یکصدروز از جنگ غزه میگذرد. مقاومت غزه در این جنگ کم هزینه نداد اما توانست به آنچه میخواست برسد. آنها با دست خالی در برابر یک ارتش مجهز، آرمان فلسطین که درحال رفتن به محاق بود را زنده کردند. جنگ صدمین روز خود را پشتسر میگذارد و مقاومت هنوز سرپاست و مقاومت میکند. درباره صدمین روز جنگ با سیدرضا صدرالحسینی، کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کردهایم. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
تصور اینکه جنگ به یکصدمین روز خود برسد، در اکتبر 2023 غیرقابل باور بود، یعنی حتی هواداران مقاومت نیز گمان نمیکردند این گروه در برابر یک ارتش مجهز، تا این سطح مقاومت کند. تداوم جنگ به معنای عدمدستیابی رژیم به اهدافش تفسیر میشود. ارزیابی شما از این جنگ چیست؟
با گذشت صد روز از جنگ غزه، شاید بتوانیم یک ارزیابی نسبتا دقیقی از شرایط گذشته و چشمانداز آینده داشته باشیم. درواقع برای این ارزیابی باید، ادعاهای دو طرف را مورد ارزیابی قرار دهیم. مهمترین موضوعی که مقاومت فلسطین بهدنبال آن بود، حفظ هویت و افزایش مطرح شدن فلسطین و آرمانهای آن در افکار عمومی دنیا بود. برای بیان بهتر و توضیح دقیقتر باید بگویم در طول 20 سال گذشته، هیچ اجلاسی از جانب کشورهای عربی و اسلامی که در آنها جمهوری اسلامی حضور نداشت، وجود نداشت که اسم فلسطین و آرمان فلسطین در آن برده شود. درواقع یک کار همهجانبه برای نابودی فلسطین چه از جهت خاک و چه از جهت آرمان توسط نظام سلطه بهوجود آمده بود، حتی نام فلسطین و نقشه فلسطین از کتابهای درسی کشورهای اسلامی در قالب سند 2030 فرهنگی آنها برداشته شده بود.
درواقع فلسطینیها به این نتیجه رسیده بودند تخریب روزانه منازلشان، شهادت روزانه کودکان و بانوان و مردان و سالخوردگانشان، معلول شدن مردانشان و زندانی شدنشان درحال فراموشی در اذهان عمومی همه مردم جهان از جمله مسلمانهاست. درحقیقت عملیات طوفان الاقصی برای ضربه به هیمنه رژیمصهیونیستی در چند بعد اساسی ازجمله از بعد نظامی و امنیتی بود. بنابراین در این توضیح کوتاه مشخص شد خواسته مقاومت فلسطین چه بود و قطعا این خواسته با حمایت مردم غزه همراه بود؛ چراکه در طول صد روز گذشته کوچکترین سستی در اراده و عزم مردم غزه دیده نشده است.
در مقابل رژیمصهیونیستی در روز پس از عملیات طوفان الاقصی اعلام کرد ما چند هدف اصلی داریم؛ اول نابودی کامل حماس، دوم آزادی اسرا، سوم دستیابی به تونلها، چهارم کوچاندن مردم غزه و پنجم دستگیری یا به شهادت رساندن فرماندهان ارشد حماس. بعد از صد روز کاملا مشخص است میتوانیم چه قضاوتی را در ارتباط با این ادعاها داشته باشیم و قطعا مشخص است تداوم جنگ با حمایت کامل آمریکا و ناتو از رژیمصهیونیستی برای این است که او نتوانست به بخش کوچکی از یکی از این ادعاها یا خواستههای خودش هم برسد.
درحقیقت در شرایطی با هم صحبت میکنیم که بهدلیل عدمموفقیت رژیم و عدم توان استقرار در شمال غزه، اکثر یگانهای این رژیم از شمال غزه خارج شده و بهدلیل اینکه امکان توانمندی در مقابل انواع تلههای انفجاری، مینهای خیابانی و شکار نیروهای متجاوز رژیمصهیونیستی از جانب تکتیراندازان مقاومت وجود نداشته است. بنابراین میتوانیم این ارزیابی را بهطور کامل داشته باشیم مقاومت به اکثریت خواستههای مادی و معنوی خود و بازیابی آگاهی اکثریت مردم جهان که نمونهای از آن، حضور مردم در بیش از 90 کشور دنیا به حمایت از آرمان فلسطین و مقابله با تجاوز جنایتکاران رژیمصهیونیستی، رسید.
