برگزاری «نخستین اجلاسیه سراسری مدیران گروههای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی» بهانهای شد با عبدالرضا مدرسزاده، مدیرگروه کشوری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد به گفتوگو نشسته و نظر او را درباره نقش دانشگاه در توجه به «زبان و ادبیات فارسی» جویا شویم. مدرسزاده معتقد است نباید فرهنگ بومی و هنر ایرانی- اسلامی ما با متر و معیارهای فرنگی سنجیده شود. به گفته او بحث رشته «ویرایش و نگارش» در مقطع کارشناسیارشد برای دانشگاه آزاد دنبال میشود. طرح دیگری هم وجود دارد که پیشنهادی به دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی است که همان تاسیس سازمان نظام ادبی ایران است. مدرسیزاده میگوید میخواهیم مثل سازمان نظام پزشکی یا نظام روانشناسی یا نظام مهندسی، نظام ادبی داشته باشیم و کارشناسان متخصص صاحب مهر و امضا تربیت شوند تا حرفشان در حوزه نگارش، ویرایش، نامگذاری و مسائلی از این قبیل سند باشد و جامعه به آنها مراجعه کند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
دکتر طهرانچی در سخنان خود در نشست مدیران گروههای زبان و ادبیات فارسی تاکید بر ضرورت داشتن ISI برای همه اساتید را یک مصیبت دانستند. نظر شما در این باره چیست؟
نباید فرهنگ بومی و هنر ایرانی- اسلامی ما با متر و معیارهای فرنگی سنجیده شود. در چهارچوب مقالهنویسی ادبیاتی نیز ممکن است خیلی از آنها برای چکیده، کلیدواژهها یا بیان مساله حتی در رشتههای فنی و مهندسی و همچنین پزشکی مناسب باشد، ولی الزاما مناسب رشته ادبیات فارسی و کارکردهای علوم انسانی نیست. بهطور مثال در بحث چکیده مقاله، بدون اینکه ویرایش کنند یا نقطه سر خط بگذارند، میگویند چکیده باید 300 تا 400 کلمه بهصورت یکپارچه باشد، درحالیکه از نظر نگارش زبان فارسی و آنچه در ادبیات داریم، هر جا جمله تمام میشود و نقطه گذاشته میشود، باید به سراغ سطر بعدی برویم و خط جدیدی را شروع کنیم. اگر اکنون چکیدههای مقالات فنی و مهندسی و البته پزشکی را مطالعه کنید، خلاف هنجار نگارش فارسی است؛ این موضوع نشان میدهد متر و خطکش فرنگی را به داخل کاربردها و کارکردهای زبان فارسی آوردهاند.
دکتر طهرانچی در صحبتهای خود میگوید: «اولین انتظار، تثبیت نقش زبان فارسی در دانشگاه است»، یعنی زبان و ادبیات فارسی شبکهای هویتساز بوده و باید این هویتسازی در درسهای عمومی زبان و ادبیات فارسی شکل گیرد. مشخصا منظور رئیس دانشگاه آزاد از این انتظار چیست؟
همانطور که مقاممعظمرهبری نیز تاکید کردند فارسی، زبان علم شود؛ در دانشگاههای ما -باز هم تاکید میکنم در رشتههای فنی و مهندسی و پزشکی- وزارت علوم بعد از هشدار رهبری موضوع را دنبال میکند که حتما در مقاطع کارشناسیارشد و مخصوصا دکتری، مقالهای به زبان فارسی نوشته شود. بسامد و فراوانی فارسینویسی در حوزه علم و تولید دانش باید زیاد شود. این کار جزء اقدامات بسیار خوبی است که به تقویت زبان فارسی منجر