سیدمهدی طالبی، دبیرگروه جهانشهر: «عقبنشینی» سرنوشت نهایی و فوری هرگونه پیشروی ارتش رژیم از سال 1982 به بعد است. از زمانی که مقر فرماندهی رژیمصهیونیستی در صور لبنان منفجر شد و در پیامد حملات صهیونیستها از شهرستان شوف فرار کردند، دیگر گامی نبوده که ارتش رژیم در زمین به پیش بگذارد و در آن بماند. رویهای که از سال 1982 آغاز شد همچنان تا سال 2024 گریبانگیر رژیم است. رسانههای عبری شامگاه شنبه بخشهایی وسیعی از غزه را نیز ترک کردند تا طعم شکستبار دیگر زیر زبان یگانهای نظامی رژیم برود. رادیوی ارتش رژیمصهیونیستی صبح یکشنبه اعلام کرد لشکر ۹۸ ارتش با سه تیپ خود، شنبه شب پس از چهار ماه جنگ با نیروهای فلسطینی در نزدیکی خانیونس، از این منطقه خارج شده است.
این رادیو گزارش کرده از این پس تنها لشکر ۱۶۲ و تیپ «ناحال» در غزه باقی میمانند. گفته میشود این دو یگان از جادهای حفاظت میکنند که نوار غزه را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم کرده است. گردانهای شهید عزالدین قسام شاخه نظامی حماس پس از این اتفاق در بیانیهای ضمن تایید آن، تاکید کرد این عقبنشینی پس از ادعای اشغالگران درباره نابودی یگانهای مقاومت در غزه، نشانگر شکست تلآویو است. قسام میگوید اشغالگران مجبورند قبل از دستیابی به اهداف خود از عملیات زمینی از مناطق دست بکشند که نمونههای اخیر و بارز آن بیمارستان «الشفا» و «خان یونس» هستند. خروج کامل یگانهای نظامی رژیم از نوار غزه پس از چند مرحله تغییر در نحوه حضور آنها صورت گرفته است. در میانه نبردها تعدادی از یگانهای نظامی رژیم مانند لشکر 36 که تیپ پرطمطراق گولانی نیز جزئی از آن است، به دلیل ضربات وارده و بازسازی از نوار عقبنشینی کرده بودند. این اتفاق بهطور ویژه در اوایل سال جاری میلادی رخ داد. در تغییرات بعدی صهیونیستها تلاش کردند با خارج کردن نیروهای ذخیره و کاهش حجم نظامیان تلفات وارده را مدیریت کنند اما با تداوم زدوخوردها این سیاست نیز ناموفق بود.
چرا عقبنشینی شکست بود؟
عقبنشینی شامگاه شنبه صهیونیستها از غزه یک عقبنشینی تاکتیکی برای مدیریت میدان نبرد نیست، چیزی که صهیونیستها تلاش داشتهاند بر آن اصرار کرده و این خروج را تاکتیکی معرفی کنند. در همین راستا منابعی از ارتش رژیم به یدیعوت آحارونوت گفتهاند: «درصورت لزوم میتوانیم به خان یونس بازگردیم.» این موضعگیری درصورتی قابل باور بود که این عقبنشینی با محاسبات تاکتیکی و برای بهینهسازی نبرد زمینی صورت میگرفت، نه پایان دادن به جنگ زمینی که اقدامی راهبردی به حساب میآید. تهاجم زمینی به نوار غزه و تهدید به گسترش آن به خان یونس با هدف نابودی حماس بهویژه یگانهای نظامی آن، کشتن یا بازداشت رهبران این گروه و همچنین جستوجو برای یافتن و آزادسازی اسرای صهیونیست صورت گرفت. بر این مبنا، خروج ارتش رژیم از بخشهای وسیعی در غزه نشاندهنده ناکامی در دستیابی به این اهداف و دست کشیدن از پیگیری آن است.
وخامت در همه عرصهها حتی متحدان آنگلوساکسون
صهیونیستها تنها روی زمین شکست نخوردهاند بلکه جنگ طوفان الاقصی عرصه شکست در صحنههای گوناگون بوده است. اخلاق، ارتباط با غرب، افکار عمومی، قدرت و ابهت نظامی، بازدارندگی، اعتماد داخلی، مدیریت سیاسی داخل، روند عادیسازی با کشورهای اسلامی، تلفات، آزادسازی اسرا، نابودی حماس و حتی کنترل موثر بر اقتصاد و تحرکات اعضای کابینه دستخوش طوفان شدهاند.
