فرهیختگان: ارگان رسمی رسانه ملی پنجشنبه گذشته نقدی بر عملکرد دانشگاه آزاد اسلامی نوشته و در یادداشتی کوتاه ادعا کرده که «کارنامه دانشگاه آزاد در این سالها مقابل طرح توسعه کشور بوده و به لحاظ جامعهشناسی سیاسی به محل تولید ناراضی در داخل کشور بدل شده است.» سادهترین و کاملترین نحوه مواجهه با این گزاره همان سوال و لحن و لبخند احمد امجدزاده در برنامه شبکه خبر است: «جدی میفرمایید؟» و سپس با همان لحن ادامه داد که پس این ورودیهای دانشگاه آزاد در سالهای اخیر که از 950 هزار نفر در سالهای پایانی دهه 90، امسال به یک میلیون و 350 هزار نفر رسیده از کجا آمدهاند؟ واقعیت این است که گزارههای کوتاه و غیرمتقن مطالب اخیر جام جم در نقد دانشگاه آزاد را میتوان مورد به مورد بررسی کرد اما تقریبا اغلب آنها را میتوان با همین کلیشه پرتکرار شبکههای اجتماعی در این ایام پاسخ و نشان داد تا چه میزان جهان نویسنده این مطالب دور از واقعیتهای امروز دانشگاه آزاد و همگام و هملهجه با ادبیات کسانی است که تا همین چندی قبل با به خطر افتادن مطامع سیاسی خود، همین جنس انتقادات را با کلیدواژهها و برچسبهای دیگری نثار دانشگاه میکردند. مثلا؟
دال مرکزی یادداشت برمساله نظارت تکیه کرده اما نویسنده حتما از نحوه مراودات بین شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم با دانشگاه آزاد اطلاعات کافی نداشته و احتمالا بیاطلاع از حضور وزرای علوم و بهداشت در هیاتامنای دانشگاه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در هیات عالی تجدیدنظر دانشگاه آزاد یا ارائه گزارشهای مرتب رئیس دانشگاه در صحن شورا و کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس یا حسابرسی مستقل صورت گرفته در حوزه مالی توسط مفید راهبر که برای نخستین بار در دانشگاه آزاد از ابتدای تاسیس در سالهای اخیر صورت گرفته، صحبت از عدم نظارت به میان آورده است. درحالیکه با راهاندازی سامانههای مختلف دانشگاه که امکان مدیریت آن را در قالب یک شبکه واحد فراهم میکند، امکان نظارت دقیقتر و به لحظه از حوزههای آموزشی و پژوهشی تا مالی را ممکن کرده است.
یادداشت اخیر جام جم یکی از نشانههای انحراف علمی دانشگاه را تحلیل محتوای تریبونهای رسانهای آن عنوان کرده است و ادعا کرده که مسائل علمی در اولویت این رسانهها نیست. به نویسنده محترم صرفا باید پیشنهاد کرد پیش از نگارش نقد بعدی لااقل سری به رسانههای دانشگاه زده و لااقل مروری بر 4 صفحه ویژه دانشگاه در روزنامه «فرهیختگان» داشته باشد که به صورت روزانه مسائل مختلف حوزه علم و فناوری را مورد بررسی قرار میدهد. جام جم در مطلب پیشین خود از قول مدیران دانشگاه به مباحث مالی پرداخته و از بودجه 33 هزار میلیاردی سخن گفته که هدفگذاری سال مالی فعلی دانشگاه آزاد است و بدنه دانشگاه برای تحقق آن در وجوه مختلف تلاش میکنند. درواقع عدد هدفگذاری سال جاری است و نه بودجه فعلی دانشگاه. یا مثلا از منابع درآمدهای غیرشهریهای و نحوه هزینهکرد آن پرسیده است. البته طبیعی است در نهادی وابسته به بودجه نفت که درآمدهای آن نظیر آگهیها هم شفافیت چندانی ندارد، اصل رشد اقتصاد یک مجموعه غیردولتی یا تغییر رویکرد دانشگاه در میزان اتکا به شهریه سوال نباشد! عجیب بود؟ نبود! چون نگارنده اطلاعی از صرف بیش از 94 درصد بودجه دانشگاههای دولتی به حقوق و دستمزد نداشته است. البته که این عدد در دانشگاه آزاد حدود 59 درصد است و صدالبته که کار در حوزه پژوهش و فناوری نیازمند سرمایهگذاری است. از همینرو بزرگترین صندوق پژوهش غیردولتی کشور امروز با اندوختهای 801 میلیارد تومانی در کنار فناوران دانشگاه آزاد قرار دارد تا از ایدههای آنها حمایت کند.میتوان سیاهه نقدهای بیمبنا و منطق را باز هم ادامه داد اما به نظر همین چند مورد هم برای نشان دادن بیاطلاعی و در نظر داشتن اهداف سیاسی در پس نگارش مطالب اینچنین، کافی است. عجیب آنکه رسانه مجموعهای داعیهدار نظارت و شفافیت شده که امروز در افکار عمومی به واسطه عملکرد خود با سوالات جدی مواجه است و دقیقا از همین یکهتازی بدون وجود نظارت دقیق نان میخورد! مطالبه شفافیت البته بد نیست اما اگر فقط برای همسایه نباشد.جور دیگری هم میتوان به موضوع نگریست. دانشگاه آزاد و رسانه ملی هر دو در این سالها با چالش مخاطب دستهوپنجه نرم کردند. شرایط جدید آموزشی نیازمند تغییر مدل فعالیت دانشگاه است و از سوی دیگر پر و بال گرفتن فضای مجازی بر فعالیت هر دو تاثیر گذاشته است. با این وجود بد نیست برای بررسی نتیجه تحولات اخیر هر دو مجموعه تغییرات مخاطبان آن را مقایسه کرد. رسانه ملی که با افت 23 درصدی مخاطب در سال اخیر مواجه شده موفق عمل کرده است یا دانشگاه آزادی که با افزایش قریب به 400 هزار نفری دانشجو حدود 40 درصد تعداد دانشجویان خود را افزایش داده است؟ بنا به صحبت از نارضایتی باشد کدام یک اولیترند؟ همه آن تفاسیر دور از واقعیتی که در مطالب اخیر ارگان رسمی صداوسیما به آن پرداخته شده را درست هم در نظر بگیریم مرهمی برای افت 23 درصدی مخاطب صداوسیما نخواهد شد. چاره کار را باید در تحولی واقعی یافت که متناسب با اقتضائات و نیاز روز جامعه باشد. غافل از اینکه حتی در انتقاد نه فقط جانب انصاف که حتی کسب اطلاعات و آگاهی که پیشزمینه آن است هم در محتوا دیده نمیشود و نمیتواند از ذینفعان دفاعی کند. مثلا در مورد دانشگاه، قطعی چندساعته دسترسی آموزشیار قطعا سوژه بهتری است؛ شاید این بار با شمایل دفاع از حقوق دانشجو، کمکی هم کمی نزدیکتر به واقعیت کردید و هدف خودتان را دنبال و به جلوگیری از کاهش مخاطب تلویزیون هم کمک کردید!