بهنظر شما در روزهای آینده چه اتفاقاتی در صحنه میدانی رقم خواهد خورد؟ آیا با توجه به عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده رژیم، احتمال تداوم جنگ را میدهید؟ در چنین شرایطی مقاومت توان ادامه دادن جنگ را خواهد داشت؟ با توجه به حمله آمریکا به یمن، آیا بازیگران دیگری پا به میدان خواهند گذاشت؟ اگر چه سطح پاسخ یمن در این زمینه تعیینکننده خواهد بود، اما آیا از نظر شما دایره جنگ گستردهتر خواهد شد؟
بهنظر میرسد با ادعاهایی که در طول صد روز گذشته از جانب غرب و بهویژه آمریکا درخصوص عدم تمایل به گسترش جغرافیایی جنگ وجود داشته، در روزهای اخیر با حمله آمریکا به مراکزی از یمن، مشخص شد این علاقهمندی فقط درقالب شعارها و مصاحبههای رسانهای بیش نبود. این آمریکاییها هستند با اقداماتی که در روزهای اخیر انجام دادند، ناامنی را به بخش وسیعی از منطقه غرب آسیا بهویژه منطقه ژئوپلیتیک بابالمندب (یا گذرگاه بابالمندب) و دریای سرخ منتقل کردند. البته در شرایط کنونی به هیچ عنوان نمیتوان نسبت به شروع یک عملیات گسترده در منطقه، به تعبیری شروع یک جنگی تحت عنوان جنگ جهانی سوم یا ورود بازیگران موثر دیگر در این منازعه نظامی قضاوت کرد، اما آنچه مشخص است آمریکاییها پا در گردابی گذاشتند که به این زودی و به این سرعت نمیتوانند از آن خارج شوند. ضمن اینکه برای کمک به رژیمصهیونیستی همه تلاش خود را معطوف کرده بودند، خودشان در منجلابی گیر خواهند کرد که خروج از آن برای آنها بسیار هزینهزاست. نباید فراموش کنیم علیرغم انتقادهای قابل توجه جمهوریخواهان در آمریکا از بیعملی بایدن در حمایت بیشتر و همهجانبهتر از رژیمصهیونیستی در ساعات اخیر و در روزهای اخیر، مشاهده میکنیم مقامات جمهوریخواه هم از اقدامات آمریکا که بهعنوان یک ابرقدرت نظامی خود را طرف یک مجموعه مقاومتی در نقطه ژئوپلیتیکی غرب آسیا کرده، بایدن را مورد انتقاد شدیدی قرار دادند. درواقع این نکته را باید متذکر شوم آمریکاییها اشتباه بزرگ راهبردی را در حمله به یمن انجام دادند، اما خروج آنها از این منجلاب و گردابی که خودشان ایجاد کردند، چه در حوزه نظامی و چه در حوزه سیاسی به این سادگی نخواهد بود و حزب حاکم هزینههای سنگینی را خواهد داد.
در این جنگ جبهه مقاومت عملا وارد جنگ شد. آیا این جبهه توانست مانع از گسترش دامنه جنگ شود؟
همانطور که مسلم است اتفاقاتی که در ساحات و جبهههای مختلف مقاومت رخ داد، آمریکا را مجبور کرد بهطور مستقل برای مقابله با این تاثیرگذاری وارد شده و البته همانطور که گفته شد، معلوم نیست با چه سرنوشتی از این گرداب خارج خواهد شد. اما هماهنگی میادین مختلف جبهه مقاومت کاملا در این عملیات و در این صد روز گذشته محسوس بود. درحقیقت با تقسیم کاری که جبهههای مختلف مقاومت، چه در حوزه حزبالله لبنان، چه در مقاومت عراق، سوریه و یمن انجام دادند، نشاندهنده هماهنگی کاملی بوده است. در صد روز گذشته بخشی از دغدغه اصلی مقامات ارشد آمریکا، به این مساله معطوف شد. سفرهای روزانه مقامات مختلف نظامی، امنیتی و سیاسی آمریکا در منطقه نشان از نگرانیهای شدیدی داشت که آنها را برای یک چشمانداز تیره و تار آینده روشن کرد که درصورت دخالت در مسائل منطقهای یا حمله نظامی به یکی از جبهههای مقاومت، نهفقط با آن جبهه بلکه با مجموعه جبهههای مقاومت روبهرو خواهد شد. یکی از دلایل هراس آمریکا همین است، هراس مقامات داخلی سیاسی در داخل آمریکا معطوف به همین مساله است. انتقاد از بایدن هم به همین دلیل است، اینها متوجه شدند ورود به صحنه مقابله با یمن، آنها را فقط در مقابل یمن قرار نخواهد داد، بلکه با جبهههای مختلف مقاومت که برخی از آنها هنوز هم برای آمریکا ناشناختهاند، روبهرو میکند. این نشاندهنده هماهنگی کامل جبهههای مختلف مقاومت و فرماندهی مشترک آنها برای مقابله با نظام سلطه است.