تاریخ : Sun 04 Feb 2024 - 01:38
کد خبر : 94375
سرویس خبری : اقتصاد

ضعف و سوءتفاهم  در تعریف «استقلال»

اکبر احمدی، دانش آموخته اقتصاد:

ضعف و سوءتفاهم در تعریف «استقلال»

مسعود نیلی، اقتصاددان و رئیس پیشین دانشکده اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف بازنشسته شد و اخیرا در همان دانشگاه آیین گرامیداشتی برگزار کردند. به این مناسبت نگاهی انتقادی به محوری‌ترین راهکار او برای وضع اقتصادی فعلی داشتیم.

اکبر احمدی، دانش آموخته اقتصاد: مسعود نیلی، اقتصاددان و رئیس پیشین دانشکده اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف بازنشسته شد و اخیرا در همان دانشگاه آیین گرامیداشتی برگزار کردند. به این مناسبت نگاهی انتقادی به محوری‌ترین راهکار او برای وضع اقتصادی فعلی داشتیم. مسعود نیلی معتقد است «سیاست» ما را به این روز انداخته است نه «سیاستگذاری اقتصادی». او با این جمله خودش –به‌مثابه اقتصاددان– را تبرئه می‌کند و توپ را در زمین سیاستمدار می‌اندازد. اما آیا این اظهارنظر، مبتنی‌بر شناخت دقیق سیاستمدار و ملاحظات اوست!؟ به‌نظر می‌رسد چنین نباشد. نیلی گمان می‌کند مشکل اصلی سیاست ما آن است که تعریف درستی از «استقلال» نداریم و اگر استقلال را به جای «انزوا»، «وابستگی متقابل» معنا کنیم، سیاست از جلوی راه سیاستگذاری اقتصادی کنار می‌رود و بخش مهمی از مشکلات اقتصاد حل می‌شود. در این یادداشت خواهیم دید که اولا تعریف سیاستمدار ایرانی از «استقلال»، انزوا نیست و در ثانی «وابستگی متقابل» نیز نمی‌تواند راهکار دقیقی باشد.
ایده‌ وابستگی متقابل
مسعود نیلی در فصل اول گفت‌و‌گوهای «آینده‌ ایران» که توسط «رسانه‌ی آزاد» برگزار شد (انتشار در تاریخ 18 خرداد 1402) می‌گوید: «درمورد اصلاح سیاست داخلی و خارجی شرط لازم برای اصلاح اقتصادی است، هرچند کافی نیست. سیاست اقتصاد ما را به این روز انداخته، نه سیاستگذاری اقتصادی؛ چراکه سیاست زمین بازی اقتصاد را تعیین می‌کند. تعریف ما از استقلال کشور تعارض با دنیا و یک اقتصاد درون‌گرا را نتیجه داده است. درحالی‌که در جهانی که هر کشوری باید براساس منافع خودش نسبت دیگر کشورها رفتار کند، استقلال به معنای وابستگی متقابل و تعامل با دنیاست، نه خودکفایی و تقابل با دنیا.» وی پیش‌تر نیز در گفت‌و‌گو با اکوایران (تاریخ انتشار: 1 دی 1401) گفته بود: «دیگر الان می‌توانیم با اطمینان بگوییم که ما نتوانستیم تعریفی که متضمن استقلال کشور باشد و از دلش تعامل با دنیا در بیاید، ارائه کنیم. فکر می‌کنیم که مستقل بودن یعنی در تعارض بودن، نه در تعامل بودن. براساس تحلیل‌های چند دهه‌ پیش فکر می‌کنیم الان هر کشوری که در دنیا با کشورهای پیشرفته مناسباتی برقرار می‌کند، حتما در یک رابطه‌ استعماری قرار گرفته است.»