1. وضعیت نظامی
«هرتزی هالوی» رئیس ستادکل ارتش رژیمصهیونیستی از افزایش بینظمی و بیثباتی در میان سربازان سخن گفته و تاکید کرده این پدیده موجب نگرانی عمیق افسران ارتش رژیمصهیونیستی شده است. هالوی میگوید این بینظمیها امکان جنگ را سلب میکنند. پس از آنکه ارتش رژیم هفت نفر از امدادگران سازمان «آشپزخانه مرکزی جهانی» را ترور کرد، تعدادی از مقامات صهیونیستی از جمله در حوزه امنیت داخلی در گفتوگو با روزنامه آنلاین «ایندیپندنت»اعلام کردند ارتش دچار هرجومرج شده است، هرچند این ادعا بهمنظور مانور برای رهایی از تبعات ترور اتباع کشورهای غربی صورت گرفته است اما با دیگر شواهد همخوانی دارد. صهیونیستها با وجود حضور در اکثر مناطق غزه و ادعای تسلط بر آنها اما به دلیل ناتوانی در مدیریت عنصر «تونل» در جنگ همواره شاهد آسیبهای سنگین بودهاند. مبارزان مقاومت در تونلها پنهان شده و پس از شناسایی نظامیان صهیونیست با خروجی کوتاهمدت که در برخی مواقع به چند ثانیه محدود میشود بهسرعت آنها را هدف قرار داده و فورا صحنه را ترک کرده و به تونلها بازمیگردند. صهیونیستها برای مقابله با این تونلها روشهای مختلفی از بمباران با بمبهای سنگرشکن، یافتن ورودی تونلها، منجر کردن خطوط تونلی، نفوذ به آنها تا پمپاژ آب را به شکل تکنیکی به کار گرفتهاند. علاوهبر این اقدامات تکنیکی، مسیرهای دیگری نیز آزموده شدهاند. صهیونیستها امید داشتند در نبردی طولانی و چند ماهه مبارزان حماس نتوانند حضور در تونلها را تحمل کنند یا بهدلیل این حضور دچار آسیبهای جسمی و روحی شده و از چرخه مبارزه ولو به شکل موقت خارج شوند.
صحنه غزه اما تنها میدان نبرد نیروی زمینی ارتش رژیم نبوده است. آنها در کرانه باختری و مرز با لبنان و سوریه نیز با وضعیت ویژهای مواجهند. در کرانه باختری صهیونیستها دستکم 400 نفر را در حین طوفان الاقصی به شهادت رساندند و جمعیتی افزون بر هفتهزار نفر را دستگیر کردهاند. برای فهم بزرگی این اعداد باید دانست تعداد اسرای فلسطینی که حماس قصد داشت با اسیرگیری روز 7 اکتبر آنها را آزاد کند، هفتهزار نفر بود. بااینحال وضعیت کرانه باختری که بهلحاظ امنیتی صهیونیستها بر آن مسلطتر بودهاند، همچنان غیرقابلکنترل است. جالب آنکه اگر در نوار غزه صهیونیستها با حماس بهعنوان حاکم این منطقه در جنگند، در کرانه باختری با تشکیلات خودگردان بهعنوان حاکم این منطقه در نسبت همکاری قرار دارند. جریان فتح که اعضای آن کنترل تشکیلات خودگردان را برعهده دارند، هفته گذشته در خشم ناشی از قیام مردم فلسطین برای انحراف اذهان عمومی در بیانیهای ایران را متهم به ایجاد التهاب در کرانه باختری کرد. جبهه بزرگ بعدی لبنان است. نیروهای مقاومت لبنان از روز 8 اکتبر یک روز پس از آغاز جنگ عملیاتهای خود علیه رژیم را آغاز کردند و تاکنون نزدیک به 300 شهید دادهاند. دربرابر این شهدا، در طرف صهیونیستی نیز بیش از دوهزار نفر از نظامیان و شهرکنشینان کشته و زخمی شدهاند. علاوهبر تلفات، 100 هزار شهرکنشین نیز بهدنبال حکم دولت یا تصمیم شخصی از نوار مرزی با لبنان خارج شده و به شکل آواره در دیگر مناطق فلسطین اشغالی اسکان داده شدهاند.
