میلاد جلیلزاده، خبرنگار گروه فرهنگ: «بیبدن» به نفع قصاص است، گرچه از بخشش هم دفاع میکند که اینها باعث نمیشوند آن را به لحاظ فنی فیلم خوبی بدانیم. این فیلم بهترین تصویرسازی تاریخ سینمای ایران از قوه قضائیه را انجام داده اما همزمان تحت عنوان درگیری با دبیر جشنواره فجر ژست اپوزیسیون هم میگیرد و با همین ژست توانسته به کانون توجهات بیاید. یکی از بزرگترین آسیبهای سینمای ایران نانی است که فیلمها از فضای بیرون از خودشان میخورند. مثلا یک حاشیهسازی و جنجال حول اسم کارگردان یا موضوع فیلم باعث میشود تمام ضعفهای فنی آن از جلوی چشمها کنار بروند و به اندازه مهمترین فیلمهای تاریخ سینما درباره آن اثر بحث شود. بیبدن خوب پرزنت شده اما فیلم خوبی نیست و کارگردانی آن در جشنوارهای که پر از فیلمهای نامحبوب است یکی از بدترین نمونههاست. بعضی از صحنههای فیلم مثل جایی که اتومبیل پدر و مادر دخترک مقتول به سمت صحنه اعدام میرود و عدهای دور و برشان جمع شدهاند و هیاهو میکنند، با اینکه در نقطه اوج فیلمنامه است، به قدری بد و مضحک کارگردانی شده که شعارهای آن جماعت علیه اعدام را به شعارهای «مدیر، مدیر» در آیتمهای طنز خندهبازار شبیه میکند. الناز شاکردوست بیشتر از اینکه مثل یک مادر داغدار و جستجوگر باشد، در حال بازی کردن نقش یک زن شیرینعقل است. سروش صحت این فیلم بیشتر از اینکه شبیه خودش باشد، شبیه رباتی است که از روی سروش صحت ساخته باشند و پژمان جمشیدی که دیگر باید کمکم نگران تکراری شدن بیش از حد او در قالبهای یکسان باشیم، به رغم اینکه اینجا نقش مثلهکننده جنازه یک نوجوان را بازی میکرد، با جمشیدی «علفزار» که دادستان بود یا حتی جمشیدی «خوب، بد، جلف» فرق چندانی ندارد. فیلم با وجود تمام این ضعفهای فاحش، تنها به دلیل غوغاها و حواشی توانست تا این اندازه مطرح شود و نشان داد که نمیشود گفت مردم دیگر این کلکها را فوت آب شدهاند و گولش را نمیخورند. اگر هم مردم در این زمینه آبدیده شده باشند درمورد مخاطبان جشنواره نمیتوان به راحتی چنین قضاوتی کرد.