چارلی چاپلین یکی از افرادی بود که قربانی پدیده مک کارتیسم شد. مک کارتیسم اصطلاح منسوب به جوزف مک کارتی سناتور آمریکایی است که در سال ۱۹۴۶ از ایالت ویسکانسین به سناتوری سنا انتخاب شد و نماینده طرز فکر افراطی راست آمریکایی بود و با سیاستمداران لیبرال سرِ ستیز داشت و عده زیادی را در وزارت امورخارجه و دیگر دستگاههای دولتی به کمنیست بودن متهم کرد؛ گروه زیادی از نویسندگان و روشنفکران آمریکا را به اتهام فعالیتهای ضدآمریکایی در کمیته سنا به بازجویی کشید.
در این جریان ۳۰۰ نفر از بازیگران و کسانی که در زمینهی فیلم مشغول به کار بودند، صرف ادعاهای بدون سند شغل خود را از دست دادند. اکثر افراد این نمونه، به کشورهای دیگری گریختند و اقلیت آنها در جامعهآمریکایی تا زمان پایان مککارتیسم منزوی و مورد اهانت واقع شدند.
مایکل چاپلین فرزند چارلی درباره تبعید پدرش در پی این ماجرا میگوید: «بعد از بازجوییها از پدرم یادم میآید به صورت خانوادگی جهت گذراندن یک تعطیلات طولانی عازم اروپا شدیم. بعدا مادرم میگفت به چارلی توصیه شده بود مدتی از آمریکا بیرون برود تا به اصطلاح آبها از آسیاب بیافتد ولی تقریبا در نیمه راه نیویورک به لندن بودیم که از پدرم خواسته شد دیگر به آمریکا باز نگردد. خاطرم هست که وقتی در کشتی سلطنتی ملکه الیزابت در راه انگلیس بودیم تلگرامی رسید که نمیدانم از سوی رییس جمهور ترومن بود یا منشی وی و یا از طرف همان سناتور مک کارتی که در آن نوشته شده بود شما دیگر نمیتوانید به آمریکا برگردید!»