هانیه کمری، خبرنگار: شاید همه ما با شنیدن واژه «خادم» و «خادمه» یاد قرن اول هجری بیفتیم و مردانی سیاهچرده از حبشه و زنان نصرانی از روم را تصور کنیم که در نخلستان و حیاط خانهای عربی مشغول کارند یا در دربار والی یک شهر او را با برگهای بزرگی باد میزنند. اگر کسی از اختلاف طبقاتی صحبت کند در ذهنمان خاندان «مدیچی» و امثالشان را سرزنش میکنیم و نفرینی نثار خانواده تناردیه و فاتحهای برای عموتام میفرستیم و صحبت اگر از فاقد هویت بودن ساکنان اصلی یک سرزمین باشد، سرخپوستهای آمریکا را تصور میکنیم. اما نه! همین حالا که این کلمات را میبینید سواحل جنوبی خلیجفارس -مثل خیلی جاهای دیگر- میزبان کارگران مهاجر و مردمان بدون هویت است. یا به اصطلاح این کشورها: «خادم» و «بدون». بعد از اینکه آوازه ثروت کشورهای خلیجفارس در دنیا پیچید، کارگران زیادی مخصوصا از شرق و جنوبشرق آسیا به این کشورها سرازیر شدند. آمارهای چهار سال گذشته میگویند از حدود ۵۶ میلیون نفری که در شش کشور شورای همکاری خلیجفارس (عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، کویت، عمان و قطر) زندگی میکنند، نزدیک به 22 میلیون نفر کارگران خارجی هستند. در خیابانهای کویت که راه بروید پشت سر هر خانواده عرب، زنانی را با لباسهایی خاص میبینید که مراقب فرزندان خانوادههای کویتی هستند؛ زنانی که از چهرههایشان پیداست اهل این طرفها نیستند. بیشترشان از فیلیپین، بنگلادش و سریلانکا آمدهاند. مردان این کشورها هم غالبا خادم خانه، راننده و کارگر هستند. مثل جمعیت زیاد هندیها، پاکستانیها و مصریهای ساکن کشورهای خلیجفارس. گفته میشود از چهار میلیون جمعیت کویت نزدیک به دو میلیون نفر آنها مصری هستند. کویتیها کمتر از 50 درصد جمعیت کشور خود را تشکیل میدهند. هندیها در کویت غالبا در درمانگاه و بیمارستان بهعنوان کادر درمان مشغول به کار میشوند و بعد از مدتی غالبا به کانادا مهاجرت میکنند.
در طی این سالها اتفاقاتی برای مهاجران آسیایی در این کشورها رخ داد. مثلا هنگام ساخت ورزشگاههای جامجهانی 2022 قطر، حداقل روزی یک کارگر بر اثر حوادث کاری، فوت کرده است. طبق آمار سازمان عفو بینالملل تا سال 2021 بیش از شش هزار کارگر نپالی، فیلپینی و... فقط در حین ساخت استادیومها جان باختند. این وقایع دولتهای شرق آسیا را مجبور به حمایت بیشتر از شهروندانشان کرد. مثلا فیلیپین نمایندگیهای دیپلماتیک قوی در منطقه ایجاد و مهاجرت کارگران به برخی از کشورهای خلیجفارس را ممنوع کرد. حالا هم کویت و عربستان سعودی طبق توافق با دولت فیلیپین حمایت از کارگران خانگی مهاجر این کشور را تضمین میکنند. هند تفاهمنامههای مشابهی را با کویت، امارات و قطر امضا کرده است. پاکستان نیز با قطر و امارات با تمرکز بر کارگران خانگی چنین تفاهمی را امضا کرده است. اما در هیچیک از این قراردادها به صراحت به کارگران خانگی یا حقوق آنها اشاره نشده است. آمارها نشان میدهد بسیاری از زنان مهاجر کارگر خانگی (MWDWs) در معرض سوءاستفاده هستند. دولت کویت در صورت تعرض به این زنان دو راه را پیش روی شهروندانش قرار داده است: زندان یا ازدواج با آنها!
