زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز: 23 آذر ماه بود که گزارشی با عنوان «گزارش یک تخلف در بازار موبایل» از صفحه نقد روز منتشر شد. در آن روزها از تخلف و شیوه عجیب خریدوفروش آیفون توسط شرکتی گفتیم که در بازار موبایل آنقدرها خوشنام نبود و همصنفیهایش مردم را از پیش خرید گوشی برحذر میداشتند. این شرکت با وعده فروش آیفون13 تنها با 20 میلیون تومان، افراد بسیاری را برای پیشخرید آیفون جذب کرده بود. در آن روزها یکی از کاربران توییتر قصه اعتماد به این شرکت را نوشته و گفته بود در قرارداد اولیه این شرکت متعهد میشود پس از 60 روز یک دستگاه آیفون13 پیشخرید شده را تحویل خریدار دهند. وقتی به سراغ این شرکت در بازار چارسو رفته بودیم، یک روز از فک پلمب آن گذشته بود. ظاهرا کارکنان شعبه چارسو به همصنفیهایشان گفته بودند که شرکت به دلیل عدم رعایت شئونات در روز جمعه سیاه توسط مقام قضایی پلمب شده است. اما باز هم هم صنفیهایشان این ادعا را باور نکرده و جریان را جدیتر از یک پلمب برای عدم رعایت شئونات میدانستند.
وقتی سراغ شعبه چارسو را از دیگر همصنفیهایشان گرفتم؛ گفتوگوی جالبی میان من و یکی از مغازهداران فعال در چارسو شکل گرفت. چند باری پرسید که با چه منطقی قرار است اعتماد کنم و چه تضمینی وجود دارد که واقعا گوشی وعده داده شده تامین شود؟ چند مرتبهای در جریان این گفتوگو، مرا از پیشخرید گوشی آیفون توسط کوروش کمپانی برحذر کرد و درنهایت هم گفت پول خودت است اما اعتماد به شرکتی که ادعا دارد زیرقیمت بازار کالا را تامین میکند، عاقلانه نیست! در آن گزارش، از این گفتیم که بسیاری از مردم از طریق تبلیغ سلبریتیها به این شرکت اعتماد کرده بودند و برخی هم از روی طمع، با این خیال که آیفون زیر قیمت خریداری میکنند و در زمان گرانی دلار، میتوانند آیفونها را بفروشند به سراغ این شرکت رفته بودند. دو ماه پیش، حواشی این شرکت آنقدرها فضای مجازی را پر نکرده بود، برای همین ترجیح دادیم تا با احتیاط بیشتر از فعالیت این شرکت بگوییم و عنوان شرکت کوروش کمپانی را در آن گزارش«ک.ک» یاد کرده بودیم.
دوباره نام کوروشکمپانی بر سر زبانها افتاد
چند روزی میشود که دوباره نام این شرکت بر سر زبانها افتاده است اما وضعیت از دو ماه گذشته، بهمراتب بدتر است و آنگونه که معلوم است مدیرعامل کوروشکمپانی از کشور خارج شده است. سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس امنیت اقتصادی فراجا درباره پرونده تشکیلشده برای این شرکت گفته است: «با بررسیهای صورتگرفته مشخص شد که اعضای این شرکت با تبلیغات گسترده و سوءاستفاده از برخی چهرههای شناختهشده (سلبریتیها) با تبلیغ فروش گوشی تلفن همراه به قیمت پایین با دریافت مبالغی با وعده تحویل ۴۵ روزه اقدام به ثبتنام از شهروندان کردهاند. با اقدامات صورتگرفته یکی از اعضای اصلی این شرکت بازداشت شده و دو نفر دیگر تحت تعقیب هستند و با هماهنگی دستگاه قضایی تمام اموال متهم اصلی پرونده توقیف شد. افرادی که اقدام به ثبتنام گوشی از این شرکت کردهاند با به همراه داشتن مدارک و مستندات خود به منظور تشکیل پرونده و انجام اقدامات بعدی پلیس امنیت اقتصادی فراجا واقع در ابتدای مرزداران مراجعه کنند. راهاندازی پلیس امنیت اقتصاد دیجیتال به ما این امکان را میدهد که با رصدهای صورتگرفته مانع از فعالیت مجرمان در این حوزه شویم.»
