تاریخ : Fri 19 Jan 2024 - 22:21
کد خبر : 93423
سرویس خبری : نقد روز

تنش در شرق از زاویه‌ای دیگر

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین‌الملل:

تنش در شرق از زاویه‌ای دیگر

صحنه سیاسی بین‌المللی در هفته گذشته تحولات بسیاری به خود دید و در این میان تنش‌های به‌وجود‌آمده میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان را باید مهم‌ترین و در عین حال غیرمترقبه‌ترین این تحولات دانست.

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین‌الملل: صحنه سیاسی بین‌المللی در هفته گذشته تحولات بسیاری به خود دید و در این میان تنش‌های به‌وجود‌آمده میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان را باید مهم‌ترین و در عین حال غیرمترقبه‌ترین این تحولات دانست. اما موردی که موجب شد این رخداد غیرمترقبه و حتی شگفت‌انگیز تلقی شود این بود که تنش در زمانی به وقوع پیوست که ظاهرا روابط دو کشور در بهترین و عالی‌ترین سطح همکاری‌ها قرار داشت؛ در همان هفته کاظمی‌قمی، نماینده ویژه و سفیر ایران در افغانستان در اسلام‌آباد با مقامات این کشور ملاقات‌های متعددی انجام داد، رزمایش مشترک میان دو کشور در خلیج فارس در حال جریان بود، وزیر خارجه در داووس با نخست‌وزیر موقت پاکستان ملاقات کرد و چندین برنامه اقتصادی و فرهنگی با حضور مقامات سیاسی و اقتصادی در حال برگزاری بود.
این شرایط باعث شد هنگامی که حمله موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی به پایگاه‌های تروریست‌ها در داخل پاکستان به وقوع پیوست، نخستین گمانه‌زنی‌ها بر این مبنا قرار گیرد که این حرکت در هماهنگی با مقامات سیاسی و نظامی این کشور انجام گرفته باشد. اما واکنش شدید‌اللحن سیاسی پاکستان و به دنبال آن حرکت متقابل نظامی که اسلام‌آباد از خود نشان داد، به خودی خود احتمال هماهنگی دو طرف بر سر این عملیات را بسیار کمرنگ کرد.
اکنون این سوال مطرح می‌شود که چرا جمهوری اسلامی با وجود این سطح مطلوب از مناسبات دست به چنین اقدامی زد و چه محاسباتی در پس این حمله وجود داشته است؟ درمورد دلیل این حمله جای تردیدی وجود ندارد که افزایش اقدامات تروریستی در هفته‌های اخیر و به‌ویژه دو رخداد تروریستی حمله به شهر راسک و انفجارهای خونین کرمان مقامات سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی را به این نتیجه رسانیده بود که در سایه ناکار‌آمدی شدید سازوکارهای مشترک امنیتی و اطلاعاتی پیش‌بینی‌شده میان ایران و پاکستان، اقدامی ‌خارج از این چهارچوب‌های مشترک در برابر تروریست‌ها ضرورت دارد.
اما بدون شک این عملیات نظامی برون‌مرزی بدون بررسی و برآوردی از واکنش‌های احتمالی اسلام‌آباد نسبت به آن انجام نگرفته است. در این رابطه دو سناریو محتمل وجود داشت؛ اول اینکه براساس عرف و رویه متداول بین‌المللی دولت پاکستان مراتب اعتراض شدید خود را به این اقدام ‌از کانال‌های سیاسی و دیپلماتیک نشان دهد و هزینه‌های این عملیات در سطح تاثیر بر روابط دو جانبه سیاسی و حتی اقتصادی، آن هم نه چندان دراز‌مدت، محدود بماند. درواقع این بهترین و مطلوب‌ترین سناریوی ممکن به نظر می‌رسید. اما سناریوی دوم بر پایه این پیش‌بینی قرار داشت که علاوه‌بر اعتراضات سیاسی و دیپلماتیک، امکان انجام عمل متقابل نظامی از سوی پاکستان را نیز باید در نظر گرفت. درواقع سناریوی دوم بدترین حالت ممکن را پیش‌رو قرار می‌داد و به همین علت نیز لازم بود تا برآورد دقیقی از سود و زیان و درواقع هزینه‌های این اقدام انجام گیرد. انجام عملیات از سوی جمهوری اسلامی نشان می‌دهد در بررسی سناریوها و برآوردها نسبت به عواقب احتمالی این کار، درنهایت کفه ترازو به سوی منفعت انجام این کار سنگینی کرده و در هر صورت اقدام نظامی صرف نظر از واکنش اسلام‌آباد ضروری تشخیص داده شده است.
