سجاد عطازاده، مترجم: آلوف بن، سردبیر روزنامه هاآرتص رژیم صهیونیستی در مقالهای با عنوان «خودتخریبی اسرائیل، نتانیاهو، فلسطینیها و بهای غفلت» که در نسخه مارس/آوریل نشریه فارن افرز منتشر شده به تحلیل وضعیت جامعه اسرائیل و سیر تحولات جهتگیریهای سیاسی آن پرداخته است. البته روشن است که تاثیر عملیات نیروهای مقاومت در عملیات «طوفان الاقصی» آنقدر چشمگیر بوده که تحلیلهای او درباره موارد پیشگفتهشده را تحتالشعاع خود قرار داده است. شاید یکی از اصلیترین نکاتی که خواندن این مقاله آن را روشن میکند، عمق شکافهای موجود در جامعه اسرائیل است؛ طوریکه نویسنده اذعان دارد حمله نیروهای مقاومت به اسرائیل در متفرقترین وضعیت این جامعه رخ داده است. اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که خود این مقاله هم بهنوعی موید همین شکافها به شمار میرود، زیرا سردبیر روزنامه هاآرتص که بلندگوی جناح چپ اسرائیل است به تندترین وجه ممکن به نتانیاهوی راستگرا تاخته و حتی میانهگراهای اسرائیل، مانند لاپید را نیز از تیغ تیز خود مصون نگذاشته است. نکته مهم بعدی که اذعان به آن از زبان یک صهیونیست بسیار جالب به نظر میرسد، اعتراف به این نکته است که ریشه همه عملیاتهای مقاومت به تصرف سرزمین فلسطین از سوی اسرائیلیها و نادیده گرفتن حقوق آنان بازمیگردد. درحقیقت تلاش صهیونیستها برای کنار زدن موضوع فلسطین از زندگی روزمره، سبب کنار رفتن این موضوع نشده بلکه فلسطینیها را برای مقاومت تشجیع کرده است. درعینحال مولی به این مساله مهم هم اشاره میکند که شکافهای موجود در جامعه اسرائیل از عرصه سیاسی و مذهبی نیز فراتر رفته و اکنون شاهد آن هستیم که یکی از مهمترین شکافهای موجود در جامعه صهیونیستی، مابین ارتش و دولت نتانیاهو شکل گرفته و نخستوزیر اسرائیل بر این گمان است که ارتش به دنبال کنار زدن اوست. عملیات 7 اکتبر تنها عرصه سیاست داخلی در اسرائیل را دچار دگرگونی نساخته بلکه پیامدهای بینالمللی مهمی نیز داشته است که شاید برجستهترین آنها توقف یا حداقل به تأخیر افتادن عادیسازی روابط بین رژیمصهیونیستی و عربستان سعودی است. مولف نهایتا به این نکته هم اشاره دارد که اسرائیل و جامعه صهیونیستی از رخدادهای پیشین و اشتباهات گذشته خود مبنیبر نادیده گرفتن حقوق فلسطینیها درس نگرفته و در بر همان پاشنه قبلی خواهد چرخید؛ اتفاقی که البته سبب خواهد شد اسرائیلیها هرگز روی صلح و آرامش را به خود نبینند.
یک روز روشن در آوریل 1956، موشه دایان، رئیس تکچشم ستاد ارتش اسرائیل به جنوب این کشور و به مقصد «نهال اوز»، کیبوتصی که همان اواخر در نزدیکی مرز نوار غزه تاسیس شده بود، حرکت کرد. دایان به آنجا میرفت تا در مراسم تشییع جنازه روی روتبرگ 21 ساله که صبح روز قبل توسط فلسطینیها و درحالیکه سوار بر اسب مشغول گشتزنی در مزارع به قتل رسیده بود، شرکت نماید. قاتلان جسد روتبرگ را به آنسوی مرز کشاندند. پیامد این اتفاق شوک و درد سراسری بود. اگر دایان در اسرائیل امروزی صحبت میکرد، از مصیبتنامه خود تا حد زیادی برای محکومیت ظلم وحشتناک قاتلان روتبرگ استفاده میکرد اما سخنرانی او در بافتار دهه 50 میلادی، حاوی همدردی چشمگیری نسبت به مرتکبین این اتفاق بود. دایان در سخنان خود در مراسم خاکسپاری روتبرگ اظهار داشت: «اجازه دهید قاتلان را مقصر ندانیم. هشت سال است که آنها در اردوگاههای آوارگان غزه نشستهاند و ما در مقابل چشمان آنها سرزمینها و روستاهایی را که ایشان و پدرانشان در آن زندگی میکردند را به اراضی خود تبدیل میکنیم.» اشاره دایان به [یوم] النکبه بود؛ زمانی که بیشتر اعراب فلسطینی در پی پیروزی اسرائیل در «جنگ استقلال» 1948 به تبعید رانده شده و بسیاری از آنها به اجبار به غزه منتقل گشتند، ازجمله ساکنان سرزمینهایی که درنهایت به شهرها و روستاهای یهودی در امتداد مرز با غزه مبدل شدند. دایان را به سختی میتوان حامی آرمان فلسطین نامید. کما اینکه در سال 1950 و پس از پایان نبردهای آن موقع، اخراج فلسطینیان باقی مانده در شهر مرزی مجدل را که امروز شهر اسرائیلی اشکلون نامیده میشود، سازماندهی نمود. با این حال دایان متوجه نکتهای بود که بسیاری از یهودیان اسرائیلی اکنون نیز از پذیرش آن امتناع میورزند: فلسطینیها هرگز نکبه را فراموش نمیکنند و از رویای بازگشت به خانههای خود دست نمیکشند. دایان در سخنرانی خود اعلام کرد: «نباید از توجه به نفرتی که صدها هزار عرب ساکن در اطرافمان نسبت به ما دارند و زندگی آنها را از خود مملو و مشتعل کرده، غافل شویم. این انتخاب زندگی ما است که همیشه آماده، مسلح، قوی و مصمم باشیم تا مبادا شمشیر مچ ما را زده و زندگیمان را پایان دهد.»