صهیونیستها از ابتدای درگیری تلاش کردهاند با افزودن بر شدت حملات خود به لبنان، ترور فرماندهان اصلی مقاومت و همچنین جنایت علیه مردم جنگ در مرزهای شمالی را متوقف کنند. در لایهای دیگر آمریکا نیز با اعزام ناوهواپیمابر تلاش کرد با ایجاد سایه تهدید بر لبنان، مقاومت را از عملیات بازدارد. با وجود این اما در ماهها و هفتههای اخیر تنشها در این منطقه بالاتر رفته است. نیروهای مقاومت لبنان اخیرا دست به استفاده از موشکهای «تاپ اتک» الماس زدهاند. گفته میشود نیروهای مقاومت لبنان چند سال قبل این موشک را از صهیونیستها به غنیمت گرفتند و برای ایران ارسال کردند تا تهران آنها را مهندسی معکوس کند. این موشکها بسیار پیشرفتهاند و تحولی در عرصه جنگ با رژیم ایجاد کردهاند. موشکهای ضدتانک مانند کورنت ساخت روسیه که تا پیش از این پیشرفتهترین موشک ضدزره در دستان مقاومت لبنان بوده و نقشی اساسی در شکست رژیم و تانکهای مرکاوا در جنگ 33 روزه سال 2006 ایفا کردند، ویژگیهایی دارند که در نبرد با رژیم باعث تلفات بالا میشود. موشک کورنت موشکی در راستای افق دید است و موشک باید در مسیری مستقیم بهسمت هدف حرکت کند. نوع هدایت این موشک لیزری و اپتیکی است، به این شکل که کاربر و شلیککننده با تاباندن و نشانهگذاری لیزر روی هدف باعث میشود موشک بهسمت آن حرکت کند. در این نوع هدایت به این دلیل که تا پایان اصابت نشانهگذاری باید حفظ شود، کاربر باید مدت قابلتوجهی در میدان نبرد باقی بماند.
شلیک در راستای افق دید، استفاده از لیزر که توسط سامانههای دشمن قابلشناسایی است و همچنین زمان نسبتا مناسبی که کاربر در میدان نبرد میماند، باعث میشود صهیونیستها راحتتر بتوانند نقطه شلیک را شناسایی کنند و نیروهای عملکننده را به شهادت برسانند. موشک الماس اما وضعیتی متفاوتتر دارد. این موشک از خط سیر مستقیم استفاده نمیکند و به همین دلیل کاربر میتواند آن را از پشت موانع و سنگرهای مستحکم بهسمت هدف پرتاب کند. از این رو شناسایی محل پرتاب بهدلیل غیرمستقیم بودن خط سیر موشک دشمن سختتر است، زیرا جهت پرتاب برای پیشبینی مسیر ممکن نیست. از سوی دیگر این موشک با استفاده از دوربینی که در دماغه دارد خود بهشکل مستقل دست به جستوجو و انتخاب هدف میزند و به همین دلیل کاربر پس از پرتاب موشک میتواند بلافاصله محل را ترک کند. با استفاده از موشک الماس مقاومت لبنان توانایی حمله به پایگاههای امن رژیم را که در خط دید قابلمشاهده نیستند نیز کسب کرده است. موشکهای الماس قادرند اوج بگیرند و از پشت دیوارهای چندمتری پایگاههای رژیم اهداف را شناسایی کنند و مورد هدف قرار دهند؛ قابلیتی که موشک کورنت فاقد آن است.
گام دوم متحولکننده مقاومت لبنان، ساقط ساختن یک فروند پهپاد هرمس- 900 ارتش رژیم است که جزء پهپادهای سنگین وزن طبقهبندی میشود. این پهپادها برخلاف پهپادهایی که در گذشته ساقط شدهاند، بزرگترو پیشرفتهتر بوده و سقف پروازی بالایی دارد که به 9 هزار متر میرسد. صهیونیستها طی 6 ماه جنگ نهتنها جبهه لبنان را آرام نساختهاند، بلکه در هفتههای اخیر شاهد به کارگیری تسلیحاتی از سوی مقاومت لبنان در عرصه زمینی و پدافندی بودهاند که بسیاری از ارتشها فاقد آن هستند.
