محسن یزدی، فعال رسانه :1- یک فرقی بین ما و رسانههایی مثل الجزیره وجود دارد، آنها در حوزههای خارجی مرزهای خودشان فعالیت میکنند. الجزیره در جهان عرب فعالیت میکند و کارکرد داخلی آنچنان ندارد اما رسانههای ما کارکرد اولشان بیشتر به داخل کشور برمیگردد. البته تجربههای خوبی با پرس تیوی در حوزه خارجی داشتهایم اما قدرتهای بزرگ توانایی این را دارند که ما را محدود کنند تا بروز جهانی نداشته باشیم. ضمن اینکه بروز جهانی ما به چند مورد خاص محدود میشود.
2- اگر ما بخواهیم دیگران را اقناع کنیم این امر روندی دارد. بعضیها میگویند اقناع را باید از داخل شروع کرد که بهنظرم حرف درستی است. نمیشود یک رسانه داخلی داشت که از امکان اقناع برخوردار نباشد اما یک شبکه خارجی داشته باشید که مخاطب را اقناع کند. اگر مواردی هم پیشبیاید موارد مقطعی است. مهم این است فرهنگ و اقتضائات اقناع را بپذیریم و به آن پایبند باشیم. بگذارید مثالی بزنم، ما در میدان در منطقه قوی هستیم و این را همه میگویند، چون ما اقتضائات کار در منطقه را پذیرفتهایم و به آن پایبند بودهایم. شهید حاجقاسم سلیمانی فقط با شیعیان کار نمیکرد، با اهل سنت، شاخههای مختلف اهل سنت، ایزدیها و... کار میکرد. برخی گروههایی که حتی ما آنها را کافر میدانیم؛ شهید سلیمانی با آنها کار میکرد. دلیلش هم این بود که اقتضای کار یک حرکت وسیع منطقهای این است که شما بتوانید با همه ارتباط برقرار کنید؛ چه در جهات منافع خودتان چه گروه مقابل، و همین میشود که یک اتفاق فوقالعاده در منطقه شکل میگیرد اما در رسانه هنوز این اتفاق نیفتاده است.
3- ما به اقتضائات رسانه توجه نکردهایم؛ اقتضائات مخاطب را توجه نکردیم. همیشه میگوییم ما پیامی داریم که برای همه دنیا تازه است اما این پیام کجاست؟ حتما این پیام وجود دارد اما چگونه گفتنش هم مهم است. ما مدام به مخاطب میگوییم پیام داریم که البته همین گفتن را هم درست نمیگوییم. رسانه یک محتوا و یک فرم دارد. چطور باید بگوییم مخاطب اقناع شود. با حرفهای کلی که نمیتوانید مخاطب را اقناع کنید. ممکن است مخاطب در شرایطی با شما همراه شود ولی بهسرعت از دست میرود، چون رسانهمان آنقدر نیست که بتوانیم او را نگه داریم. فکر میکنیم آن رسانه مثل یک بلندگو است که باید مدام پیامها را داخل آن بگوییم و همه باید باور کنند و آن کسی که باور نمیکند، خسران کرده است.
4- اتفاقی که در غزه درحال رخ دادن است، یک اتفاق مهم تراژیک است. یک شرایط عیان ضدانسانی است. اما همین را عمدتا نمیتوانیم در رسانههای داخلی برای همه مردم جا بیندازیم. آیا اتفاق کوچکی است؟ حتما نه. آیا ابعاد آن نامعلوم است؟ نه، با این رسانهها و شبکههای اجتماعی هم کوچکترین مورد در این جنگ مشخص است. نکته اینجاست کاری را باید انجام میدادیم که ندادیم، مثلا در حوزه نظامی همه میپذیرند زمانی ما سیم خاردار نداشتیم و الان به این دستاوردهای بزرگ رسیدیم و همه این را میپذیرند. طبیعی است این پیشرفت زمان میخواهد. هزینه دارد. آزمون و خطا دارد و همه میپذیرند. رسانه هم اینطور است. شما باید در این حوزه از نقطهای به نقطه دیگر برسید. خیلیها در رسانه ایدهآلگرا هستند. چهارچشمی رسانه را زیرنظر میگیرند تا هیچ خطایی نکند باید با سعهصدر با رسانه برخورد شود. البته این سعهصدر هم باید مشخص باشد. آزمون و خطا در این حوزه باید نتیجهاش فرمولی باشد که بتوانیم در حوزه رسانه درست رفتار کنیم و به تامین منافع ملی برسیم.
5- گمان میکنم اهمیت رسانه در بین تصمیمسازان و مسئولان واقعا در حد حرف است و ما این را نپذیرفتهایم. رسانه اگر منفعتی دارد، هزینه هم دارد. البته منظور از هزینه، هزینه مالی نیست. این رسانه اقتضائاتی دارد. نمیشود شما در یک مورد حرف بزنید و مورد دیگری را که به نفعتان نباشد، اجازه ندهید تا رسانه در موردش صحبت کند یا اگر حرف بزند، برایش دردسر درست و محدودش کنید یا اینکه در زمان بحران رسانه اجازه حرف زدن نداشته باشد و حرف زدن را منوط به اجازه از این شورا و آن نهاد مختلف کنید.
ما کشوری با شرایط و ساختارهای سیاسی خودمان هستیم. من معتقدم حاکمیت باید تکلیفش را با رسانه مشخص کند. اگر قرار باشد پیشرفتی حاصل شود باید از رسانه حمایت شود. البته این حمایت به آن معنا نیست که هر کسی، هر کاری خواست انجام بدهد. ما همیشه آزمون و خطا میکنیم اما از اسمش میترسیم باید برای رسانه در شرایطی آزمون و خطایی انجام شود تا به فرمولی برسیم. قبل از همه این موارد باید اول تکلیفمان را معلوم کنیم که رسانه موثر میخواهیم یا خیر. نسبت رسانه با شورای عالی امنیت ملی، نسبت رسانه با نیروهای مسلح، نسبت رسانه با دولت و نهادها و... مشخص باشد و باید تکلیفمان را با رسانه مشخص کنیم. آیا رسانه یک جای حرف گوشکن مانند روابطعمومی است یا یک جایگاه ویژه است و شخصیت خودش را دارد؟
6- رسانه هم باید خودش درکنار مواضعی که دارد، بایستد. مسئولان رسانه نباید از کارشان کوتاه بیایند. صادقانه آن چیزی را که فکر میکنند، درست و در جهت منافع کشور است، انجام دهند.
صداوسیما در ابتدای حضور آقای جبلی، چند حرکت رسانهای خوب انجام داد، اما چرا اینها ادامه پیدا نکرد و جریان نشد. بخشی مربوط به فشارهای بیرونی است. در مورد این فشارهای بیرونی باید تامل کرد و نباید اجازه داد فشارهای بیرونی رسانه را مجبور به تصمیمگیری کند. این به مفهوم خودسری و تکروی نیست. به این معناست که در جنگ رسانهای، رسانه ما باید قدرت اقدام داشته باشد. ضمن اینکه آن فرمانده هم باید کارش را درست انجام بدهد. بهنظر میرسد امروز رسانه ما به جهت ضعفهای خودش و مشکلات بیرونی که تحمیل میشود دچار ضعف و رکود است. حرکتهایی انجامشده که مقطعی و کوتاهمدت بوده است. برای حل اینها اول باید خودمان تکلیفمان را با رسانه مشخص کنیم.