فرهیختگان: بنا داریم در این برنامه قاف در ارتباط با یکی از ارکان سینما با شما صحبت کنیم؛ ارکانی که سالهای سال است به ناحق و حق در مرکز توجه قرار گرفته، از این زاویه که وقتی درباره سینما صحبت کرده و مشکلاتش را برمیشمارند، بهسرعت متفقا شماری از دوستان میگویند که مشکل سینما مربوط به این بخش از سینماست و آن بخش هم فیلمنامه است. در خدمت یکی از دوستان باسابقه در حوزه فیلمنامهنویسی، مهدی سجادهچی هستیم.
*در دهه 60 تهیهکنندگان کمتر این اهمیت را داشتند، یعنی دخالت داشتند. از اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 تهیهکنندگان حتی جای کارگردانان را هم گرفتند، یعنی جای فیلمنامهنویس را گرفتند. من یک خاطره بامزهای دارم که باید از این فرصت استفاده کنم و حتما آن را تعریف کنم. یکی از معروفترین و باشخصیتترین تهیهکنندگان قدیمی سینمای ایران که مرحوم شده یک روزی از من دعوت کرد و به من زنگ زد و گفت یک بازیگر داریم که خدای بازی است، او هست، یک تهیهکننده داریم که جزء بزرگان است، او هم هست و یک کارگردان داریم که اخیرا خیلی معروف شده و سومین فیلمش را ساخته، هست، تو هم بیا در دفتر جشنواره چهارتایی صحبت کنیم. قصه خاطرهای بود از پدر آن بازیگری که خدا رحمتش کند و بازیگر مهم سینمای ایران بود. بعد قرار شد که من بنویسم. من فیلمنامه را نوشتم و تحویل دادم.
*تماشاگران سینما یا تلویزیون به شما آموزش میدهند که منظورت چه بوده و براساس منظورت تو را قضاوت میکنند. شما یک موقع هست که اگر کمدی ساختی، تماشاگران انتظار دارند بخندند یا لبخند بزنند اما وقتی نمیخندند، متوجه میشوند مشکل دارد؛ حتی سر صحنه هم خندیده باشند، آنجا ملاک نیست. ملاک بیننده است. این ماجرا را اصولا نداریم، یعنی بیشتر فیلمنامهنویسها در بیشتر مواقع اثری که از خودش میبینند با آنچه نوشتهاند، خیلی فاصله دارد. در بهترین حالت میگویند 10 تا 25 درصد حق کارگردان است. یک چهارم فیلمنامه را عوض کنند، یعنی موضوع عوض میشود.
*محدودیتها همیشه برای ما و تاریخ هنر کشور ما اتفاقا خلاقیت ایجاد میکرده، یعنی باعث میشده تعداد زیادی کلمه داشته باشیم که توصیفکننده فضای محدود است، یعنی به محدودیتهای نادرست اشاره میکند و اتفاقا همه بهتر هم معنایش را میفهمند. بهتر از کلمه اولیه میفهمند و به همین دلیل ما میگوییم زبان سخت فارسی. ما در این زمینه استاد هستیم و اینها به نظر من مهم نیست. چیزی که به فیلمنامهنویس آسیب میزند، این است که از لحاظ ژانری همیشه فقیر هستیم. در هر دهه یکی دو ژانر هست که مسلط است و بقیه که مثلا دوست ندارند کمدی یا اجتماعی سیاهنمایی بنویسند، میمانند.
متن کامل گفتوگو را از اینجا بخوانید.