میشود. اولا استادی که در رشته کامپیوتر یا پزشکی یا مهندسی باید مقاله فارسی بنویسد، موظف میشود یکبار دیگر آموختههای خودش را در باب نگارش و خط فارسی مرور کند. اگر یادش رفته یا بلد نیست، باید یکبار دیگر آنها را فرا بگیرد که خیلی مهم است، درواقع بازآموزی و توانافزایی در حوزه زبان فارسی خواهد بود. ویراستارانی هم این مقاله علمی به زبان فارسی را ویرایش میکنند. درحقیقت چرخهای شکل میگیرد که یک استاد غیر ادبیات فارسی -پزشکی یا مهندسی- مقاله فارسی تولید میکند و قابلیتها و ظرفیتهای زبان علم، خودش را نشان میدهد. اکنون اگر از افراد زیادی سوال کنید ادبیات چیست، فکر میکنند ادبیات یعنی شاهنامه، گلستان و بوستان، اما توان و ظرفیت زبان فارسی در اصطلاحسازی و ترکیبآفرینی علمی، تقریبا نادیده گرفته میشود. با این کار حالا متخصصان ما موظف میشوند در حوزه فارسینویسی، تخصص علمی و دانشگاهی خود را بیاورند روی خط و ریل زبان فارسی قرار دهند. این کار به پویایی و زنده نگه داشتن زبان فارسی و بهروز بودن این زبان کمک زیادی میکند. طبیعی است یک مهندس یا پزشک یا متخصص فنی و مهندسی، وقتی متن علمی تخصص خود را به زبان فارسی مینویسد، بهدنبال این کار خواهد بود واژهسازی، واژهآفرینی و ترکیبسازی کند. این اقدام باعث میشود زبان فارسی ما جنبه کهن و موزهای خودش را بهسمت زبان روز ارتقا دهد.
فضای مجازی بخش دیگری است که باید به آن توجه شود. دکتر طهرانچی معتقد است قالبها در شبکههای اجتماعی برای کودکان و دانشجویان درحال تغییر بوده و فناوری بهشدت درحال تاختن به زبان فارسی است. نباید تنها به جایگزین کردن معادل فارسی برای کلمات غیرفارسی بسنده کرد.
اتفاقا دکتر طهرانچی در جلسه به غیر از این صحبتها، جمله دیگری نیز گفت: «الزاما حفظ زبان فارسی از رسانه ملی و صداوسیما عبور نمیکند. ما باید به کف خیابان و جامعه برویم»؛ این حرف درستی است. هر چه کوشش کنید نمایندگان مجلس، وزرا و مدیران کشور درست حرف بزنند و غلطهای نگارشی، املایی و ویرایشی نداشته باشند، کار درستی بوده و منکر این کوشش نیستیم، ولی از سوی دیگر طیف عام مردم در فضای مجازی، مطلب مینویسند. خودتان روزنامهنگار هستید و تصدیق میکنید اگر بنده بخواهم مطلب یا یادداشتی به روزنامه «فرهیختگان» بدهم تا چاپ کنید، باید ببینید و ویرایش کنید تا مشکلی نداشته باشد و بعد چاپ شود. امروز هر گوشی در دست هر فرد، حکم یک رسانه را دارد. اینجا با حق و باطلنویسی، شائبه، شایعه، تهمت و تخریبکاری نداریم، ولی هر فرد با هر شکل سواد و قرائت از زبان فارسی درحال نوشتن است. درنتیجه میبینید به کلمه «موقع» یک «ه» بهجای کسره اضافه کردهاند و «موقعه» شده یا «بله» را «بعله» مینویسند. اتفاقات دیگری را هم شاهد هستیم. هر چه ما در دانشگاه یا رسانه ملی درباره ویرایش و درستنویسی صحبت کنیم و کف جامعه به قول دکتر طهرانچی نادیده گرفته شود، زبان فارسی روی خوش نخواهد دید و جلوی آن آسیبها گرفته نخواهد شد.