2. وضعیت سیاسی داخلی
اعتراضات داخلی با دوره نخستوزیری کنونی بنیامین نتانیاهو عجین شده و همواره به شکلی پیوسته وجود داشته است. این پیوستگی شفافیت فضا برای تشخیص سطح منازعات را دشوار کرده است. با این حال از برخی تحولات میتواند عمق اعتراضات فعلی را تعیین کرد. تا پیش از این معترضان علیه نتانیاهو عمدتا اقشار سکولاری بودند که رهبرانی مانند بنی گانتز و یائیر لاپید هدایت آنها را برعهده داشتند اما امروزه معترضان رادیکالتر شدهاند. آنها بهسمت خانه مسئولان مانند نخستوزیر و وزیر جنگ رفتهاند تا مستقیما با آنها تسویهحساب کنند. اتفاقی که باعث شده طرفداران کابینه بگویند آنها به دنبال ترور مسئولان هستند. این اتهام باعث شد تا یکی از طرفداران نتانیاهو با خودرو به معترضان حمله کرده و تعدادی از آنها را زیر بگیرد. علاوهبر رادیکالتر شدن معترضان که تحولی جدید است، سرزمینهای اشغالی شاهد اعتراض متحدان کابینه نتانیاهو نیز شده است. ارتش و کنست قصد دارند برای جبران کمبود نیروهای نظامی، قشر حریدی را که از خدمت نظامی معاف است، به آن ملزم سازند. این اتفاق باعث شده در هفتههای اخیر آنها خیابان را رها نکنند. این درحالی است که این قشر جزء طرفداران کابینه هستند. بر همین اساس به خیابان آمدن اعتراضی طرفداران کابینه تحولی جدید به حساب میآید.
3. وضعیت بینالمللی
وضعیت بینالمللی رژیم با آغاز طوفان الاقصی دستخوش تغییرات منفی شد. این پیوستگی نیز مانع از شفاف دیدن تحولات جدید میشود. از این رو توصیف دقیقتری از اوضاع لازم است. ترکیه تا پیش از این شاهد اعتراضات ضدصهیونیستی بود و دولت ترکیه نیز با وجود سکوت طولانیمدت در روزهای اول، در ادامه به این موج پیوست. علیرغم این شرایط اما در داخل ترکیه اعتراضات معناداری در رابطه با روابط اقتصادی ترکیه و رژیم دیده نمیشد. این اعتراضات اما در ششمین ماه جنگ شکل گرفته و به گفته وزیر کشور ترکیه بهدنبال آن 43 نفر دستگیر شدهاند. اردن نیز که در طول جنگ با وجود اعتراضات، تقریبا آرام بود، دستخوش تغییرات شده است. این کشور که به دلیل مجاورت با کرانه باختری و حضور سنگین فلسطینان تحت تاثیر قضیه فلسطین است، طی 14 روز اخیر شاهد اعتراضات مداوم بوده است. این اعتراضات خشم و نگرانی حکومتهای محافظهکار عربی را نیز برانگیخته است بهگونهای که علمای سعودی علیه آن واکنش نشان دادهاند. تحول دیگر در جبهه اردن تیراندازی از خاک این کشور بهسمت نظامیان صهیونیست در هفته گذشته بود. علاوهبر این اتفاقات، نیروهای مقاومت عراق نیز با اعلام آمادگی برای تسلیح 12 هزار نفر از علاقهمندان به فلسطین در اردن، تهدیدی دو جانبه علیه دولت اردن و رژیم ایجاد کردهاند.
در کنار ملتهبتر شدن وضعیت کشورهای متحد رژیم در منطقه، صهیونیستها در غرب نیز اوضاع وخیمی دارند. ریشی سوناک که وزیر خارجه قبلیاش نخستین مقام عالیرتبه غربی بود که پس از 7 اکتبر به فلسطین اشغالی سفر کرد، تاکید کرده جنگ «وحشتناک» غزه باید تمام شود. دیوید کامرون وزیر خارجه کنونی او نیز هشدار داده چشمانداز قحطی در غزه «کاملا واقعی» است. همزمان با این اظهارات روز شنبه شاهد بیش از ۳۲ تظاهرات و فعالیت حامی فلسطینیها در بیش از ۲۵ شهر انگلیس ازجمله لندن و منچستر ثبت شده و بیش از ۱۳۴ عضو پارلمان و اعضایی از مجلس اعیان در نامهای به وزرای خارجه و تجارت خواهان ممنوعیت معاملات تسلیحاتی با رژیمصهیونیستی شدهاند.