مردم، تبلیغ و جای خالی نهادی نظارتی؛ سه ضلع یک مثلث
واکاوی فعالیت کوروشکمپانی و آنچه که رخداده است، سه جنبه وجود دارد. البته که پیشفرض تمام این سه جنبه؛ سوءاستفاده و شیادی صاحبان این شرکت است. جنبه اول اعتماد بیمورد و ناآگاهی مردم به نحوه فعالیت این شرکت است. کلاهبرداری پانزی شیوهای از کلاهبرداری است که به فرد وعده داده میشود که سرمایه اولیه او با سود چند برابر به او عودت داده میشود. معمولا سود سرمایهگذاران اولیه با پول سرمایهگذاران دوم پرداخت میشود و از طریق این روش، اعتماد سایر افراد جلب میشود. شکل فعالیت این شرکت نیز شبیه به کلاهبرداری پانزی بود. درست است که سرمایهای در کار نبود و افراد با ثبتنام و دادن 20 میلیون پول منتظر تحویل گوشی میماندند اما خرید گوشیهای هر دوره ثبتنام شده، با پول دوره بعدی صورت میگرفت؛ تا جایی که اعتماد افراد جلب شود و افراد بیشتری برای ثبت نام اقدام کنند. تامین گوشی برخی افراد نیز برای اعتمادسازی صورت گرفته بود. بعد از اعتمادسازی از راه تامین گوشی و البته تبلیغ از طریق چهرهها و بیلبوردهای شهر؛ درنهایت در یک تاریخی، تامین گوشی برای ثبتنامکنندگان متوقف میشود و پول مردم به جیب زده میشود!
شاید بیراه نیست که قدیمیترها گفتهاند: «هیچ ارزانی بیعلت نیست.» کوروشکمپانی اولین و آخرین شرکتی نیست که فعالیتش شائبهدار است. اما براساس چه عقل و منطقی مردم دستگاهی که در بازار بالای 35 میلیون تومان است، باید 20 میلیون تومان عرضه شود؟
در چند روز گذشته، بسیاری ادعا کردند پیش از برملا شدن کلاهبرداری این شرکت، عجیب بودن نحوه فعالیت آن را به آشنایانشان اطلاع داده بودند. یک کاربر در توییتر نوشته بود یکی از دوستانش هرچه سرمایه داشت را فروخته و 93 دستگاه گوشی آیفون را از شرکت کوروشکمپانی پیش خرید کرده بود و برای شب عید منتظر بود این دستگاهها را وارد بازار کند. پیشخرید 93 دستگاه یعنی دادن بالای یک میلیارد تومان پول به صاحبان شرکت. یعنی دقیقا آنچه صاحبان شرکت به دنبالش بودند؛ اعتماد بالای مردم برای پرداخت پولهای هنگفت و درنهایت کلاهبرداری از آنها. کار به جایی رسیده بود که مردم روی تامین آن دستگاهها از سوی کوروشکمپانی، سرمایهگذاری کرده بودند و تنها برای تامین یک دستگاه به سراغشان نمیرفتند، بلکه سرمایهشان را تمام و کمال در اختیار این شرکت قرار دادند تا از طریق گوشیهای تامینشده از سوی این شرکت به سودآوری برسند.