زبان و ادبیات فارسی در باور دانشجویان، امری ازمدافتاده است؛ موضوعی که رئیس دانشگاه آزاد نیز در صحبتهای خود به آن اشاره کردند. شما با این نگاه موافق هستید؟ همچنین طبق سخنان دکتر طهرانچی، «ورودی ترم اول کارشناسی پیوسته زبان و ادبیات فارسی در سال 1400، تعداد 163 نفر و در ترم دوم 30 نفر بوده است.» در واقع تعداد ورودیها کم شده؛ چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟
به دو نکته اشاره کردید؛ اینکه دانشجویان و طبقه درسخوان امروز، زبان فارسی را ازمدافتاده یا کهنه میدانند، حرف درستی نیست، ولی به هر حال باوری است که اکنون در جامعه با آن روبهرو هستیم. بخش کلی این بحث در همه دنیا به نزاع و جدالی برمیگردد که بین سنت و نوآوری وجود دارد. در هند، پاکستان، ژاپن و کل منطقه شرق، این اتفاق افتاده که نسل جوانشان به هنجارهای نسل قبل از خود چندان وفادار نباشد. این موضوع در لباس پوشیدن، رفت و آمد، سلوک و شیوه زندگی قابل مشاهده است. در کشور ما هم این پدیده غالب جهانیشدن و همزیستی یکسان با جهان، خودش را نشان داده؛ طبعا گرایش به سمت موسیقیهای امروزی بیشتر از موسیقیهای سنتی بوده که 30 سال پیش برای آن سر و دست میشکستند.
میخواهم بگویم بخشی از این اتفاق، درست نیست، ولی طبیعی بوده و خواست همه دنیا است. درخصوص بخش دیگر باید بگویم ما معلمان ادبیات، جامعه، نهادها و سازمانهای فرهنگی نتوانستهایم ادبیات را به زبان روز به مردم نشان دهیم و معرفی کنیم. در مثل، مناقشه نیست. شاید برخی بگویند قرآن هم متعلق به هزار و 400 سال پیش است؛ به این نکته برمیگردد که قرآن را به زبان روز معرفی نکرده و نیازهای امروز به قرآن را بیان نکردهایم، بنابراین این فکر نادرست شکل گرفته که نعوذ بالله تاریخ توجه به قرآن گذشته است. ادبیات نیز همینطور بوده؛ وقتی تصور این باشد که شاهنامه فقط جنگ رستم و سهراب و به قول بچهها «بزنبزن و بزنبکش» است، دیگر کسی به آن توجه نمیکند. اگر شاهنامه به زبان فرهنگ و تمدن امروز توضیح داده و بیان شود -شاهنامه فقط گرز، کوپال، شمشیر و نیزه نیست، بلکه کتاب فرهنگ، خرد، دانش و تمدن ایرانی-اسلامی ماست- نگاهها به آن متفاوت خواهد شد.
نتیجه میگیریم در جدال بین سنت و نوآوری یا مدرنیته، این اتفاقات رخ میدهد، ولی ما باید کوشش کنیم سنت و میراث کهن خودمان را به زبان امروز برای جامعه بیان کنیم. اکنون در بعضی از شهرها میبینم کلاسهای نقالی شاهنامه برای بچههای 6 تا 10 ساله برگزار میشود و بچهها نیز استقبال میکنند. میخواهم بگویم روح فرهنگی که در شاهنامه غالب است چنان کشش، جذبه و جاذبهای دارد که بچهها و خانوادهها را قانع میکنند به سمت خواندن داستانهای آن بروند. خروجی شاهنامه، کشته شدن یک پهلوان به دست دیگری نیست. در واقع نزاع و جدال بین خیر و شر، ایران عزیز و متجاوزان به ایران است. اگر این نکته در دانشگاهها و مجامع علمی، فرهنگی و اجتماعی ما تبیین شود، حتما نگاهها به هنر، فرهنگ و ادبیات ما بهتر و پاکیزهتر خواهد شد.
