تاریخ : Sun 04 Feb 2024 - 22:45
کد خبر : 94445
سرویس خبری : نقد روز

بازسازی از مسیر عدالت یا فوتبال؟

ابراهیم فیاض، جامعه‌شناس:

بازسازی از مسیر عدالت یا فوتبال؟

فوتبال در ایران تبدیل به یک امر حیثیتی شده اما در ژاپن این‌گونه نیست و به‌عنوان امر سرگرمی تلقی می‌شود. ژاپن احتیاجی به این ندارد که از فوتبال برای احساس اقتدار ملی استفاده کند. کشورهای عربی هم فوتبال حیثیتی دارند و نگاه‌شان به آن سرگرمی نیست.

ابراهیم فیاض، جامعه‌شناس: پس از آنکه ایران با تیم فوتبالی از یک کشور صنعتی بازی کرده و شکست می‌خورد برخی در فضای مجازی این شکست را ناشی از مدل توسعه کشور عنوان می‌کنند. چنین استدلالی باعث می‌شود تا گروه مقابل نیز بتوانند در زمان پیروزی از مدل توسعه کشور حماسه‌سرایی کرده و آن را توجیه کنند، حال‌آنکه مدل توسعه ربطی به بازی فوتبال ندارد و نمی‌توان با دستاویز قرار دادن نتایج فوتبال آن را نقد یا در صورت پیروزی مدل توسعه را مدح کرد.

راه‌حل احیای سرمایه اجتماعی فوتبال نیست
فوتبال در ایران تبدیل به یک امر حیثیتی شده اما در ژاپن این‌گونه نیست و به‌عنوان امر سرگرمی تلقی می‌شود. ژاپن احتیاجی به این ندارد که از فوتبال برای احساس اقتدار ملی استفاده کند. کشورهای عربی هم فوتبال حیثیتی دارند و نگاه‌شان به آن سرگرمی نیست. علتش این است که در کشور ما و کشورهای عربی، سرمایه اجتماعی به شدت ضعیف است. سرمایه اجتماعی هم مشارکت همراه با خلاقیت است. یعنی کشورها باید راه‌هایی خلاقانه برای افزایش مشارکت مردم در بسترهای موجود خود کنند. کشورهای عربی یا امیرنشین هستند یا پادشاهی و به‌شدت هم در حال نوسازی هستند که این ربطی به مردم ندارد و مربوط به اشراف است. اگر به خانه مردم عادی دردبی بروید مثل مردم جنوب کشور خودمان است و مردم دبی فقط برای کار وسط شهر می‌روند. حتی در برخی مستندها دیده‌ام که اگر از دبی فاصله بگیرید به چادر‌نشین می‌رسید. در کشورها ما چه اتفاقی افتاد، وقتی اغتشاشی در یک کشور شکل بگیرد، سرمایه اجتماعی به شدت افت می‌کند و نتیجتا به جای مشارکت همراه با خلاقیت تبدیل ویرانی به‌وجود می‌آید.

تقلید از مدل توسعه غرب عامل ریزش سرمایه اجتماعی است
این کاهش سرمایه اجتماعی به خاطر نوسازی آمرانه غربی، اتفاق افتاده است. الان هر دولتی در ایران از زمان هاشمی بعد از جنگ، نوسازی آمرانه را شروع کرد و بعد از آن ناآرامی شروع شد، مثل ناآرامی اسلامشهر و مشهد در زمان هاشمی، نوسازی آمرانه، سرمایه اجتماعی و مشارکت اجتماعی را نابود می‌کند. اینجاست که دیگر مشارکت وجود ندارد. خلاقیتی که باید مثبت باشد، و سازندگی ایجاد کند تبدیل به عامل ایجاد اغتشاش می‌شود. این روزها نمی‌شود، کشور را تنها با چند مسابقه فوتبال و موسیقی و اینها راضی کرد، ما الان به وضعیت اقتصادی نیاز داریم که مردم در آن احساس مشارکت کنند.

