سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه ایده حکمرانی: «رویای ایرانی»، چرایی و چگونگیاش از مسائل مورد بحث این روزها به شمار میرود. هرچند بحث از رویای ایرانی در یک دهه گذشته به صورت کمرمق مطرح میشد ولی در سالهای اخیر، پررنگتر از همیشه دنبال میشود.
اهمیت این رویای اجتماعی در نظر برخی آنقدر زیاد است که ارائه یک تصویر از آینده میتواند افق، انرژی، درد و امید مشترک تولید کند و بدل به منظری شود که از طریق آن حتی گذشته و اکنون را فهمید. حسین مهدیزاده یکی از همین افراد است. او همانطور که بارها اشاره کرده، معتقد است: «اگر دستگاه تصویرسازی گذشته و اکنون یک جامعه کامل باشد اما تصویر آیندهای برای خود نداشته باشد و آینده را فقط در قالب تحلیل نظری و انتزاعی توضیح دهد، آستانه تحمل جامعه برای مقاومت بسیار کاهش خواهد یافت.» او اکنون مدیر میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی است و سالهاست که روی همین مساله متمرکز شده است. ایام منتهی به انتخابات فرصت خوبی برای پرداختن به همین موضوع است؛ جایی که او از نسبت مشارکت با رویای اجتماعی برایمان میگوید.
*در فرآیند رویاپردازی اجتماعی شما میتوانید با بخش سرحال انقلابی که امید دارد بهصورت فوری کار را شروع کنید که البته جمعیت کمی هم نیستند و امید آنها به انقلاب هم اصلا کم نیست. امیدش هم امید واقعی است و شور او دروغین نیست؛ چراکه به گمان من انقلاب اسلامی هنوز زنده است و به انسانهای پرشوری نیز دارد.
به نظرم آنها از پس این کار برمیآیند که امید را برگردانند. الان ولی موضوع رویا هنوز بهعنوان مساله حکمرانی درنیامده است و اگر در بیاید، یکی از اتفاقات مهمی که میافتد این است که حتی دیوان خسته دولت ما را هم سرزنده میکند. میدانید که امروز دولت ما خودش حالی دارد که نمیتواند بهعنوان بازوی سیاست به او تکیه کرد و خیلی از اوقات در برابر نهاد بازار از خودش مشروعیتزدایی کرده و خودش از خودش رفع تکلیف میکند و میگوید که من از پس این کار برنمیآیم، بدهید بازار انجام دهد! خودش سرحال نیست. نیروی از حال رفته را نیز به نظر من توسط همین انسان رویاپردازی که به انقلاب اسلامی امید دارد و برایش خیالانگیز است، میتواند برگرداند.
* آن رویای عدالتی که اول انقلاب بوده است در کسانی که دارند با رویای انقلاب اسلامی واقعا زندگی میکنند، تقریبا هنوز زنده است ولی فکر میکنم دارند در چیزهای دیگری آن را ضرب میکنند. مثلا با ضرب در اعتقادات و تعلقاتشان، برایش هنر درست میکنند و این هنر را از هنر مدرن متمایز میکنند. گاهی توجهشان به سمت هنر میرود و گاهی به سمت لایههای دیگر. در یک بازه زمانی سیاسیتر میشوند و بازه زمانی دیگر گرایش به فرهنگ در آنها بیشتر میشود و لایههای فرهنگی جدیدتری را کشف میکنند و همینطور در لایههای دیگر جامعه. البته سلایق و استعدادهای نیروی انسانی شما هم در این سالها در تحولات گفتمان انقلاب موثر بوده. به لحاظ واقعی نیز میدانید که اگر جریان هنر و نوآوری هنری موج بردارد، سرعت عمل بیشتری پیدا میکند و شما نیز نمیتوانید به آن کسی که دارد در هنر کار میکند بگویید که چون اقتصاد پیش نرفته است تو فعلا سرجایت بنشین.
*الان ما بیشتر نیروی انسانی پایبند و سرزنده انقلاب اسلامی را سراغ بحثهای نظری و مفهومی میفرستیم. یا وقتی که او را به سمت ادبیات میآوریم به جای اینکه او را به سمت ادبیات روایت و تصویر و رویا ببریم، به سمت ادبیات شعار و اینها میبریم. این به نظرم چالشهای مهم انقلاب اسلامی است که از زاویهای که من مطرح کردم و دغدغه من است قابل طرح است. راهحلش نیز همینی است که عرض کردم، یعنی اگر دوباره به آن توجه شود نیروی انسانی دلبسته انقلاب به سمتش علاقهمند شود و گسیل بشود، آن وقت این تصویرپردازی آغاز میشود. آن وقت اتفاقی شروع میشود که باز آن مسیر سیاستزدایی نیز بهبود پیدا میکند.
برای خواندن متن کامل گفتوگو، اینجا را بخوانید.