سجاد عطازاده، مترجم: طی دوران ریاستجمهوری ترامپ، او به دنبال آن بود که پیوندهای اقتصادی با چین را بهشدت و در تمامی حوزهها کاهش دهد، به همین دلیل راهبرد «زوجزدایی» یا (Decoupling) را مطرح کرد اما گذشت زمان نشان داد با توجه به حجم وابستگی متقابل بین اقتصادهای واشنگتن و پکن و قدرت اقتصادی چین، عملا امکان چنین کاری وجود ندارد. در نتیجه شاهد طرح راهبرد «ریسکزدایی» از سوی سران غربی بودیم که طی آن قرار است وابستگی متقابل با چین، تنها در حوزههای «حساسی» که برای امنیت ملی غرب حائز اهمیت به شمار میروند، کاهش یابند. مقاله حاضر با عنوان «مشکلات ریسکزدایی؛ انتقال به انرژی پاک مستلزم تجارت با چین است» نوشته هنری ساندرسون، متخصص برجسته مسائل معدنی است که در وبسایت نشریه فارن افرز منتشر شده است. نویسنده ریسکزدایی را هم حداقل در حوزه انرژیهای پاک ممکن نمیداند و معتقد است قدرت چین در عرصه فناوریهای مربوط به این انرژیها آنقدر در سالیان اخیر بالا رفته که غرب بدون همکاری با این کشور نمیتواند به اهداف زیستمحیطی خود جامه عمل بپوشاند.
در دوران همهگیری کرونا، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق ایالاتمتحده، خواستار «زوجزدایی» کامل از چین شد. درخواستهای مشابهی هم از سوی اروپا و ژاپن وجود داشت؛ جایی که تمایل فزایندهای برای تقویت مجدد زنجیرههای تامین با هدف پایان دادن به اتکا به چین در حوزه امکانات پزشکی مانند ماسک و تجهیزات محافظ شخصی وجود داشت. اما اکنون رهبران غربی دیگر با این ادبیات صحبت نمیکنند. در مقطع فعلی آنها روی این نکته توافق کردهاند که باید زنجیرههای تامین جهانی مرتبط با چین را ریسکزدایی کنند. این راهبرد به معنای حفظ روابط تجاری با این کشور و آمادگی برای همکاری با پکن در زمینههای متعددی مانند تغییرات آب و هوایی و درعینحال حمایت دولتی از صنایع ضروری داخلی است. شکی نیست که یکی از این صنایع حیاتی، فناوریهای مربوط به انرژیهای پاک است، حوزهای که چین بر آن تسلط دارد.
اما مساله اینجاست که دشواری ریسکزدایی موفق با چین در زمینه انرژی پاک بهطور کامل توسط رهبران غربی درک نشده و بهدرستی نیز به اطلاع عموم مردم رسانده نشده است. البته شاهد ارائه یارانه و انجام حمایتهای مالی از شرکتهای فعال در این حوزه برای تحریک تولید داخلی بودهایم. ولی اگرچه هدف تسریع تولید انرژی پاک مطلوب است، اما این راهبرد پایدار نیست. غرب به رویکرد منقحتری نیاز دارد و راهبرد حاکم بر این حوزه نمیتواند تنها متکی بر یارانه باشد. اگر دولتهای غربی یک جنگ همهجانبه یارانهای را علیه یکدیگر آغاز کنند، نتیجه تنها سوق دادن سرمایهگذاری به سوی دولتی با بیشترین مبلغ ارائه شده خواهد بود. درعینحال یارانهها نیز به هدف خود نخواهند رسید. تلاش برای رقابت با چین بر سر هزینه در تمامی بخشها احتمالا موجب هدررفت پول مالیاتدهندگان، تاخیر در انتقال به انرژی پاک و آسیب بیشتر ناشی از تغییرات اقلیمی خواهد شد و سود ژئوپلیتیکی چندانی هم نخواهد داشت. در عوض دولتهای غربی باید به دقت درباره چگونگی رقابت طولانیمدت با پکن تامل کنند.
برای خواندن متن کامل گزارش، اینجا را بخوانید.