اما درمورد اینکه چرا پاکستان در پاسخ به این عملیات نظامی جمهوری اسلامی، سناریوی دوم را انتخاب کرده و به اقدامات توامان دیپلماتیک و نظامی روی آورد، چند نکته قابل ذکر وجود دارد. اول اوضاع سیاسی پاکستان و وضعیت شکننده و تقریبا نامطلوبی که نظامیان این کشور از زمان برکناری عمران‌خان با آن روبه‌رو بودند، اینگونه ایجاب می‌کرد که ارتش با نشان دادن یک واکنش قاطعانه‌تر دربرابر این رخداد، بخشی از وجهه و محبوبیت خود در داخل را ترمیم کند. در پیش بودن انتخابات پارلمانی که ارتش همواره یکی از ارکان مخفی آن محسوب می‌شود نیز بیش از پیش ارتش را در این زمینه مصمم کرد. اما تقارن زمانی این حملات با حملات موشکی ایران به مراکز تروریست‌ها در عراق و سوریه از یک‌سو و انجام عملیات از سوی ایران در فضایی به شدت تبلیغاتی، از عوامل دیگری بودند که دولت و نظامیان پاکستان را ناگزیر کرد تا به سمت اقدام متقابل حرکت کنند؛ در غیر این صورت، پیش از این نیز چنین عملیات‌هایی در خاک پاکستان به شکلی بدون سروصدا انجام گرفته بود و واکنشی از این نوع را به دنبال نداشت. اکنون که چنین شرایط غیرمترقبه‌ای در روابط دوجانبه تهران و اسلام‌آباد پیش آمده، بسیاری منتظر این هستند تا ببینند آینده این روابط به چه نحو پیش خواهد رفت. در این راستا برخی که از بالا رفتن تنش‌ها در منطقه چندان بدشان نمی‌آید، سعی می‌کنند تا بر آتش این معرکه دمیده و از مواردی همچون افزایش دامنه تنش‌های نظامی و تقابل گسترده دو کشور سخن بگویند. اظهارات بایدن و برخی مخالفان دولت جمهوری اسلامی در خارج از این دست بوده است. برخی هم در سطحی محدود‌تر، سعی دارند با ترسیم آینده‌ای‌ تیره و تار برای روابط دو کشور، این رخداد را با مواردی همچون تنش‌های به‌وجود‌آمده در روابط تهران و ریاض مقایسه کنند.
اما همه این اظهارات و دیدگاه‌ها در شرایطی انجام می‌گیرد که بررسی و کاوش در پیام‌های رد‌و‌بدل‌شده میان دو طرف طی این تنش، عمدتا به سمت‌وسوی تاکید بر سابقه مثبت روابط دوجانبه، سیاست برادری و حسن همجواری میان دو کشور و همکاری و هماهنگی بیشتر در مبارزه با تروریسم تاکید داشته است. پیام مسالمت‌جویانه و توام با تاکید بر تداوم «گفت‌وگوهای صمیمانه» و «همکاری‌های معنادار» از سوی شهباز شریف، یکی از رهبران مسلم لیگ (حزبی که دولت آینده پاکستان را متعلق به آن می‌دانند) کاملا گویای همین امر است.
و سخن پایانی اینکه به رغم وقوع تنش کنونی در روابط دو کشور، باید به این موضوع امیدوار بود که چنین رخدادی در بلندمدت اساس وقوع برخی تحولات و تغییرات مثبت در روند و ترتیبات همکاری‌های دو کشور در مبارزه با تروریسم را فراهم کند. علی‌رغم اینکه از توافق امنیتی دو کشور نزدیک به‌ 10 سال می‌گذرد و طی این سال‌ها جلسات امنیتی مشترکی به طور مداوم میان دو کشور در جریان بوده، اما تشدید اقدامات تروریستی در هر دو کشور نشان می‌دهد اثر‌گذاری عملی آنها بسیار ناچیز بوده است. اکنون و با رخداد ناخوشایندی که در صحنه روابط دو کشور به‌ وجود آمده است، شکی نیست که مساله مبارزه با تروریسم هم به گونه‌ای کاملا جدی‌تر و با حساسیت هرچه بیشتر از سوی دو طرف دنبال خواهد شد؛ آن وقت است که می‌توان گفت این تنش در امر مبارزه با تروریسم و همچنین در تثبیت روابط بلندمدت دو کشور، حاوی درون‌مایه‌های مثبتی بوده است.