تاریخ : Tue 02 Apr 2024 - 22:59
کد خبر : 96351
سرویس خبری : اندیشه

نگاهی نو به نو اندیشی دینی

رضا غلامی، عضو هیات‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:

نگاهی نو به نو اندیشی دینی

نواندیشی دینی یا اصلاح‌گری دینی، اصطلاحی است که در تاریخ معاصر و جدی شدن رویارویی دین و مدرنیسم رواج یافته است. هرچند نواندیشان دینی از طیف‌های فکری مختلفی بوده‌اند و متناسب با زمینه‌های تاریخی حیات خود و نیز ویژگی‌های شخصیتی‌شان، اهداف و اغراض یکسانی نداشته‌اند، اما نسبت به آنها در بخش عمده بدنه جامعه دینداران سنتی به‌ویژه روحانیون، نگاه چندان روشن و حتی مثبتی نبوده است.

رضا غلامی، عضو هیات‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: نواندیشی دینی یا اصلاح‌گری دینی، اصطلاحی است که در تاریخ معاصر و جدی شدن رویارویی دین و مدرنیسم رواج یافته است. هرچند نواندیشان دینی از طیف‌های فکری مختلفی بوده‌اند و متناسب با زمینه‌های تاریخی حیات خود و نیز ویژگی‌های شخصیتی‌شان، اهداف و اغراض یکسانی نداشته‌اند، اما نسبت به آنها در بخش عمده بدنه جامعه دینداران سنتی به‌ویژه روحانیون، نگاه چندان روشن و حتی مثبتی نبوده است. هر‌چند وقتی از نواندیشی دینی صحبت می‌شود، یک طیف بزرگ قابل ترسیم است که یک نقطه از آن‌ سید‌جمال‌الدین اسدآبادی، نقطه‌ای دیگر‌ مرحوم علامه طباطبایی و استاد شهید مطهری، یک نقطه دیگر‌ مرحوم دکتر علی شریعتی و در نقاط دیگر‌ دکتر عبدالکریم سروش و سایرین قرار دارند. اگر نواندیشی دینی در یک معنای وسیع لحاظ شود، حتی امام‌خمینی(ره) به عنوان موسس نظام جمهوری اسلامی را نیز می‌توان جزء نواندیشان بزرگ دینی دانست که بر‌خلاف نگاه رایج میان متکلمان و فقها شیعه، تفسیری صد‌در‌صد اجتماعی و سیاسی از اسلام را مبتنی بر فقه جواهری استنباط و سپس عینیت بخشید. به یک بیان، به حدی نواندیشی با تکثر رویکردها روبه‌رو بوده است که احتمالا دارد میان نقاط طیفی آن حتی تعارضاتی نیز مشاهده شود. به‌هر‌حال، حول ماجرای نواندیشی دینی حرف‌های فراوانی گفته شده و خوش‌بینی‌ها و بدبینی‌هایی ابراز شده که این یادداشت در مقام بررسی و تایید و رد آنها نیست. شاید بتوان گفت در طول دهه‌های گذشته، لااقل 10 تلقی زیر نسبت به نواندیشی دینی کم‌وبیش رواج داشته است. بعضی از این تلقی‌ها به اقتضای شرایط زمانی، بر دیگر تلقی ها غلبه یافته است:
1. پیوند دین و دنیا و به تبع آن، پیشرفت و تلاش برای رفع عقب ماندگی‌ها و احیای تمدن تاریخی اسلامی 2. پیوند دین و سیاست و ارائه دین به مثابه یک سیستم اجتماعی و مدنی 3. خالص‌سازی دینی و پیرایشگری دین از انحرافات، خرافات، موهومات 4. جدایی دین از سیاست و به تبع آن جدایی دین از معرفت 5. ایمان منهای شریعت، پروتستانتیسم اسلامی، دین به مثابه عشق6. دین مساوی اخلاق فردی 7. رویارویی با قشری‌گرایی 8. مقابله با سلفی‌گری، بنیادگرایی اسلامی و افراط‌گرایی 9. مدرن‌سازی دین با همه لوازم آن 10. بازنمایی دین به مثابه دین بشری
کارنامه‌ مثبت برخی نواندیشان دینی
برای نواندیشان دینی می‌توان فهرستی از خدمات مثبت و یا نقاط قوت‌هایی را مدنظر قرار داد که در ادامه به اهم آنها اشاره می‌شود. 1. مسائل و پرسش‌های مهم، موثر و پیچیده‌ای را پیش روی فهم ما از دین و دینداری قرار دادند.‌ 2. باب نقد و تابوشکنی در دو عرصه معرفت دینی و امر دینداری را گشودند. 3. نظریه های جدیدی را در مواجهه دین و دینداری با شرایط و نیازها نوپدید ارائه دادند.
4. نسبت به آلوده شدن دین یا دینداری به سطوحی از استبداد و تمامیت‌خواهی هشدار دادند.
