در کشورهای عربی، عموما سریالها برای اولین پخش در ماه رمضان طراحی شدهاند؛ درنتیجه، ایستگاههای تلویزیونی، پخش سریالها را در طول سال به پایان میرسانند و تقریبا هیچ سریال دیگری تولید نمیشود. درام تلویزیونی عرب، نقشی اساسی را در جوامع این کشورها بازی میکند، چون از رهگذر هماهنگی با محتوای مذهبی، فرهنگ را تحتتاثیر قرار میدهد. این ترکیب تفکر سنتی با ابزارهای کار معاصر، معمولا برای بعضی منتقدانش بحثبرانگیز است.
از یک طرف تمام تمرکز کار روی ایام مذهبی ماه رمضان است و از طرف دیگر، محتوای برنامهها همیشه با لحن مذهبی ماه رمضان مطابقت ندارد. منتقدان استدلال میکنند که بازاریابی ماه رمضان، ماه مقدس را به چیزی ضد اهداف اصلیاش تبدیل کرده است. آنها میگویند با این نوع برنامهها، بینندگان در ارتباط معنوی با خدا نیستند؛ درحالیکه رمضان یک ماه معنوی برای خودآگاهی و تفکر عمیق است. درمقابل، عدهای پاسخ میدهند که بازاریابی ماه رمضان و نمایشهای تلویزیونی آن، یک روند طبیعی است، زیرا اعراب بهدلیل رشد اقتصادی کشورهایشان بهطور فزاینده به سبک زندگی غربی اعتماد میکنند. این پاسخ درحالی داده میشود که همین سریالها در بسیاری دورههای تاریخی مصر و سایر کشورهای عربی، اتفاقا به یک توپخانه فرهنگی علیه غربگرایی تبدیل شده بودند و چیزی که رویهشان را عوض کرد، نه رویگردانی مردم از محتواهای گذشته بلکه دخالت مستقیم دولتها بود.
از آنجا که شیوه زندگی مسلمانان در ماه رمضان باعث افزایش گسترده مخاطبان تلویزیونی میشود، تبلیغکنندگان برجسته کالاهای بازرگانی، بهرغم نرخ مضاعف تبلیغات در این دوره، کمپینهای پخش ویژهای را برای این ماه حمایت میکنند. باز در همینجاست که منتقدان میگویند، این تبلیغات بهعنوان ترویجدهنده فرهنگ مصرفگرایی، با روح ماه رمضان مغایرت دارند. آنها میگویند مصرفگرایی غالبا رویاهای غیرواقعی برای فقرای شهری و روستایی ایجاد میکنند، درحالیکه روح ماه رمضان، همدلی و نیکوکاری است.