثار درام، جایگاه مصر را فتح کند. طی این سالها درام سوریه حدود 45 اثر تاریخی را ارائه داده که شامل آثار تاریخی «شامی» است و عبارت لوانتین بیشتر به همانها اطلاق میشود. تاریخی بودن درامهای لوانتین دوره زمانی مبسوطی را شامل میشود. مثلا سریال «روزهای شامی» که مربوط به سوریه اوائل قرن 20 و در دوران عثمانی روایت میشود، یک درام شامی معروف است و سریال «وزیر السالم» که دوره تاریخی روایتش قدیمیتر است و داستان آن مربوط به یک ایرانی و یک شاعر متعلق به دوره قبل از اسلام میشود، یک درام شامی دیگر بهحساب میآید. داستان سریال «وزیر السالم» که اولینبار در ماه رمضان سال 2000، در MBC1 نمایش داده شد، مربوط به وقایع جنگ باسوس است و ترکیب دو شخصیت ایرانی و عرب آن میتوانسته مایه الهام داود میرباقری در مختارنامه باشد.
سریالسازی سوریه تابهحال برنده جوایزی شده که هیچ درام عربی دیگری نتوانسته به آن دست پیدا کند؛ مثل دومین سریال برتر دنیا برای سال 2015 بهعنوان منتخب امی. این میتواند مقداری بهدلیل کار بسیاری از هنرمندان سوری در هالیوود مانند غسان مسعود، سامر المصری و جهاد عبدو باشد. همین امتیازات باعث توسعه سریالسازی سوری و سر درآوردن مجموعهها از هر خانه عربی در دنیا شد. همچنین سوریها از طریق دوبله کردن بسیاری از سریالهای ترکی که مشهورترینشان سریال «دره گرگها» است، مخاطبان عربزبان را به لهجه خودشان علاقهمند کردهاند؛ طوریکه در نظرسنجیهای اخیر، لهجه سوریه محبوبترین لهجه عربی شناخته شد. سریالهای رمضانی سوریه در پایان ماه رمضان 2019، مجموعا بیش از 5/0 میلیارد نفر مخاطب داشتند.
لبنان
درامهای لبنانی بهشدت از رقابت با محبوبترین تولیدات سوریه یا مصر عقب ماندهاند. به نظر میرسد این عدممحبوبیت عمدتا ناشی از متون ضعیف نمایشها باشد. تلویزیون لبنان تمایل دارد برنامههای زنده، برنامههای گفتوگومحور و برنامههای کمدی یا همان تاکشوهای تلویزیونی را جایگزین سریالسازی کند. سریالهای لبنان هم بهدلیل کمبود بودجه و عدمحمایت دولت از چالشهای متعدد رنج میبرند و عمده مخاطبان تلویزیونی این کشور جذب تماشای مجموعههای خارجی در فضای وب شدهاند. بهدلیل جنگ در سوریه، برخی شرکتهای تولیدکننده فیلم سوری، پروژههای خود را به لبنان منتقل کردهاند که آنچه از سریالسازی لبنان دیده میشود، عمدتا مربوط به همین مراکز است. این سریالها البته به نام سوریه ثبت میشوند و صرفا عنوان محصول مشترک با لبنان در آنها قید میشود.
کویت
صنعت نمایشی تلویزیون کویت در صدر سایر صنایع نمایشی خلیجفارس قرار دارد و هر سال حداقل 15 سریال تولید میکند. کویت مرکز تولید و درام کمدی تلویزیونی در خلیجفارس است اما با وجود این صدرنشینی بین همسایگان عربزبانش، نسبت به رقبای مصری و سوری با فاصلهای بسیار زیاد، سطح پایینتری دارد. این مجموعهها اگرچه معمولا با لهجه کویتی اجرا میشوند، اما در تونس موفقیت زیادی داشتهاند. کویت امسال در ماه رمضان سریال «ام هارون» را ساخت که واکنشهای منفی فراوانی از سمت جامعه عرب دریافت کرد. این سریال به موضوع عادیسازی زیست اعراب مسلمان و یهودیان در کنار هم میپرداخت و تشکیل رژیم صهیونیستی را توجیه میکرد.
عربستان
تلویزیون در پادشاهی سعودی، مانند کویت، همچنان از بازیگران اصلی منطقه عقب مانده است. عربستان در این زمینه بیشتر مصرفکننده است و هرگاه دست بهکار تولید یک مجموعه تلویزیونی شده، عمدتا این کار را بنا بهدلایل سیاسی خاص و بهطور مقطعی انجام داده است. بهطور مثال خیلیها به یاد دارند که شیخحسن الحسینی، مشاور مذهبی سریال «الحسن و الحسین» در سخنانی گفته بود: «ایران «مختارنامه» ساخت، ما هم این سریال را ساختیم.» عربستان در آن دوره بهعنوان واکنش به سریالهایی مثل «یوسف پیامبر»، «مریم مقدس» و «مختارنامه»، مجموعههایی مثل «الحسن و الحسین»، «الفاروق عمر»، «خیبر» و... را با مایههای تاریخی صدر اسلام تولید کرد و پس از آن همهچیز رها شد.