در 7 اکتبر 2023 آنچه دایان نسبت به آن هشدار داده بود، به خونبارترین شکل ممکن عملی شد. براساس طرحی که از سوی یحیی سنوار، رهبر حماس که خانواده او مجبور به ترک المجدل شده بودند، طراحی شد، شبهنظامیان فلسطینی از نزدیک به 30 نقطه در امتداد مرز غزه به اسرائیل حمله کردند. آنها با غافلگیر نمودن کامل اسرائیلیها، از دفاع ضعیف اسرائیل عبور کرده و به یک جشنواره موسیقی، شهرهای کوچک و بیش از 20 کیبوتس حمله کردند. فلسطینیها حدود 1200 غیرنظامی و سرباز را کشتند و بیش از 200 نفر را به گروگان گرفتند. نوادگان همانهایی که به تعبیر دایان از خانههای خود بیرون رانده شدند- و از همان نفرتی که او توصیف میکرد، تغذیه شده اما اکنون مسلحتر، آموزشدیدهتر و سازماندهیشدهتر بودند - برای انتقام بازگشته بودند. 7 اکتبر بدترین فاجعه در تاریخ اسرائیل به شمار میرود و یک نقطهعطف ملی و شخصی برای هر کسی است که در این کشور زندگی کرده یا با آن ارتباط دارد. ارتش اسرائیل که در توقف حمله حماس شکست خورده بود با قدرتی قاطع پاسخ داده و هزاران فلسطینی را کشته و کل محلههای غزه را ویران کرده است اما در عین بمباران غزه توسط خلبانها و پمپاژ آب به تونلهای حماس از سوی کماندوهای اسرائیل، دولت اسرائیل به دشمنی منتج به این حمله و سیاستهایی که میتوانند مانع حملهای دیگر شوند، نپرداخته است. امتناع از اظهارنظر درباره این مساله به دستور بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل مربوط میشود که از ارائه نظم یا دیدگاه مطلوب خود درباره دوران پساجنگ خودداری کرده است. نتانیاهو قول داده که حماس را «نابود کند» اما او بهجز نیروی نظامی، هیچ راهبردی برای از بین بردن این گروه و هیچ برنامه روشنی برای جایگزینی آن در قالب دولت دوفاکتو پس از جنگ ندارد. عدم ارائه راهبرد از سوی او تعمدی نیست. درعینحال، این اقدام یک کنش مصلحتآمیز سیاسی برای حفظ ائتلاف راستگرای او نیز به شمار نمیرود. اسرائیل برای زندگی در صلح باید بالاخره با فلسطینیها کنار بیاید و این چیزی است که نتانیاهو در طول دوران کاری خود با آن مخالف بوده است. او دوران نخستوزیری خود را که طولانیترین دوره نخستوزیری در تاریخ اسرائیل به شمار میرود، به تضعیف و به حاشیه راندن جنبش ملی فلسطین اختصاص داده است. او به مردم خود وعده داده که بدون صلح میتوانند به موفقیت نایل شوند. نتانیاهو مردم اسرائیل را با این ایده به خود جذب کرده که آنها میتوانند با هزینه اندک داخلی یا بینالمللی به اشغال سرزمینهای فلسطینی برای همیشه ادامه دهند. او حتی اکنون و در پی حمله 7 اکتبر نیز در این پیام خود تغییری نداده است. تنها کاری که نتانیاهو گفته اسرائیل پس از جنگ انجام خواهد داد، ایجاد یک «محیط امنیتی» در اطراف غزه است. یک تعبیر مودبانه برای اشغال طولانیمدت، ازجمله ایجاد یک حلقه در امتداد مرز که بخش بزرگی از سرزمینهای محدود فلسطینیها را نیز از بین خواهد برد. اما اسرائیل دیگر نمیتواند چشمان خود را روی حقیقت ببندد. حملات 7 اکتبر ثابت کرد که وعده نتانیاهو توخالی بوده زیرا علیرغم از حیز انتفاع ساقط شدن فرآیند صلح و از دست رفتن علاقه کشورهای دیگر به این موضوع، فلسطینیها آرمان خود را زنده نگه داشتهاند. فیلمهایی که توسط دوربینهای نصبشده روی بدن اعضای حماس در روز 7 اکتبر گرفته شده نشان میدهد که مهاجمان در هنگام عبور از مرز برای حمله به کیبوتسها فریاد میزنند: «اینجا سرزمین ماست.» سنوار هم عملیات 7 اکتبر را علنا یک کنش مقاومتی توصیف کرده و خود نیز حداقل تا حدی ملهم از نکبه بوده است. او 22 سال را در زندانهای اسرائیل گذرانده و گفته میشود که بهطور مداوم به همسلولیهای خود اظهار میداشته که اسرائیل باید شکست بخورد تا خانواده او بتوانند به روستای خود بازگردند.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.