فرهیختگان: سیدجواد نقوی درباره پُست اخیر ارژنگ امیرفضلی و فانتزی برخورد و زندگی در غرب نوشت: آنچه ارژنگ امیرفضلی از وضعیتی که در کانادا دارد و از اوضاع این کشور بیان میکند، بحث جدیدی نیست که مطرح میشود. هر انسان منصفی در هر کجای دنیا زندگی کند میداند هیچ نقطهای از دنیا بدون عیب و بدون سختی زیستن ممکن نیست و جهان آکنده از درد و رنج است. اما آنچه در ذهن بخش وسیعی از جامعه ایرانی در دوره پیش و پس از انقلاب شکل گرفته این است که غرب و جوامع غربی بهشتی است که آنسوی دنیا شکل گرفته و ما انسانهای شرقی به جرم دور بودن از آنها در جهنم شرق تبعید شدهایم و آنچه برای ما شرقیها وجود دارد حسرت و رویای زیستن روزی در آن بهشت است.
در سالهای اخیر حجم زیادی از ایرانیان که در کشورهای مختلف غربی بعد از آنکه با دیوار واقعیت روبرو شدهاند، مثل امیرفضلی شروع به درد دل کردهاند و سعی کردهاند نشان دهند که آن بهشت زیبا چقدر چهره غیرجذابی دارد و زیستن در آنسوی دنیا هم با انبوهی از مشکلات همراه خواهد بود؛ همین وضعیت جدید پرسش از مهاجرت و زیستن در غرب را با چالشهای متفاوتی روبرو کرده است. اما آنچه هنوز هم مانع از درک غرب واقعی است، فانتزیهای بخشی از جامعه ایران است.
بخشی از جامعه ایران درکی از غرب دارد که آنجا هر آنچه در حال شکلگیری است براساس یک نظم بهشدت دقیق است و اگر فقیری یا مشکلی هم آنجا وجود دارد به خود فرد یا عدم درایت او مربوط میشود و این فانتزی دقیقا نوعی پارادوکس را به وجود آورده است؛ در ایران هر سوژه انسانی اگر با عدم موفقیت روبهرو شود نوک پیکان حمله به سیستم است، امّا همین فرد در کانادا یا فرانسه خود باید پاسخگوی نیازهایش باشد؛ این دقیقا همان فانتزیای است که در ذهن بخشی از جامعه کاملا طرفدار دارد. در ذهن این قسمت از جامعه ایران غرب و تصمیمات غربی هیچگاه غلط نیست و اگر هم ضعفی آنجا هست از خود انسانهاست که از آن بهشت استفاده نمیکنند؛ درحقیقت این نوع نگاه مصداق بارز ذهن استعمارزده است که در آینده درباب آن خواهم نوشت.