استقلال، انزوا نیست!
این در حالی است که اساسا تعریف رهبران انقلاب اسلامی از «استقلال» هیچ ربطی به ایده‌ انزوای اقتصادی ندارد. هنگامی که نشریه‌ «اکونومیست» از امام خمینی (ره) پرسید که [آیا شما ترتیبات یا قراردادهای بازرگانی، تجارتی و داد و ستد فعلی را با غرب ادامه خواهید داد؟ سیاست تجارتی شما چیست؟]، امام پاسخ دادند: «ما همان‌طور که از تولیدات داخلی کشور به هر دولتی که مشتری آن باشد می‌فروشیم و صادر می‌کنیم، همان‌طور هم هر چه را که در داخل به آن نیاز داشته باشیم از خارج می‌خریم. ولی در همه این تجارت‌ها بر مبنای دو طرف مساوی عمل خواهیم کرد و حاضر نیستیم که دولتی بخواهد مبادلات اقتصادی را اهرمی برای نفوذ سیاسی و تحمیل اغراض استعمارگرانه خود قرار دهد»1 همچنین رهبر معظم انقلاب نیز بارها تصریح کرده‌اند که استقلال اقتصادی، به معنای لغو داد و ستد با دنیا نیست. 2 همچنین استقلال را مانع جذب سرمایه‌های خارجی نیز نمی‌دانند.۳

کدام وابستگی متقابل؟!
با این وجود سیاستمدار نگرانی‌هایی دارد که اقتصاددان باید آنها را درک کرده و برایشان چاره‌ای بیندیشد. ادبیات مسعود نیلی درمورد «استقلال به‌مثابه وابستگی متقابل» نشان می‌دهد این تفاهم میان او با سیاستمداران ارشد در کشور شکل نگرفته است. سیاستمدار نگران آن است که در نتیجه‌ وابستگی متقابل، ایران در هاضمه‌ سرمایه‌داری جهانی هضم نشود. در شرایطی که براساس آمارهای صندوق بین‌المللی پول، اقتصاد ایران در سال 2023 تنها 0.99 درصد از اقتصاد دنیاست اما سهم ایالات متحده از اقتصاد جهانی 15.42 درصد است، وابستگی متقابل بین این دو کشور دقیقا چه معنایی می‌تواند داشته باشد!؟ طبعا سخن گفتن از وابستگی متقابل میان ایران و کشورهای اروپایی نیز معنایی ندارد؛ چراکه در تجربه‌ برجام دیدیم کشورهای اروپایی خودشان در «وابستگی متقابل!» با ایالات متحده گرفتارند و نتوانستند خلاف تصمیم ترامپ، روی زمین برای ایران کاری کنند.

خلأ هویت
بنابراین برخلاف نگاه نیلی اتفاقا سیاستمداران ارشد کشور تعریف دقیقی از استقلال دارند. ایشان استقلال را به معنای «هضم نشدن در هاضمه‌ سرمایه‌داری جهانی» می‌دانند. راهکار پیشنهادی برای تحقق این هدف نیز آن است که «بزرگ شدن اقتصاد» تقدم رتبی و زمانی بر «ایده‌ وابستگی متقابل» داشته باشد تا توازن در وابستگی برقرار باشد. یکی از مقامات ارشد دستگاه دیپلماسی که اتفاقا به لحاظ سیاسی همسو با مسعود نیلی است، درمورد نگاه او به روابط بین‌الملل معتقد است این دیدگاه «هویت‌اندیش» نیست. حق هم همین است. وقتی کشور را به‌مثابه بنگاه اقتصادی ببینیم که برای بزرگ‌تر شدن باید وابستگی با سایر بنگاه‌ها -فارغ از اندازه‌شان- داشته باشد، عملا در بلندمدت، هویت ملی برایمان باقی نمی‌ماند. به عبارت دیگر، یکی از پیچ و مهره‌های نظام سرمایه‌داری غرب خواهیم بود.

پی‌نوشت
1- صحیفه، جلد 5، صفحه 384
2- بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان، 15/02/1372
3- بیانات در مراسم بیست‌وهفتمین سالگرد رحلت امام خمینی، 14/03/1395