مهم‌ترین ابزار احساس تحقق مشارکت اجتماعی عدالت است
در دوره شاه رشد اقتصاد ربطی به مشارکت عمومی نداشت، یعنی خلاقیت اجتماعی در آن نبود، برای چهار آدم پولدار بود و اقتصاد برای اینها بود. حتی اگر وضع اقتصادی مردم خوب باشد ولی مشارکت اجتماعی نباشد و سرمایه اجتماعی پایین باشد و مردم نتوانند در مشارکت اجتماعی خلاقیت داشته باشند، با مشکل مواجه می‌شویم. نکته اساسی این بود که قشر بازار در زمان شاه مشارکت اجتماعی نداشت، وضع اقتصادی هم مناسب بود اما در اقتصاد مشارکت نداشت و بیشتر اقتصاد در اختیار بهایی‌ها بود، خود به خود از 15 خرداد امام به آن اشاره می‌کند و آن را می‌کوبد، اینجا بود که انقلاب شروع شد. مهم‌ترین ابزار احساس تحقق مشارکت اجتماعی، عدالت است. مثلا اگر در کشوری احساس تعلق مردم وجود دارد علتش عدالت است.

نوسازی آمرانه ملت را از دولت جدا می‌کند
اگر دولت و ملت تنها شد، دولت مورد توجه قرار گرفت و ملت رها شد، این مشکل‌ساز می‌شود در اروپا نیز این اتفاق افتاده بود که هرکس در اروپا راضی نمی‌شد به آمریکا می‌رفت؛ یکی از متفکران اروپایی گفته بود حالا که این کشور من را نمی‌خواهد، من هم این کشور را نمی‌خواهم. الان مهاجرت یکی از موضوعات نگران‌کننده است. سال قبل 110 هزار نخبه از ایران رفتند. مرکز مهاجرت بین‌المللی می‌گوید ایران وارد مهاجرت بدون کنترل شده است. اینها باید فکر کنند همه ملت از ملیت‌شان بریده‌اند؟ خیر. یکی از مهم‌ترین چیزهایی که در نوسازی آمرانه به وجود می‌آید و غالبا با دیکتاتوری هم به میان می‌آید ایجاد شکاف بین دولت و ملت است.

نتیجه نوسازی آمرانه تورم است
در نتیجه نوسازی آمرانه یک دولت به شدت متحکم روی کار می‌آید، مثل دولت غربگرای روحانی، هاشمی رفسنجانی و شروع به بازسازی به روش غربی می‌کنند. تنها فرمولی که در این بعد اقتصادی در بازسازی آمرانه وجود دارد، تورم است. رشد بدون تورم معنی ندارد. تورم اوج می‌گیرد و همه مسائل اخلاقی و علمی دچار فروپاشی می‌شود چیزی که در سال گذشته اتفاق افتاد به همین خاطر بود. و باعث شد ملت ضعیف بشود. اگر ملت ضعیف شود دولت هم ضعیف می‌شود. چیزی که باعث می‌شود ارزش‌های معنوی جامعه از بین برود و مشارکت اجتماعی از بین برود، این است که فقط روی علوم تجربی تاکید شود و تا جایی پیش برویم که ارزش‌های علوم تجربی را در جامعه حاکم کنیم.

فوتبال را باید به یک امر علمی تبدیل کنیم
باید فرآیندی فکر کنیم. ایران لحظه به لحظه متفکر تولید می‌کند. تعداد افراد صاحب اندیشه همچنان درحال افزایش است. در چنین فضایی تیم فوتبال و هویت ملی معنا‌دار می‌شود. می‌جنگد و می‌خواهد سهم خودش را در تولید سرمایه اجتماعی انجام ایجاد کند. مشکلی که در فوتبال ما وجود دارد این است که مسئولان هنوز باور نکرده‌اند فوتبال یک موضوع آماتور نیست و حرفه‌ای است. به عنوان مثال فوتبال باشگاهی ما باید با فوتبال ملی متفاوت باشد. بازیکنانی که در خارج از کشور و با سنین بالا کار می‌کنند باید عرصه را به جوانان خلاق بدهند. باور دارم تعداد زیادی از جوانان در ایران می‌توانند سبک‌های جدیدی در فوتبال ملی ایجاد کنند و همین باعث افزایش سرمایه اجتماعی می‌شود. به عقیده من فوتبال را باید تبدیل به یک امر علمی کنیم. من ندیده‌ام کسی اعلام کند مکتب فوتبال ایرانی قدرت‌گراست یا سرعت‌گرا؛ اینها مساله مهمی است. اما کسی در مورد آن حرف نمی‌زند. در دولت قبل بومی‌گرایی نداشتیم و مشارکت کم بود. در این دوره اما بومی‌گرایی رشد کرده و دولت به فکر بازسازی آن‌چیزی است که از قبل وجود داشته است.