آذرماه وقتی برای تهیه گزارش میدانی به سراغ این شرکت رفتم، افراد بسیاری را دیدم که با وجود اینکه با مشقت و حضور ضابط قانون، گوشیشان را تحویل گرفته بودند اما باز هم برای ثبتنام یک دستگاه گوشی دیگر به شعبه صادقیه شرکت مراجعه کرده بودند. با این استدلال که از طریق خرید گوشی زیرقیمت بازار، هم پول و سرمایهشان باقی میماند و هم به سود قابل ملاحظهای میرسند.
شاید بتوان گفت وقتی کوروشکمپانی به خود اجازه فعالیت و حضور گسترده برای کلاهبرداری داد که مردم بدون هیچ تحقیق و بیهیچ منطقی سرمایه و پولهای هنگفتشان را به آن سپردند. یعنی صاحبان و مالکان کوروش کمپانی روی اعتماد بیجا حساب باز کرده بودند.
جنبه دوم اما حضور سلبریتیها و چهرهها برای تبلیغ این شرکت بود. کوروشکمپانی برای اعتمادسازی به سراغ چهرهها و سلبریتیها رفته بود. این یعنی از یک سو خود کوروشکمپانی برای حضور این سلبریتیها هزینه مادی کرده بود و از سوی دیگر هم سلبریتیها برای تبلیغ این شرکت هزینه معنوی کرده و از اعتبارشان برای جلب و جذب خریداران استفاده کرده بودند. این جنبه از ماجرا اما برای سلبریتیها دوسرباخت است. اگرچه پول تبلیغشان را گرفتهاند اما در جریان کلاهبرداری کوروشکمپانی بازنده هستند؛ چرا که مردم زیادی به اعتبار تبلیغ و حضورشان در شرکت کوروش کمپانی، به این شرکت اعتماد کرده بودند.
جنبه سوم در تحلیل ماجرای کوروشکمپانی، ضعف نهادهای نظارتی است. با وجود اینکه دو ماه گذشته، برخی از مردم از طریق شکایت توانسته بودند به دستگاههای وعده داده شده برسند و ضابط قضایی نیز از ثبتنامیهای جدید جلوگیری میکرد اما مالکان و صاحبان این شرکت تحت پیگرد قضایی قرار نگرفتند و البته این شرکت همچنان از طریق حساب اینستاگرامی و بیلبوردهای تبلیغی در سطح شهر به تبلیغات خود ادامه داد. بدیهی و منطقی این بود که دو ماه گذشته پس از مراجعه مردم به نهادهای نظارتی و امنیتی، صاحبان این شرکت به دلیل کلاهبرداری ممنوعالخروج شوند یا لااقل به طور کل فعالیت این شرکت متوقف شود اما این اتفاق نیفتاد و همچنان سایت، صفحه اینستاگرام و شعب کوروشکمپانی فعال بودند. پرسش اصلی در بررسی این مساله این است که دلیل عدم نظارت نهادهای مربوطه در دوماهی که فعالیت کوروشکمپانی به طور واضحی شائبهدار بود، چیست؟
کوروشکمپانی اولین و آخرین کلاهبرداری پانزی نخواهد بود
بدون شک کوروشکمپانی اولین و آخرین شرکتی نخواهد بود که از طریق اعتمادسازی و هزینهتراشی برای چهرهها و سلبریتیها، کلاه از سر مردم برمیدارد. اما نقش نهادهای نظارتی در جریان فعالیت چنین شرکتهایی چیست؟ آیا تنها به این بستگی دارد که در ابتدا مردم برای از دست دادن سرمایه خود شاکی شوند و پس از اینکه کار از کار بگذرد به سراغ صاحبان چنین شرکتهایی میروند؟ سهم سلبریتیها و چهرهها در از دست رفتن پول مردم چقدر است و آیا نباید از طریق قانون به سراغ چهرههایی رفت که در اعتمادسازی چنین شرکتهایی دخیل بودند و پرسش اصلی این است که نهادهای نظارتی چرا پس از وقوع حادثه باید ورود کنند و در تمام این مدت، به شرکتی مانند کوروشکمپانی اجازه فعالیت دهند