5. تحرک و پویایی علمی و تحقیقی در ساحت معرفت دینی را ده‌چندان کردند.
کارنامه‌ منفی برخی نواندیشان دینی
در کنار آنچه به عنوان خدمات و کارنامه‌ مثبت برخی نواندیشان دینی در طول تاریخ اشاره شد، می‌توان به شماری از ضعف‌ها و آفات نواندیشان دینی نیز فهرست‌وار پرداخت. 1. دچار سیاست‌زدگی شدند و عقل و استدلال را قربانی برخی اغراض سیاسی و یا کسب قدرت کردند.2. نتوانستند بدون عینک مدرنیسم به مشاهده و ارزیابی دین بپردازند و بی طرفی کافی را در وارسی‌های برون‌دینی رعایت نکردند. 3. در مواردی، به لفاظی و مغالطه و سفسطه روی آوردند و حتی پرده انصاف و ادب را در نقد و قضاوت دریدند. 4. در کل‌نگری و جامع و منسجم نگری به دین و امر دینداری موفق نبودند. 5. در تبیین ضعف‌ها و کاستی‌های دین، به تعمیم شتاب‌زده و ناروا رو آوردند. 6. حضور میدانی خود در طیف‌های گوناگون دینداران و تلاش برای درک تجربیات دینی آنها را کم اهمیت شمردند. 7. برخلاف فلسفه رایج نواندیشی دینی، در مواردی به سمت الهی‌زدایی از دین و تقریر دین به منزله یک دین بشری حرکت کردند.
چرا نواندیشی دینی ضروری است؟
به احتمال زیاد، بتوان به دلایل زیر نواندیشی دینی در عصر حاضر و به ویژه آینده را یک ضرورت حیاتی دانست. الف. واقعیت غیرقابل انکارِ پدیده جعل و دروغ‌بافی در صدر اسلام و سرایت آن در مقاطع تاریخی دیگر، ب. انحراف دین و امر دینداری به منزله یک امر طبیعی، ج. کُند شدن تیغ عقل در برخی اعصار، د. وجود مستمر خطر عوام‌زدگی، خطری مستمر (ورود خرافات و موهومات و غلو)، ه. احتمال همیشگی سلطه ظواهر بر معنا، حقیقت و باطن، و. کاسبی و منفعت‌جویی با دین با چاشنی ظاهرسازی و مقدس مآبی، ز. ماندن در تاریخ و بازماندن از حرکت با زمان و تحول.
تعریف نواندیشی دینی جدید
می‌توان اینگونه گفت نواندیشی دینی در نگاه نگارنده، عبارت است از تلاش عقلی، آزاد و متعهدانه در جهت تقرب به تفسیری حقیقی به دین و امر دینداری و تئوریزه و الگومندسازی آن و در طرف دیگر، اصلاح و پیرایش دین و امر دینداری از هر نوع آلودگی با معیارهای عقلی- دینی در جهت بسط و تعمیق دین و دینداری. همانطور که قابل ملاحظه است، در این تعریف از نواندیشی دینی، مرز کار روشن‌اندیشی دینی با کار روشنفکرانی که هدف آنها حذف یا کمرنگ‌سازی دین از زندگی فردی به‌ویژه اجتماعی مشخص است، درواقع، در روشن‌اندیشی دینی با هر رویکردی، هدف و مقصد تقویت دین و دینداری است و برآیند تلاش‌های یک نواندیش دینی در این تفسیر، با هر نظرگاه، توسعه دین و دینداری‌ حقیقی یا نزدیک‌تر به حقیقت است.
خصلت‌های نواندیشان دینی جدید
1. صیانت از اصالت و حقانیت دین را یک رسالت الهی و خدمتی بزرگ و ارزشمند به دینداران می‌دانند. 2. خرافه‌ستیزی، افشای توهمات، مقابله با غلوگرایی، قشری‌زدگی، تاریخی‌مانی، فروکاست‌گرایی دینی و رویکرد شبه‌کاریکاتوری به دین، مقابله با آلوده شدن دین به منفعت‌طلبی‌های فردی و گروهی و همچنین مقابله با پیچیده شدن امر جامعه دینی به سطوحی از استبداد و تمامیت‌خواهی، هفت اولویت اصلی برای فعالیت‌های آنان است. 3. آزاداندیشی و انصاف را فدای سیاست‌زدگی و بازی‌های حزبی و تشکیلاتی نمی‌کنند. 4. پیشداوری‌های شبه‌معرفتی و انگیزه‌های فردی و گروهی را در فعالیت‌هایشان دخالت نمی‌دهند. 5. جوزده و به تبع آن، عوام‌زده نمی‌شوند و کف و سوت مخاطبان آنان را در مسیر ارائه مدعیات احساسی و نامستند ترغیب نمی‌کنند. 6. در عین حال که تابوشکن، توهم‌ستیز و گریزان از تقدس‌نمایی هستند، خودشان به تابوگرایی، توهم‌سرایی و تقدس‌نمایی گرایش پیدا نمی‌کنند. 7. جزم‌اندیشی و مطلق‌گرایی را