در آمریکا نیز وضعیت به وخامت رفته است. نانسی پلوسی رهبر پیشین مجلس نمایندگان آمریکا که همچنان در مجلس نمایندگان عضویت دارد و پیش از این علیه تظاهرکنندگان طرفدار فلسطین موضعگیری میکرد، در شرایط فعلی به همراه تعداد دیگری از دموکراتها نامهای برای ممنوعیت ارسال تسلیحات از آمریکا به رژیم را امضا کرده است. لئون پنتا، رئیس اسبق سنا که به وزارت دفاع نیز رسیده بود یکی دیگر از مقامات آمریکایی است که علیه صهیونیستها صحبت کرده است.
بالاتر از همه دولت جو بایدن مواضعش را درخصوص تلآویو تندتر کرده است. سیانان به نقل از یک منبع آگاه ناشناس گزارش داده که بایدن در آخرین تماس که پنجشنبه گذشته انجام شد تهدید کرد که اگر رژیمصهیونیستی روش جنگ خود را در نوار غزه تغییر ندهد، عواقب ناگواری برایش در پی خواهد داشت. محور آنگلوساکسونی غرب جدیترین حامی صهیونیستها در غرب و جهان بود اما امروز بر شدت حملات انتقادی و عملی خود علیه تلآویو افزوده است. اخیرا آمریکا، انگلیس، کانادا و استرالیا اقداماتی علیه رژیم ترتیب دادهاند.
راهکار نتانیاهو
نتانیاهو برای مدیریت اوضاع جدید تلاش کرد روز دوشنبه هفته گذشته با حمله به کنسولگری ایران در دمشق و به شهادت رساندن تعدادی از دیپلماتها و مستشاران عالیرتبه ایرانی راهی برای خلاصی از وضعیت خفهکننده خود بیابد. به عبارتی دیگر نتانیاهو قصد داشت از پاسخ ایران به جنایت دمشق، بهعنوان داغی برای درمان زخم استفاده کنند. اطبا در گذشته پس از ناکامی روشهای مختلف برای درمان زخم یا وسعت آن، از داغ با آهن گداخته برای درمان استفاده میکردند. نتانیاهو نیز طی ششماه گذشته هر روشی برای اصلاح و مدیریت اوضاع به ذهن میآمد را به کار گرفت اما نهتنها ثمربخش نبودند، بلکه زخم نیز گستردهتر و عمیقتر شد. اعتراضات شدید خیابانی آن هم در حین جنگ و رویگردانی محور آنگلوساکسونی از تلآویو بخشی از ماجرا هستند که عمیق زخم رژیم را نشان میدهند. نتانیاهو امیدوار است با پاسخ سنگین ایران شکست ناگزیری را که پیشرو دارد نه از حماس بلکه از ایران معرفی کند. او همچنین قصد دارد با استفاده از تهدید ایران، توجه غرب و جامعه داخلی را جلب کرده و مشکلات کثیر خود را با استفاده از دشمنی ایران، به وحدت و سامان برساند. هدف دیگر نتانیاهو به پایان جنگ با چنین سناریویی مربوط است. تلآویو میکوشد با فضاسازی از شکست خود در برابر ایران و خروج از عرصه رقابتها، آمریکا و متحدانش را به شکل مستقیم، مواجه با تهدید تهران قرار دهد. بهزعم نتانیاهو پس از آنکه رژیم دستان خود را در جنگ بالا ببرد، آمریکاییها در معرض مسیر سختی قرار میگیرد؛ یا پذیرش برتری ایران و یا سرخوردن با شیبی تند در درگیری شدید با تهران. تهران علیرغم قطعی بودن واکنشش به واقعه دمشق اما درحال پختوپز تحرکاتی هوشمندانه است.