امسال هم مهمترین سریال سعودی «خروج 7» است که یک طنز درباره تاثیر اصلاحات بنسلمانی در جامعه سعودی است. قسمت سوم این سریال با پرداختن به موضوع عادیسازی روابط بین اعراب و رژیم صهیونیستی، جنجال فراوانی برانگیخت.
اردن
اردن تعدادی از «سریالهای بدوی» را تولید میکند که در طبیعت بادیهای فیلمبرداری میشوند و برخلاف خیلی از سریالهای روتین و شبانه، فضای آنها در خارج از منازل است. درام بدوی یا بادیهای، ژانر جذاب و کمتر شناختهشدهای در سینمای امروز دنیاست که بهعنوان نوع تخیلی آن میشود داستانهای هزارویکشب یا سندباد را در گذشتههای دور مثال زد. در این ژانر، مثل ژانر وسترن، طبیعت نقش مهمی دارد.
بازیگران سریالهای بدوی اردن، برای روایت داستانشان از مناطق بادیهنشین عربی استفاده میکنند. این سریالها در عربستان سعودی و عراق محبوبیت زیادی پیدا کردهاند.
آنها در سریالهای بدوی، بر زندگی سنتی اعراب، در زمان منتهی به جنگجهانی دوم تمرکز میکنند. غالبا در این نوع درامها، مباحث مربوط به تنش بین شیوههای زندگی سنتی و مدرن با تمرکز ویژه بر سیستمهای مردسالارانه و نقش زنان در درون آنها مطرح میشود. ابتکار بعضی از این سریالها برای پرداختن به موضوعات حساس مانند قتلهای ناموسی بینظیر است. نوع دیگر سریالهای اردنی، درامهایی تاریخی است که مضامین آنها از شاعران پیش از اسلام گرفته تا فتوحات اسلامی را شامل میشود. بسیاری از این سریالها تولید مشترک تلویزیونهای اردن، سوریه و خلیجفارس است. براساس نظرسنجی بینندگان تلویزیون اردن، 5/92درصد از مردم این کشور ترجیح میدهند درامهای سوری را تماشا کنند؛ درحالیکه 6/61درصد فیلمهای مصری را هم دوست دارند و 6/26درصد درامهای اردنی را تماشا میکنند.
شمال غرب آفریقا
رمضان امسال در تونس، اشتباهات تاریخی در سریال «قلب گرگ» به کارگردانی بسام الهامروی، انتقادهای بسیاری را برای صاحبان سریال به ارمغان آورد. حتی تعدادی از منتقدان خواستار دستگیری کارگردان مجموعه شدند. این سریال هر روز از اولین کانال تلویزیون تونس پخش میشود. منتقدان اعتقاد داشتند اشتباهاتی که صاحبان این سریال انجام دادهاند، توهین به تاریخ تونس محسوب میشود. سریال قلب گرگ از نظر تعداد تماشاچی، پس از سریال ترکی «خدای زنان» که از تلویزیون نسما پخش میشود، در رتبه دوم بین پرمخاطبترین مجموعههای رمضانی این کشور قرار دارد. در الجزایر هم سریال «احوالالناس» که از اولین کانال الجزایر پخش میشود، موجب خشم گسترده بینندگان شده است. این اعتراضات بهدلیل آنچیزی انجام شد که توهین به حضرت خدیجه(س)، همسر پیامبر اسلام تلقی شده بود. در این سریال یک زن در دفاع از ازدواج زنان مطلقه گفت: «رسول خدا که خدا او را رحمت کند و به او آرامش عطا کند، با زن طلاقگرفته ازدواج کرد.» شاید ظاهر این جمله در ترجمه آن بد نباشد اما اصطلاحی که برای بیان آن استفاده شد، «حجاله» بود و کلمه «حجاله» اصطلاحی است که به زن بیوه داده میشود تا شهرت او را تضعیف کند. این اصطلاح که برای توصیف حضرت خدیجه بهکار رفت، در زبان آن مناطق بار معنایی نامناسبی دارد. اولین واکنش به این سریال را انجمن «محققان مسلمان الجزایر» انجام داد که در بیانیهاش پس از محکوم کردن جسارت به امالمومنین نوشت: «شما رسانههای ضعیف، با برنامههای ضعیف و سطحی، برای دیده شدن از چنین جسارتهایی استفاده میکنید.» تلویزیونهای تونس و الجزایر غیر از سریالهایشان در برنامههای تلویزیونی هم به یکسری حواشی برخوردند تا جایی که پخش دو مورد از آنها با دخالت مستقیم رئیسجمهور لغو شد. اما سریالسازی مراکش امسال وضع متفاوتی نسبت به کشورهای اطراف خود داشت. بررسیها نشان داد که ماه رمضان امسال سریال «تعاونی» که توسط کانال دوم مراکش پخش میشود، افتتاحیهای را با 12.4 میلیون بیننده داشته است. این سریال زندگی روزانه زنان را در یک تعاونی در اطلس میانه روایت میکند و پس از آن سریال «راز دفنشده» که هر روز در همان کانال پخش میشود، توجه 7.3میلیون بیننده را بهخود جلب کرده است. مطابق این بررسی، این کانال به یک نرخ مشاهده تاریخی و بیسابقه میرسد. بااینحساب در ماه رمضان امسال، تنها تلویزیون مراکش بود که توانست بین کشورهای عربزبان شمال غرب آسیا مقداری موفق باشد.