به چالش می‌کشند اما خودشان به جزمی‌اندیشی و مطلق‌اندیشی تمایلی ندارند. اگر به آموزه یا گزاره غیرقابل فهمی رسیدند، آن ‌را نفی نمی‌کنند بلکه به عدم فهم خود اقرار می‌کنند. علاوه‌بر این، تنوع نظرگاه‌ها را انکار نمی‌کنند؛ هرچند نقد عالمانه نظرگاه‌های گوناگون را با معیارهای روشن دنبال می‌کنند. 8. مخاطب خود را در بررسی و پذیرش نظرات خویش آزاد می‌گذارند و از جهت روانی مخاطب را مستقیم یا زیرپوستی، مجبور به قبول دیدگاه‌هایش نمی‌کنند. خصوصا زمانی که نظرات‌شان به میزان‌ کافی نقد نشده است، اصرار بر تبلیغ آن میان غیرمتخصصان ندارند. 9. سکولاریسم یا تحقیر شریعت‌ را مقصد قطعی اصلاحگری خود در نظر نمی‌گیرند. مقصد آنان فقط حقیقت است، هرچه که باشد. 10. عقب ماندگی اجتماعی مسلمانان، یک مساله اساسی در نگاه آنان است و تعلیل و تحلیل این مساله در نسبت آن با دین و دینداری را از دو زاویه سلبی و ایجابی مدنظر قرار می‌دهند. 11. مزایا و نقاط قوت مدرنیته و امکان تعامل دین و دینداران با آن را نفی نمی‌کنند، در عین حال نسبت به مدرنیته و عوارضش دچار سطحی‌نگری نمی‌شوند. 12. با کنار گذاشتن حق‌-همه‌پنداری، به سمت گفت‌وگو و همکاری واقعی میان ادیان و مکاتب معنوی و نیز تقریب و حتی اتحاد مذاهب اسلامی گرایش جدی دارند و در رفع موانع تعارف نمی‌کنند. 13. در صیانت از جامعه جهانی (به مثابه کشتی‌ای که بشر با هر دین، مذهب، آیین و مکتبی بر آن سوارند‌) و رفع مخاطراتی مانند بحران محیط‌زیست و بیماری‌های مسری به فقرزدایی، خشونت‌ستیزی، مقابله با نقض حقوق بشر و..، نیز بر پیشتازی جهان اسلام و همکاری جدی با جوامع غیر اسلامی تاکید دارند. 14. سرمایه اصلی آنان برای داوری، براهین عقلی است؛ هرچند در مقدمات امر از همه ظرفیت‌های معرفتی‌شناختی بهره می‌جویند. 15. به نواندیشی دینی فقط رویکرد سلبی و پیرایشی ندارند بلکه به‌واسطه بازسازی اجتهاد به‌وسیله عقل و بسط کارکرد مستقل عقل در اجتهاد، به سوی بازمعماری فردی و اجتماعی دین نیز گرایش دارند.
مواجهه درست با مدعیان نواندیشی دینی
به نظر می‌رسد، جا دارد در مواجهه با هر جریان و هر کسی که مدعی نواندیشی دینی است و تخصص و صدقش در این عرصه روشن است چهار مواجهه زیر صورت گیرد: 1. از تکفیر و تفسیق آنان به منزله اقدامی ناصواب و ممنوع قطعی اجتناب شود. همچنین‌ نسبت دادن آنها به بیگانه. 2. فضای نخبگانی و علمی آزاد و وسیعی برای شنیدن و نقد دیدگاه‌های نواندیشان دینی به‌وجود آید. 3. از ایجاد محدودیت برای بیان و نشر تخصصی آثار نواندیشان دینی اجتناب شود. 4. بهره‌گیری از نقدها و نظرات مثبت آنان و کنار گذاشتن ضعف‌ها و اشکالات صحیحی که از سوی آنان نسبت به دین و دینداری وارد می‌شود، فرصتی مغتنم شمرده شود. البته جا دارد از نظر دور نداشت که در تحلیل نابردباری در برابر نواندیشی دینی، غفلت از پیوند منفعت‌طلبی با دین‌گرایی روا نیست. به بیان دیگر، بخشی از رفتارهایی که در طول تاریخ با نواندیشان دینی از هر طیفی صورت گرفته است، در مواردی متاثر از به چالش کشیده شدن منفعت‌طلبی‌های برخی شخصیت‌ها و گروه‌های دینی از سوی نواندیشان دینی بوده است. و کلمه آخر اینکه برآیند فعالیت علمی یا ترویجی یک نواندیش دینی نمی‌تواند به ضرر اصل دین و در مسیر تضعیف گوهر و حقیقت دین باشد و چنانچه کسی نام خود را نواندیش دینی بگذارد اما نتایج فعالیت او به ضرر دین باشد، نام آن فرد را نمی‌توان نواندیش دینی با هر قرائتی گذاشت. با این حال، قضاوت اینکه برآیند فعالیت فردی در این جایگاه به نفع دین یا به ضرر دین است، برعهده اکثریت متفکران دینی منصف و عادل است.