نمود این اتفاق در ادبیات تبدیل به یک رمان قابل توجه به نام «ساقه بامبو» به قلم «سعود السنعوسی» نویسنده و روزنامهنگار کویتی شده است؛ کتابی که جایزه بوکر (مهمترین جایزه داستان جهان عرب) را از آن خود کرده است. بامبو، گیاهی است که در هرجا ریشه میدواند و از همینرو نویسنده، چنین نامی را برای کتابش برگزیده است. ساقه بامبو از داستان عشق یک دختر فیلیپینی و پسر یک خانواده کویتی عبور کرده و به زندگی فرزند آنها میپردازد. این رمان پر از نشانه، اطلاعات و جزئیات فرهنگی از شرایط زیستی و اجتماعی این دو محیط است. بهعنوان نمونه، «عیسی»، نامی که نویسنده بر شخص اول داستان کتاب گذاشته نامی است که نه اسلامی است و نه مسیحی، بلکه بین این دو است.
تراژدی طبقاتی دیگر در کویت ماجرای «بدون»ها است. بدونها، خانوادههای اصیل کویتیاند که هویت کشورشان را ندارند. سال 1340 خورشیدی وقتی کویت از استعمار بریتانیا مستقل شد، پروژه ملتسازی را آغاز کرد. بدون ملیتها، همان بادیهنشینان کویت هستند که در آن زمان به هر دلیلی از این قانون جا ماندند. برخی در سفر بودند و وقتی برگشتند فهمیدند در کشورشان جایگاه اجتماعی ندارند. برخی از آنها بزرگان قبیله بودند که میگفتند همه میدانند که ما نسلهاست کویتی هستیم؛ چرا باید برای اصالتمان کاغذ و مدرک بگیریم؟ در کویت بسیارند خانوادههایی که یکی از برادران تابعیت کویتی دارد و برادر دیگرش بدون ملیت است. دولت کویت تعداد بدونها را 85 هزار نفر اعلام کرده، اما فعالان سیاسی این کشور تعداد را بیش از 200 هزار نفر میدانند. این درحالی است که تمام کشورهای خلیجفارس مشکل تبعیت بادیهنشینان را حل کردهاند. فعالان بدون کویتی مانند «خدیجه الشمری» و «عبدالحکیم الفضلی» معتقدند اراده حاکمیت بر حل مشکل بدونها نیست. فضلی در گفتوگویی توضیح داد این اتفاق از «توصیههای» مقامات بریتانیا در حال زمان خروج از کشور بوده است. آنها میخواستند دادن تابعیت به کویتیهایی که از قبایل شمالی میآیند، محدودتر باشد. قبایل شمال کسانی بودند که بریتانیا معتقد بود بعدا به منبع نگرانی سیاسی و انتخاباتی تبدیل خواهند شد. در عوض، اعطای ملیت به قبایل جنوبی را با این ادعا که کنترل سیاسی آنها آسانتر است، ترجیح دادند.
کویت، برای کویتیهاست. خدمات اجتماعی، تحصیلی و حتی درمانی بهراحتی به غیرکویتیها داده نمیشود. حتی بانک «بیت التمویل» کویت از چند هفته قبل تصمیم گرفته برای ایرانیها حسابی باز نکند و حسابهای فعلی ایرانیان را هم ببندد. حالا شش دهه است که بدونهای کویت در برزخ قانونی، از مدارک معتبر و خدمات اجتماعی محروم هستند و به حقوقشان برای سلامت، آموزش و اشتغال دسترسی ندارند. گاهی خبر خودکشی آنها توجه جامعه را جلب میکند. گاهی تجمع میکنند و با آنها برخورد قانونی سختی میشود. اینجا کویت است. کشوری که در فرهنگ عامه ما بهعنوان مهد رفاه شناخته میشود. کشوری که با کارگران مهاجرش، با بدونهایش، با نبود منابع آب آشامیدنی و با اختلاف بین حکومت و پارلمان دستوپنجه نرم میکند. به این لیست باید اعتیاد را بهعنوان یکی از بزرگترین مشکلات کویت اضافه کرد تا فهمید کویت از نزدیک، آنقدرها هم کویت نیست.