سالانه 100 هزار پایاننامه و رساله در دانشگاه آزاد دفاع میشود. طبق صحبتهای دکتر طهرانچی، اولا چرا برای دانشجویان زبان فارسی، شغلهایی مثل ویراستاری زبان فارسی ایجاد نمیشود؟ چرا در حال حاضر دانشجویان گرایش چندانی به خواندن زبان فارسی ندارند؟ چه کاری میتوان کرد؟
در سخنرانی خودم بهعنوان مدیرگروه کشوری ادبیات فارسی در محضر دکتر طهرانچی عرض کردم اکنون رشته ادبیات با بنبستی روبهرو است. او نیز به آن اشاره کرد و گفت: «امسال (1402) حدود 9 هزار نفر دانشجوی رشته مترجمی زبان انگلیسی داشتیم و تنها 140 نفر رشته ادبیات فارسی را انتخاب کردند.» بنبست اصلی به این نکته برمیگردد که رشته ادبیات فارسی شغلآور نیست. تا 30 سال پیش که خودمان هم جوان بودیم حتی اداره مالیات و دارایی و شهرداریها نیز کارشناس ادبیات فارسی را استخدام میکردند، اما حالا به سمتی رفتهاند که فقط کارشناسی مدیریت مالی یا حسابداری یا شهرسازی میخواهند. نکته دیگر، دانشگاه فرهنگیان همه ظرفیت آموزش زبان فارسی و تربیت دبیر ادبیات را به خود اختصاص داده و دیگر فارغالتحصیلان ادبیات دانشگاه آزاد را استخدام نمیکند؛ این هم یکی از موانع است.
اکنون آموزش ابتدایی در دانشگاه آزاد اسلامی، رشتهای پرطرفداری محسوب میشود، چون آموزشوپرورش، فارغالتحصیلان این رشته را برای مدارس ابتدایی استخدام میکند، اما کارشناسی ادبیات چندان مورد توجه نیست. شما بهعنوان روزنامهنگار، فهرست آزمون استخدام رسمی کشوری را ببینید. سالی 20 تا 30 هزار نفر استخدام میشوند. برای بسیاری از شغلها حتی پستهای سازمانی مثل روابطعمومی یا کارشناس فرهنگی یا مسائلی از این قبیل هم کارشناسی مورد نیاز یا متناسب با استخدام را ادبیات فارسی نمینویسند. وقتی بنبستی برای جوانی ایجاد شود که از دبیرستان بیرون میآید و میخواهد انتخاب رشته کند، افق روشنی به نشان او نمیدهد تا برود و ادبیات فارسی را برگزیند.
با طرحی که دکتر طهرانچی دنبال میکند تا پایاننامهها و رسالهها ویرایش شود، فکر میکنم فرصت مناسب و خوبی خواهد بود؛ به شرطی که بتوانیم در کشور مساله ویرایش را حل کنیم و نیاز به ویرایش را جا بیندازیم. کسی که 200 یا 500 صفحه کتاب یا پایاننامه نوشته باید متقاعد شود سه یا پنج میلیون تومان برای ویرایش کار خود بپردازد. به این ترتیب فرصت شغلی پیدا میشود؛ فرصتی که درآمدزا باشد، در نتیجه بچهها رغبت پیدا میکنند و به سمت ادبیات فارسی کشیده میشوند. اکنون بحث رشته «ویرایش و نگارش» در مقطع کارشناسیارشد را برای دانشگاه آزاد اسلامی دنبال میکنیم. طرح دیگری هم داریم که پیشنهادی به دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی است. این پیشنهاد را با دکتر طهرانچی هم مطرح کردهایم؛ تاسیس سازمان نظام ادبی ایران. میخواهیم مثل سازمان نظام پزشکی یا نظام روانشناسی یا نظام مهندسی، نظام ادبی داشته باشیم و کارشناسان متخصص صاحب مهر و امضا تربیت شوند تا حرفشان در حوزه نگارش، ویرایش، نامگذاری و مسائلی از این قبیل سند باشد و جامعه به آنها مراجعه کند. این کار میتواند به تشخص رشته ادبیات فارسی خیلی کمک کند.